rawhide

/ˈrɒˌhaɪd//ˈrɔːhaɪd/

معنی: تازیانه، پوست خام، پوست دباغی نشده، خامسوز، تازیانه زدن
معانی دیگر: نشیمه، تاسمه، شلاق چرمی، تازیانه ی تاسمه ای

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: untanned leather, esp. cattle skin.

(2) تعریف: a rope or whip made of such leather.

جمله های نمونه

1.
پوست دباغی نشده

2. At his belt he carried a rawhide whip.
[ترجمه گوگل]در کمربندش شلاقی از چرم خام حمل می کرد
[ترجمه ترگمان]شلاق his به کمرش بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her shoes were of rawhide with an inner sole of lambskin.
[ترجمه گوگل]کفش هایش از چرم خام با کفی داخلی از پوست بره بود
[ترجمه ترگمان]کفش های او در زیر پوست مانند پوست گوسفند سیاه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bodacious and Bonemeal chewed rawhide strips the size of ceiling molding.
[ترجمه گوگل]نوارهای پوست خام جویده شده Bodacious و Bonemeal به اندازه قالب سقفی
[ترجمه ترگمان]ساب Bodacious و Bonemeal در حالی که به اندازه پوست کندن سقف آن را chewed chewed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their townsfolk sneered at the Maclean chiefs' rawhide brogans and bare knees, kilted tartans and dyed linens.
[ترجمه گوگل]مردم شهرشان به پوست خام و زانوهای برهنه سران مکلین، تارتان‌های کیسه‌دار و کتانی‌های رنگ‌زده سران مکلین تمسخر می‌کردند
[ترجمه ترگمان]اهالی شهر از روسای Maclean rawhide که دامن لخت و زانوهای برهنه بودند، دامن اسکاتلندی پوشیده از پارچه های شطرنجی و زیرپوش مورد تمسخر قرار می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Large rawhide chips, nylon chews and hard rubber balls are fun and safe.
[ترجمه گوگل]تراشه های بزرگ پوست خام، جویدن های نایلونی و توپ های لاستیکی سخت سرگرم کننده و ایمن هستند
[ترجمه ترگمان]لباس های زیر چرمی سفید، chews نایلونی و توپ های لاستیکی سخت، سرگرم کننده و بی خطر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A moose hide collar and rawhide laces add a distinctive touch to this unique footwear.
[ترجمه گوگل]یقه پوست گوزن و توری های چرم خام جلوه ای متمایز به این کفش بی نظیر می بخشد
[ترجمه ترگمان]یقه پوست گوزنی که چرم را پوشانده است، یک تماس متمایز به این کفش منحصر به فرد می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some raftsmen would rawhide you till you were black and blue.
[ترجمه گوگل]بعضی رافت‌ها تا زمانی که سیاه و آبی شدی، تو را خام می‌کردند
[ترجمه ترگمان]بعضی raftsmen تو رو اخراج می کنن تا اینکه تو سیاه و آبی باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Feather light and strong as rawhide, and pretty enough to kiss for all that.
[ترجمه گوگل]پر سبک و قوی مانند پوست خام، و به اندازه کافی زیبا برای بوسیدن برای همه اینها
[ترجمه ترگمان]پر سبک است و به اندازه rawhide قوی است و برای همه این ها بوسه کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What, they were out of rawhide treats?
[ترجمه گوگل]چه، آنها از خوراکی های پوست خام بودند؟
[ترجمه ترگمان]چی، اونا از rawhide فرار کردن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The doors were all wide open, and one hung drunkenly from its rawhide straps.
[ترجمه گوگل]درها همه کاملاً باز بود و یکی از تسمه های پوست خامش به حالت مستی آویزان بود
[ترجمه ترگمان]درها کاملا باز بود و یکی از drunkenly مستانه روی تسمه چرمی آن آویخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many Nez Perce warriors carried a sacred war-club like this, with a stone head encased in elk rawhide.
[ترجمه گوگل]بسیاری از جنگجویان Nez Perce یک کلوپ جنگی مقدس مانند این را حمل می کردند، با سر سنگی که در پوست خام گوزن محصور شده بود
[ترجمه ترگمان]بسیاری از warriors جنگ جویان یک جنگ مقدس مانند این، با سر سنگی در زیر پوست گوزن شمالی حمل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The drum skin was tightly strapped over the circle rawhide laces.
[ترجمه گوگل]پوست طبل محکم روی توری های دایره ای چرم خام بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]پوست طبل به شدت روی بند کفش rawhide پیچیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was dressed in a softly tanned deer - skin wrapped around his waist a thong of rawhide.
[ترجمه گوگل]او لباس آهوی دباغی ملایمی پوشیده بود - پوستی که دور کمرش یک بند از پوست خام پیچیده بود
[ترجمه ترگمان]لباس گوزن شمالی قهوه ای رنگی پوشیده بود که دور کمرش پیچیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تازیانه (اسم)
lash, whip, flagellum, scourge, rawhide

پوست خام (اسم)
pelt, rawhide

پوست دباغی نشده (اسم)
rawhide

خامسوز (صفت)
rawhide

تازیانه زدن (فعل)
flog, whip, lambast, lambaste, stripe, lick, flagellate, scourge, knout, rawhide

تخصصی

[نساجی] پوست خام

انگلیسی به انگلیسی

• untanned leather, unprocessed animal hide; whip or lash made from unprocessed leather
rawhide is untreated leather made from the skin of a cow; used in american english.
a rawhide is a whip that is made of rawhide; used in american english.

پیشنهاد کاربران

بپرس