reclaim

/riˈkleɪm//rɪˈkleɪm/

معنی: تقاضای مجدد، اصلاح کردن، خیش زدن، خیش کشیدن، اصلاح شدن، مجددا ادعا کردن، زمین بایر را دایر کردن
معانی دیگر: (به راه راست) هدایت کردن، به کردن، (زمین باتلاقی و غیره رابه زمین خوب) تبدیل کردن، احیا کردن، آباد کردن، بهسازی کردن، بازگیری کردن، (مواد مفید آشغال یا اشیای قراضه و غیره را) جمع کردن، بازیابی کردن، (مهجور) رام کردن، مرمت کردن، نجات دادن، مجددا ادعا کردن، تقاضای مجدد

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reclaims, reclaiming, reclaimed
(1) تعریف: to recover the use of (land areas) that can be drained, built up, or otherwise reconditioned.
مترادف: recover, reform, rehabilitate
مشابه: process, recondition, recover, recycle, redeem, regenerate, rescue, restore, retrieve, salvage, save

- These lands have been reclaimed from the desert and are now capable of growing crops.
[ترجمه فلاحی] این اراضی از بیابان احیا شده اند و اینک مستعد پرورش محصول هستند.
|
[ترجمه گوگل] این زمین ها از صحرا باز پس گرفته شده اند و اکنون قادر به کشت محصولات هستند
[ترجمه ترگمان] این سرزمین ها از صحرا احیا شده اند و اکنون قادر به کشت محصولات هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to recover and reuse (materials and substances) by separating them out of discarded waste.
مشابه: recover

- The wood for the interior of the house has been reclaimed from an old barn.
[ترجمه گوگل] چوب های داخل خانه از یک انبار قدیمی بازیابی شده است
[ترجمه ترگمان] چوب درون خانه از یک انبار قدیمی برگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to reform; rehabilitate.
مشابه: retrieve

- They did their best to reclaim him but he had been too corrupted.
[ترجمه گوگل] آنها تمام تلاش خود را برای بازپس گیری او انجام دادند، اما او بیش از حد فاسد شده بود
[ترجمه ترگمان] آن ها بهترین تلاش خود را برای بازپس آوردن او انجام دادند، اما او خیلی فاسد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: to claim again or to reestablish title to or possession of; variant of re-claim.

- The island had been seized by invaders a hundred years earlier but was reclaimed after the recent war.
[ترجمه بهروز مددی] این جزیره صدها سال قبل توسط مهاجمان تصاحب شده بود ولی پس از نبرد اخیر دوباره باز پس گرفته شد.
|
[ترجمه گوگل] این جزیره صد سال قبل توسط مهاجمان تصرف شده بود اما پس از جنگ اخیر بازپس گرفته شد
[ترجمه ترگمان] این جزیره دویست سال قبل توسط مهاجمان کشف شد اما پس از جنگ اخیر مرمت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: reclaimable (adj.), reclaimant (n.)
• : تعریف: the act or process of reclaiming.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: re-claims, re-claiming, re-claimed
• : تعریف: to act to reestablish title to or possession of.
متضاد: abandon, disown
مشابه: take back

جمله های نمونه

1. their job is to reclaim land from the marshes along the river
کار آنها بازگیری زمین از باتلاق های کنار رودخانه است.

