reconnaissance

/riˈkɑːnəsəns//rɪˈkɒnɪsəns/

معنی: شناسایی، اکتشاف، بازدید مقدماتی، اکتشافی
معانی دیگر: (ارتش) شناسایی، دریابش، دیده وری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or process of examining an area, esp. to gain militarily useful information.

- The aerial reconnaissance they conducted was vital to the war effort.
[ترجمه گوگل] شناسایی هوایی که آنها انجام دادند برای تلاش جنگ حیاتی بود
[ترجمه ترگمان] شناسایی هوایی که آن ها انجام دادند برای تلاش های جنگ حیاتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a reconnaissance flight
پرواز شناسایی (دیده وری)

2. a reconnaissance patrol
گشتی شناسایی

3. to make an aerial reconnaissance
دیده وری (اکتشاف) هوایی کردن

4. Spotter planes made a preliminary aerial reconnaissance of the island.
[ترجمه وحید آلفا] هواپیماهای دیده بان، شناسایی هوایی اولیه ای از جزیره انجام دادند.
|
[ترجمه گوگل]هواپیماهای اسپاتر یک شناسایی هوایی اولیه از جزیره انجام دادند
[ترجمه ترگمان]هواپیماهای Spotter شناسایی هوایی اولیه جزیره را انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The helicopter was returning from a reconnaissance mission.
[ترجمه مهرداد غلامی ازناوله] آن بالگرد، در حال بازگشت از یک ماموریت شناسایی بود.
|
[ترجمه گوگل]هلیکوپتر در حال بازگشت از ماموریت شناسایی بود
[ترجمه ترگمان]این هلیکوپتر از یک ماموریت شناسایی باز می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Three reconnaissance aircraft are permanently on patrol.
[ترجمه مهرداد غلامی ازناوله] سه هواپیمای شناسایی دائماً در حال گشت زنی هستند.
|
[ترجمه گوگل]سه فروند هواپیمای شناسایی به طور دائم در حال گشت زنی هستند
[ترجمه ترگمان]سه هواپیمای اکتشافی برای همیشه در حال گشتزنی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The reconnaissance party reported back that the town was heavily fortified.
[ترجمه گوگل]حزب شناسایی گزارش داد که شهر به شدت مستحکم است
[ترجمه ترگمان]گروه تجسس خبر داد که شهر به شدت سنگربندی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Time spent on reconnaissance is seldom wasted.
[ترجمه گوگل]زمان صرف شده برای شناسایی به ندرت تلف می شود
[ترجمه ترگمان]زمان صرف بررسی دقیق به ندرت به هدر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Aerial reconnaissance of the enemy position showed they were ready to attack.
[ترجمه گوگل]شناسایی هوایی مواضع دشمن نشان داد که آنها آماده حمله هستند
[ترجمه ترگمان]بازدید دشمن از مواضع دشمن نشان داده شد که آماده حمله هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Reconnaissance revealed not a single large ship.
[ترجمه Hyouka] یافته ها نشان داد که هیچ کشتی بزرگی وجود ندارد.
|
[ترجمه گوگل]شناسایی حتی یک کشتی بزرگ را نشان نداد
[ترجمه ترگمان]شناسایی اکتشافی نه تنها یک کشتی بزرگ را آشکار ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A patrol was sent on reconnaissance.
[ترجمه گوگل]یک گشت برای شناسایی اعزام شد
[ترجمه ترگمان]یک گروه تجسس در محل دیده بانی فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In reality, the Navy was undertaking only minimal reconnaissance[sentence dictionary], mainly because of a lack of airplanes.
[ترجمه گوگل]در واقعیت، نیروی دریایی فقط به دلیل کمبود هواپیما، فقط حداقل شناسایی [فرهنگ جملات] را انجام می داد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، نیروی دریایی تنها به دلیل نبود هواپیما، فقط به کم ترین شناسایی [ فرهنگ لغت [ جمله ] اقدام می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Airtours' management often does its own reconnaissance of potential new destinations - a reflection of the board's workaholic nature.
[ترجمه گوگل]مدیریت Airtours اغلب شناسایی مقاصد جدید بالقوه خود را انجام می دهد - بازتابی از ماهیت معتاد به کار هیئت مدیره
[ترجمه ترگمان]مدیریت Airtours اغلب شناسایی خود از مقاصد بالقوه جدید را انجام می دهد - انعکاسی از طبیعت کار معتاد به کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This lone air reconnaissance effort, however, would obviously not be enough.
[ترجمه گوگل]با این حال، این تلاش اکتشافی هوایی به وضوح کافی نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، این تلاش اکتشافی تنها کافی نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Then there would be the usual reconnaissance, the donning of protective clothing, the stalking of the device.
[ترجمه گوگل]سپس شناسایی معمولی، پوشیدن لباس محافظ، تعقیب دستگاه انجام می شود
[ترجمه ترگمان]آن وقت، این اکتشاف همیشگی، با پوشیدن لباس محافظ، کمین کردن دستگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شناسایی (اسم)
identity, recognition, cognizance, identification, reconnaissance, exploration

اکتشاف (اسم)
detection, reconnaissance, exploration, discovery, finding

بازدید مقدماتی (اسم)
reconnaissance

اکتشافی (صفت)
reconnaissance, heuristic, exploratory, probative, probatory

تخصصی

[عمران و معماری] اکتشاف - شناسایی
[زمین شناسی] شناسایی مقدماتی، ارزیابی سریع - الف) بررسی کلی اکتشافی یا پیمایش نمودهای خاص یک ناحیه که معمولا به عنوان مقدمه ای بر پیمایش دقیق تر بعدی انجام می گیرد؛ مثلا پیمایش مهندسی در مهیاسازی برای مثلث بندی یک ناحیه. این پیمایش ممکن است در دفتر یا در صحرا انجام گیرد که بستگی به گستردگی اطلاعات موجود دارد. - ب) یک پیمایش زمین شناسی سریع که برای بدست آوردن دانش کلی از عوارض زمین شناختی یک منطقه انجام می گیرد.
[نساجی] مطالعه اولیه
[] شناسایی
[آب و خاک] شناسائی

انگلیسی به انگلیسی

• act of reconnoitering, gathering information in enemy territory; survey, collection of data
reconnaissance is the process of obtaining military information about the size and position of an army or about the geographical features of an area using soldiers, planes, or satellites; a technical term.

پیشنهاد کاربران

۱. {نظامی} شناسایی. اکتشاف ۲. گشت اکتشافی ۳. اکتشافی
مثال:
The aerial reconnaissance they conducted was vital to the war effort.
شناسایی های هوایی که آنها عمل آوردند برای چالش جنگ حیاتی بود.
شناسایی ( اکتشاف معدن )
◾ ( نظامی ) شناسایی
Iranian and U. S. forces have had a number of
confrontations in the past, with the most recent in early April when the Iranian navy said it identified and warned off a U. S. reconnaissance plane outside the mouth of the Gulf. Also earlier this month, the U. S. Navy said the nuclear - powered, guided - missile submarine “Florida” was operating in the Middle East to support its Fifth Fleet
...
[مشاهده متن کامل]

گشتی ( جهت شناسایی نیروی دشمن )
reconnaissance ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: پیش شناسایی
تعریف: بررسی یا شناسایی اولیۀ جنگل یا مرتع به منظور دستیابی به اطلاعات کلی برای برنامه های مدیریتی آتی
شناسایی موقعیت دشمن توسط نیروهای نظامی
در متون اطلاعاتی و امنیتی: جاسوسی
شناسایی

بپرس