recursive

/rɪˈkɜːrsɪv//rɪˈkɜːsɪv/

معنی: بازگشتی
معانی دیگر: بازگشتی

جمله های نمونه

1. The unit disc certainly ought to count as recursive!
[ترجمه گوگل]دیسک واحد مطمئناً باید بازگشتی به حساب بیاید!
[ترجمه ترگمان]سی دی سی قطعا باید مثل بازگشتی به حساب بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Recursive branching is also a good metaphor for the embryonic development of plants and animals generally.
[ترجمه گوگل]انشعاب بازگشتی نیز استعاره خوبی برای رشد جنینی گیاهان و حیوانات به طور کلی است
[ترجمه ترگمان]شاخه بازگشتی نیز یک استعاره خوب برای رشد و تکامل جنینی گیاهان و حیوانات به طور کلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The second fragment is a recursive method to actually walk through the document representation and perform the modifications.
[ترجمه گوگل]قطعه دوم یک روش بازگشتی است که در واقع از طریق نمایش سند عبور می کند و تغییرات را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]بخش دوم یک روش بازگشتی است که در واقع از طریق نمایش اسناد عبور می کند و تغییرات را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Based on recursive definition idea in existing technique of developing loop invariants, two new strategies for developing loop invariants on complicated recursive problems are presented.
[ترجمه گوگل]بر اساس ایده تعریف بازگشتی در تکنیک موجود توسعه متغیرهای حلقه، دو استراتژی جدید برای توسعه متغیرهای حلقه بر روی مسائل پیچیده بازگشتی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]مبتنی بر ایده تعریف بازگشتی در تکنیک موجود در حال توسعه invariants، دو راهبرد جدید برای توسعه حلقه در مسایل بازگشتی پیچیده ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The domain model is a recursive data structure of nested objects that can be serialized as XML.
[ترجمه گوگل]مدل دامنه یک ساختار داده بازگشتی از اشیاء تو در تو است که می تواند به صورت XML سریال شود
[ترجمه ترگمان]مدل دامنه یک ساختار داده بازگشتی از اشیا تودرتو است که می توان بصورت سریالی به عنوان XML استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So recursive function will not get the right results.
[ترجمه گوگل]بنابراین تابع بازگشتی نتایج درستی را دریافت نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین تابع بازگشتی نتایج درستی بدست نخواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It generates the summary by a recursive deterministic algorithm based on the iterated representation of a document.
[ترجمه گوگل]خلاصه را با یک الگوریتم قطعی بازگشتی بر اساس نمایش تکراری یک سند تولید می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله خلاصه را توسط یک الگوریتم قطعی بازگشتی براساس تکرار تکرار یک سند تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In Listing the xsl:apply-templates instruction replaces the recursive call.
[ترجمه گوگل]در Listing دستور xsl:apply-templates جایگزین تماس بازگشتی می شود
[ترجمه ترگمان]در فهرست the: دستورالعمل های به کار گرفته شده جایگزین فراخوانی بازگشتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With each recursive step, cross products with one additional Permutation Group are formed.
[ترجمه گوگل]با هر مرحله بازگشتی، محصولات متقاطع با یک گروه جایگشت اضافی تشکیل می شوند
[ترجمه ترگمان]با هر گام بازگشتی، محصولات متقاطع با یک گروه Permutation دیگر شکل می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Compared with traditional method, a new recursive procedure was designed to decrease the needed memory capacity.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با روش سنتی، یک روش بازگشتی جدید برای کاهش ظرفیت حافظه مورد نیاز طراحی شد
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با روش سنتی، یک روش بازگشتی جدید برای کاهش ظرفیت حافظه مورد نیاز طراحی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tags: damage random element stochastic finite recursive method, structures, diagnosis, frame.
[ترجمه گوگل]برچسب ها: آسیب عنصر تصادفی روش بازگشتی محدود تصادفی، ساختارها، تشخیص، قاب
[ترجمه ترگمان]برچسب ها: آسیب به عنصر تصادفی تصادفی، روش بازگشتی محدود متناهی، ساختار، تشخیص، چارچوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He pays special attention to the recursive nature of XSLT coding.
[ترجمه گوگل]او توجه ویژه ای به ماهیت بازگشتی کدنویسی XSLT دارد
[ترجمه ترگمان]او توجه ویژه ای به ماهیت بازگشتی کدگذاری XSLT دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The answer is that it uses a recursive process.
[ترجمه گوگل]پاسخ این است که از یک فرآیند بازگشتی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]پاسخ این است که از یک فرآیند بازگشتی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A step-by-step problem-solving procedure, especially an established, recursive computational procedure for solving a problem in a finite number of steps.
[ترجمه گوگل]یک روش حل مسئله گام به گام، به ویژه یک روش محاسباتی ثابت و بازگشتی برای حل یک مسئله در تعداد محدودی از مراحل
[ترجمه ترگمان]یک روش حل مساله گام به گام، به خصوص یک روش محاسباتی بازگشتی برای حل یک مساله در تعداد متناهی از گام ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A recursive formula of the nonlinear observer is derived by using the blok pulse function which can be easily implemented on-line with microcomputer.
[ترجمه گوگل]یک فرمول بازگشتی از ناظر غیرخطی با استفاده از تابع پالس بلوک به دست می‌آید که می‌تواند به راحتی به صورت آنلاین با میکرو کامپیوتر پیاده‌سازی شود
[ترجمه ترگمان]یک فرمول بازگشتی برای ناظر غیر خطی با استفاده از تابع پالس blok مشتق شده است که می تواند به راحتی بر روی خط با میکرو کامپیوتر پیاده سازی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازگشتی (صفت)
recessive, recursive

تخصصی

[کامپیوتر] بازگشتی
[برق و الکترونیک] بازگشتی
[ریاضیات] بازگشتی، برگشتی، تراجعی

انگلیسی به انگلیسی

• recurrent, repeating actions or processes indefinitely

پیشنهاد کاربران

در برنامه نویسی کامپیوتر به توابعی می گویند که برای حل مسئله مربوط به تابع طوری طراحی شده که نیاز دارد خودش را فراخوانی کنید بدون اینکه کار بر این کار را بکند.
قدم به قدم به صورت حلقه وار درون مسئله فرو می رود تا به ساده ترین حالت مسئله برسد و شروع به حل کردن می کند.
با چند بار تکرار ، مکرر
قابل بازگشت، برگشتنی
تکرار شونده

بپرس