2. You may be entitled to reclaim some tax.
[ترجمه گوگل]ممکن است حق داشته باشید مقداری مالیات را پس بگیرید
[ترجمه ترگمان]ممکن است حق داشته باشید که برخی مالیات را اصلاح کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You'll be able to reclaim the tax on all equipment that you buy.
[ترجمه گوگل]می‌توانید مالیات تمام تجهیزاتی را که می‌خرید پس بگیرید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با تمام وسایلی که بخرید، مالیات را پس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In 198 they got the right to reclaim South African citizenship.
[ترجمه گوگل]در سال 198 آنها حق بازپس گیری شهروندی آفریقای جنوبی را گرفتند
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۸ آن ها حق دارند شهروندی آفریقای جنوبی را بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I have tried to reclaim my money without success.
[ترجمه گوگل]من سعی کردم پولم را پس بگیرم بدون موفقیت
[ترجمه ترگمان]سعی کردم پولم را بدون موفقیت پس بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You can reclaim old boards and use them as shelves.
[ترجمه گوگل]می توانید تخته های قدیمی را بازیابی کنید و از آنها به عنوان قفسه استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید تخته قدیمی را پس بگیرید و از آن ها به عنوان قفسه استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I want to reclaim the championship that I lost in 199
[ترجمه گوگل]می خواهم قهرمانی را که در سال 199 از دست دادم پس بگیرم
[ترجمه ترگمان]من می خواهم این مسابقات قهرمانی را که در ۱۹۹ مورد از دست دادم را دوباره بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their daily work is to reclaim rubber from old tyres.
[ترجمه گوگل]کار روزانه آنها بازیابی لاستیک از تایرهای قدیمی است
[ترجمه ترگمان]کار روزانه آن ها اصلاح لاستیک از لاستیک کهنه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The new project will reclaim the land from the sea.
[ترجمه گوگل]پروژه جدید زمین را از دریا بازپس خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]پروژه جدید، زمین را از دریا بازپس خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The organization is trying to reclaim desert land for farming.
[ترجمه گوگل]این سازمان در تلاش است تا زمین های بیابانی را برای کشاورزی بازپس گیرد
[ترجمه ترگمان]این سازمان می کوشد تا زمین های بیابانی را برای کشاورزی احیا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They reduced their chemical intake because they now reclaim the metals.
[ترجمه گوگل]آنها مصرف مواد شیمیایی خود را کاهش دادند زیرا اکنون فلزات را بازیابی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها جذب شیمیایی خود را کاهش دادند، زیرا آن ها اکنون فلزات را بازپس گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No wonder male chauvinists want to reclaim the sole right to do so.
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که شوونیست های مرد بخواهند تنها حق این کار را پس بگیرند
[ترجمه ترگمان]تعجبی ندارد که مردان chauvinists می خواهند حق انتخاب را به عهده بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nature can reclaim an entire farm in 14 years and leave nothing behind but the masonry.
[ترجمه گوگل]طبیعت می تواند یک مزرعه کامل را در 14 سال پس بگیرد و چیزی جز سنگ تراشی از خود باقی بگذارد
[ترجمه ترگمان]طبیعت می تواند کل یک مزرعه را در ۱۴ سال دوباره احیا کند و هیچ چیزی جز سنگ باقی نگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We can then reclaim the income tax you - or your spouse - have paid already.
[ترجمه گوگل]سپس می توانیم مالیات بر درآمدی را که شما - یا همسرتان - قبلا پرداخت کرده اید، پس بگیریم
[ترجمه ترگمان]سپس می توانیم مالیات بر درآمد شما یا همسرتان را که قبلا پرداخت کرده اید را اصلاح کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Inland Revenue permits us to reclaim tax and pay dividends gross.
[ترجمه گوگل]درآمد داخلی به ما امکان می دهد مالیات را پس بگیریم و سود سهام را به طور ناخالص بپردازیم
[ترجمه ترگمان]درآمد داخلی به ما اجازه می دهد تا مالیات را بازپس بگیریم و سود سهام را ناخالص کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تقاضای مجدد (اسم)
reclaim

اصلاح کردن (فعل)
right, accord, accommodate, improve, reclaim, modify, correct, rectify, meliorate, alter, remedy, ameliorate, amend, dulcify, emend, revise

خیش زدن (فعل)
reclaim, turn, plow, furrow, cultivate, till, subsoil, fallow, fall-plough, trench-plough

خیش کشیدن (فعل)
reclaim, turn, turn up, plow, furrow, cultivate, till, subsoil, fallow

اصلاح شدن (فعل)
reclaim, repent

مجددا ادعا کردن (فعل)
reclaim

زمین بایر را دایر کردن (فعل)
reclaim

تخصصی

[آب و خاک] بهسازی کردن، احیا کردن

انگلیسی به انگلیسی

• demand the return of property; regain possession, repossess
if you reclaim something that you have lost or had taken away from you, you succeed in getting it back.
when people reclaim land, they make it suitable for use by draining or irrigating it.
if people reclaim a substance, they extract it from rubbish or waste materials so that it can be used again.

پیشنهاد کاربران

ترخیص ( مثلا کالا توی فرودگاه و مانند آن )
دریافت کردن. . . !
استرداد، استرداد کردن ( Noun & Verb )
به عنوان اسم، بیشتر از Reclamation استفاده می شه
بازپس گرفتن
بهبودی
بازیافت
بازسازی
دوباره واکنش دادن
تحویل گرفتن چمدات
پس گرفتن

چک کردن
پس گرفتن دریافت کردن
بازیابی. بازیافت
بازپس گیری
معدن: بازسازی
برداشتن چمدان
پس گرفتن، باز پس گرفتن، احیاء کردن، نجات دادن، زنده کردن
نوار گردان
تحویل گرفتن
باز پس دادن
احیا کردن
گرفتن دوباره بار
بازیافت کردن زباله، فرقش با recycle اینست که در reclaiming مواد آن زباله تغییر نمیکند و صرفا در این نوع بازیافت همان مواد مصرفی با انجام پروسه بهسازی، مجدد مورد استفاده قرار می گیرند مثلا یک چوب بازیافت
...
[مشاهده متن کامل]
شده مواد آن که چوب است هیچ تغییری نخواهد کرد و فقط با بهسازی و اصلاح ، همان چوب در جای دیگری مورد استفاده قرار می گیرد ولی در recycling مواد ضایعاتی دوباره به چرخه اولیه تولید برمی گردند و مواد آن تغییر می کند مثل لاستیک ضایعاتی که در آسفالت یا سیمان بتنی مورد استفاده قرار می گیرد.

بر گر داندن
پس گرفتن بار و چمدان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس