rectangle

/ˈrektæŋɡl̩//ˈrektæŋɡl̩/

معنی: راست گوشه، مربع مستطیل، مستطیل راست گوش، چهار گوش دراز
معانی دیگر: مستطیل، راست بر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a geometric plane figure with four sides, four right angles, and opposite sides parallel.

جمله های نمونه

1. He handed me a little rectangle of white paper.
[ترجمه Hasti] او یک تکه کاغذ سفید مستطیل شکل را به من داد
|
[ترجمه گوگل]او یک مستطیل کوچک کاغذ سفید به من داد
[ترجمه ترگمان]یک تکه کاغذ سفید به دستم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The rectangle is 5 cm long and 9 cm wide.
[ترجمه علی چوپانی] میتطیل ۵ سانتیمتر طول و ۹ سانتیمتر عرض دارد
|
[ترجمه M.Z.A] مستطیل ۵سانتیمتر طول و ۹سانتیمتر پهنا دارد.
|
[ترجمه گوگل]طول مستطیل 5 سانتی متر و عرض آن 9 سانتی متر است
[ترجمه ترگمان]مستطیل ۵ سانتیمتر طول و ۹ سانتیمتر عرض دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He drew a rectangle on the blackboard.
[ترجمه Z.j] او یک مستطیل بر روی تخته سیاه کشید
|
[ترجمه ،،،،] آن یک مستطیل روی تخته ی سیاه کشید
|
[ترجمه گوگل]روی تخته سیاه یک مستطیل کشید
[ترجمه ترگمان]روی تخته سیاه یک مستطیل کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The area of a rectangle is its height times its width.
[ترجمه ayda] مساحت یک مستطیل ارتفاع در عرض آن است
|
[ترجمه جلال همت] اصلا جمله نوشته در متن از لحاظ ریاضی غلط است
|
[ترجمه گوگل]مساحت یک مستطیل برابر است با ارتفاع آن ضربدر عرض آن
[ترجمه ترگمان]مساحت مستطیل، ارتفاع آن برابر با عرض آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is a rectangle if the four angles square.
[ترجمه محمد حسین] اگر چهار ضلع برابر باشد مستطیل است ( استدلال غلط )
|
[ترجمه سعید جوان] اگر چهار زاویه قائم باشد، مستطیل است
|
[ترجمه گوگل]اگر چهار زاویه مربع باشد مستطیل است
[ترجمه ترگمان]اگر چهار زاویه مربع باشد، مستطیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Calculate the perimeter of the rectangle.
[ترجمه گوگل]محیط مستطیل را محاسبه کنید
[ترجمه ترگمان]محیط مستطیل را محاسبه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dougal levered up the rectangle of hardwood.
[ترجمه گوگل]داگال مستطیل چوب سخت را با اهرم بالا برد
[ترجمه ترگمان]Dougal از چوب بلوط ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Suddenly, a face appeared, breaking into the rectangle of sky.
[ترجمه گوگل]ناگهان چهره ای ظاهر شد که در مستطیل آسمان شکست
[ترجمه ترگمان]ناگهان، صورتی ظاهر شد و به مستطیل آسمان برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fold the rectangle of dough in thirds again, crimping the seam with your fingers so that it will not open up.
[ترجمه گوگل]مستطیل خمیر را دوباره به یک سوم تا کنید و درز را با انگشتان خود چین کنید تا باز نشود
[ترجمه ترگمان]مستطیل خمیر را دوباره با انگشتان خود تاه کنید تا درز را با انگشتان خود خمیر کنید تا باز نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Roll out the dough again into a rectangle.
[ترجمه گوگل]خمیر را دوباره به شکل مستطیل باز کنید
[ترجمه ترگمان]خمیر را دوباره به مستطیل بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The solution? Move the column as a rectangle, not as a column.
[ترجمه گوگل]راه حل؟ ستون را به عنوان یک مستطیل حرکت دهید، نه به عنوان یک ستون
[ترجمه ترگمان]راه حل؟ ستون را به شکل مستطیل حرکت دهید، نه به عنوان ستون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The television screen became a rectangle of icy aquamarine.
[ترجمه گوگل]صفحه تلویزیون به مستطیلی از آکوامارین یخی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]صفحه تلویزیون به رنگ آبی یخی می مانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then a rectangle of brighter light illuminates the dusty ruched curtains as they glide towards the ceiling.
[ترجمه گوگل]سپس یک مستطیل از نور روشن تر، پرده های غبارآلود را در حالی که به سمت سقف می لغزند، روشن می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی به سوی سقف پرواز می کنند، یک مستطیل از نور brighter روشن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A rectangle is subdivided into one large and two small squares such that the overlap is constant width.
[ترجمه گوگل]یک مستطیل به یک مربع بزرگ و دو مربع کوچک تقسیم می شود به طوری که عرض همپوشانی ثابت باشد
[ترجمه ترگمان]مستطیل به یک مربع بزرگ و دو مربع کوچک تقسیم می شود به طوری که همپوشانی در عرض ثابت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راست گوشه (اسم)
rectangle, right triangle

مربع مستطیل (اسم)
rectangle

مستطیل راست گوش (اسم)
rectangle

چهار گوش دراز (اسم)
rectangle

تخصصی

[ریاضیات] مستطیل
[آب و خاک] مستطیلی

انگلیسی به انگلیسی

• parallelogram with four right angles
a rectangle is a shape with four sides whose angles are all right angles. each side of a rectangle is the same length as the one opposite to it.

پیشنهاد کاربران

rectangle ( n ) ( rɛkˌt�ŋɡl ) =a flat shape with four straight sides, two of which are usually longer than the other two, and four angles of 90�, rectangular ( adj ) ( rɛkˈt�ŋɡyələr )
rectangle
مستطیل
چهار گوش
چهار طرف دارد
مستطیل
اشکال هندسی:
circle = دایره
ellipse = بیضی
square = مربع
rectangle = مستطیل
rectangular prism / cuboid = مکعب مستطیل
triangle = مثلث
right triangle / right - angled triangle = مثلث قائم الزاویه
...
[مشاهده متن کامل]

scalene triangle = مثلث مختلف الاضلاع
isosceles triangle = مثلث متساوی الساقین
equilateral triangle = مثلث متساوی الاضلاع
rhombus = لوزی
parallelogram = متوازی الاضلاع
trapezium / trapezoid = ذوزنقه
cube = مکعب
cone = مخروط
cylinder = استوانه
prism = منشور
pyramid = هرم
sphere = کُره
polygon = چند ضلعی
regular polygon = چند ضلعی منتظم
pentagon = پنج ضلعی
hexagon = شش ضلعی
heptagon = هفت ضلعی
octagon = هشت ضلعی
nonagon = نه ضلعی
decagon = ده ضلعی

Rectangle
مستطیل
مستطیل
A shape with two long sides two short sides and four of 90 degrees
مستطیل، چهار گوشه
quadrangle
مستطیـل ، چهآرگـوش
مستطیل

بپرس