recreate

/ˈrekriˌet//ˌriːkriːˈeɪt/

معنی: تفریح دادن، تفریح کردن، از نو خلق کردن، تمدد اعصاب کردن، وسیله تفریح را فراهم کردن
معانی دیگر: از نو آفریدن، نوآفرینی کردن، باز آفریدن، از نو آفریدن، باز آفرینی کردن، دوباره خلق کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: recreates, recreating, recreated
• : تعریف: to renew or refresh oneself through relaxing pursuits.

- The beautiful island offers tourists numerous ways to recreate.
[ترجمه گوگل] این جزیره زیبا راه های متعددی را برای بازآفرینی به گردشگران ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان] این جزیره زیبا به گردشگران روش های متعددی برای خلق دوباره آن می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: recreative (adj.), recreatively (adv.)
• : تعریف: to refresh or make as if new again.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: re-creates, re-creating, re-created
• : تعریف: to create again; reproduce.
مشابه: regenerate

- The group re-created several Greek plays.
[ترجمه گوگل] این گروه چندین نمایشنامه یونانی را دوباره خلق کرد
[ترجمه ترگمان] این گروه چندین نمایشنامه یونانی را خلق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The set designers did their best to re-create the atmosphere of Berlin in the 1930s.
[ترجمه گوگل] طراحان صحنه تمام تلاش خود را برای بازسازی فضای برلین در دهه 1930 انجام دادند
[ترجمه ترگمان] طراحان مجموعه بهترین تلاش خود را کردند تا فضای برلین را در دهه ۱۹۳۰ خلق کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. They recreate themselves with playing bridge.
[ترجمه گوگل]آنها خود را با بازی بریج بازسازی می کنند
[ترجمه ترگمان]اونا خودشون رو با یه پل بازی کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They plan to recreate a typical English village in Japan.
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند یک دهکده معمولی انگلیسی در ژاپن را بازسازی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند یک دهکده معمولی انگلیسی را در ژاپن بازسازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I am trying to recreate family life far from home.
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم زندگی خانوادگی را دور از خانه بازسازی کنم
[ترجمه ترگمان]دارم سعی می کنم زندگی خانوادگی رو از خونه دور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The museum attempts to recreate the sights and sounds of wartime Britain.
[ترجمه گوگل]این موزه تلاش می کند تا مناظر و صداهای بریتانیای زمان جنگ را بازسازی کند
[ترجمه ترگمان]این موزه می کوشد تا مناظر و صداهای زمان جنگ را بازسازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You can never recreate the feeling of winning for the first time.
[ترجمه گوگل]شما هرگز نمی توانید احساس برنده شدن برای اولین بار را بازسازی کنید
[ترجمه ترگمان]تو هرگز نمی تونی برای اولین بار احساس پیروزی رو از نو بسازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We want to recreate the romance and excitement that used to be part of rail journeys.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم عاشقانه و هیجانی را که قبلا بخشی از سفرهای ریلی بود، بازسازی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم عشق و هیجانی را که به عنوان بخشی از سفره ای ریلی به کار می رفت، بازسازی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They have managed to recreate the feeling of the original theatre.
[ترجمه گوگل]آنها توانسته اند حس تئاتر اصلی را بازسازی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها موفق شده اند که احساس تئاتر اصلی را بازسازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With careful selection you can recreate your own wildlife haven.
[ترجمه گوگل]با انتخاب دقیق می توانید پناهگاه حیات وحش خود را بازسازی کنید
[ترجمه ترگمان]با انتخاب دقیق می توانید پناه گاه حیات وحش خود را بازسازی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In our minds we may recreate a vanished dignity and grace.
[ترجمه گوگل]ما ممکن است در ذهن خود وقار و لطف ناپدید شده را دوباره بسازیم
[ترجمه ترگمان]در ذهن ما می توانیم یک وقار و وقار را بازسازی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We must recreate the industrial structure that we once had and wantonly destroyed.
[ترجمه گوگل]ما باید ساختار صنعتی را که زمانی داشتیم و ناخواسته تخریب کردیم را بازسازی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید ساخت صنعتی را که یک بار داشتیم و بی جهت نابود کرده بودیم از نو بسازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They just clean up and try to recreate the buzz rush of drugs through art.
[ترجمه گوگل]آنها فقط تمیز می کنند و سعی می کنند هجوم مواد مخدر را از طریق هنر بازسازی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط تمیز می کنند و سعی می کنند که سرعت موج مواد مخدر را از طریق هنر ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In them he tried to recreate the characters of people who had meant much to him.
[ترجمه گوگل]در آنها سعی کرد شخصیت افرادی را بازسازی کند که برای او ارزش زیادی داشتند
[ترجمه ترگمان]در آن ها سعی کرد شخصیت آدم ها را دوباره خلق کند که برای او ارزش زیادی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The digital world of cyberspace can recreate complex natural structures or fashion totally new illusionistic environments.
[ترجمه گوگل]دنیای دیجیتال فضای مجازی می‌تواند ساختارهای طبیعی پیچیده را بازسازی کند یا محیط‌های توهم‌گرایانه کاملاً جدیدی را ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]دنیای دیجیتال فضای مجازی می تواند ساختارهای پیچیده و یا محیط های کاملا جدید مد را بازسازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He has told friends that he intends to recreate the best bits of Neddy.
[ترجمه گوگل]او به دوستانش گفته است که قصد دارد بهترین قطعات ندی را بازسازی کند
[ترجمه ترگمان]او به دوستانش گفته که قصد دارد the بیت of را بازسازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تفریح دادن (فعل)
amuse, entertain, recreate

تفریح کردن (فعل)
article, play, disport, game, recreate

از نو خلق کردن (فعل)
recreate

تمدد اعصاب کردن (فعل)
recreate, relax

وسیله تفریح را فراهم کردن (فعل)
recreate

تخصصی

[ریاضیات] از نو ایجاد کردن

انگلیسی به انگلیسی

• create again, remake, produce again; restore, refresh, invigorate; refresh the mind or body through relaxing activity
if you recreate something, you succeed in making it happen or exist again.

پیشنهاد کاربران

دوباره زنده کردن. از نو خلق کردن. بازآفرینی کردن
مثال:
The group recreated several Greek plays.
گروه چندین نمایشنامه یونانی را باز آفرینی کردند.
سرگرم کردن
دوباره خلق کردن
بازآفرینی
بازآفرینی ( کردن )
( اطلاعات و غیره ) بازسازی کردن

بپرس