rapt

/ˈræpt//ræpt/

معنی: ربودهشده، برده شده
معانی دیگر: شیفته، شیدا، مفتون، مسحور، مجذوب، معطوف، (مطالعه یا تفکر و غیره) مغروق، غرق، درخلسه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: raptly (adv.), raptness (n.)
(1) تعریف: completely engrossed.
مترادف: absorbed, abstracted, engaged, engrossed, enthralled, immersed
مشابه: consumed, intent, obsessed, occupied, preoccupied

- I had his rapt attention.
[ترجمه گوگل] توجه شدید او را جلب کردم
[ترجمه ترگمان] توجه او را جلب کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: carried away with emotion; deeply moved.
مترادف: ecstatic, elated, enraptured, entranced, exalted, transported
متضاد: unmoved
مشابه: delirious, enchanted, enthralled, fascinated, joyous, overjoyed, triumphant

جمله های نمونه

1. rapt attention
توجه کاملا معطوف

2. a rapt smile
نگاه حاکی از شیدایی

3. she was rapt in thought
او غرق اندیشه بود.

4. She sat with a rapt expression reading her book.
[ترجمه گوگل]او با حالتی غمگین نشسته بود و کتابش را می خواند
[ترجمه ترگمان]در حالی که کتابش را می خواند، نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He listened to the music with rapt attention.
[ترجمه گوگل]او به موسیقی با دقت گوش می داد
[ترجمه ترگمان]با دقت به موسیقی گوش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She sat with rapt expression reading her book.
[ترجمه گوگل]او با حالتی غمگین نشسته بود و کتابش را می خواند
[ترجمه ترگمان]در حالی که سرگرم خواندن کتاب بود، نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They listened with rapt attention.
[ترجمه گوگل]آنها با توجه شدید گوش می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها با دقت گوش می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The children watched with rapt attention.
[ترجمه گوگل]بچه ها با دقت نگاه می کردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها با دقت زیادی به آن ها نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Indeed, although a display of rapt attention is required, the executive may not feel it necessary to listen.
[ترجمه گوگل]در واقع، اگرچه نشان دادن توجه شدید مورد نیاز است، ممکن است مدیران اجرایی احساس نکنند که لازم است گوش دهند
[ترجمه ترگمان]در واقع، اگر چه نمایش مورد توجه زیادی لازم است، ممکن است اجرایی احساس لازم برای شنیدن آن را نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The attorney showed the rapt jury a blown-up photograph of the van, whose passenger side had been ripped open.
[ترجمه گوگل]وکیل یک عکس منفجر شده از ون را به هیئت منصفه نشان داد که سمت سرنشین آن پاره شده بود
[ترجمه ترگمان]وکیل به هیات منصفه عالی یک عکس از ون را نشان داد که طرف passenger دریده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The entire audience stayed at rapt attention while the last part of the speech was translated into the vernacular.
[ترجمه گوگل]تمام حضار در حالی که بخش آخر سخنرانی به زبان عامیانه ترجمه می‌شد، به شدت مورد توجه قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]تمام حضار در حالی که آخرین بخش این سخنرانی به زبان بومی ترجمه شد، با دقت زیادی مورد توجه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I said nothing, being still in rapt contemplation of Sergia's magnificence.
[ترجمه گوگل]چیزی نگفتم، در حالی که هنوز به عظمت سرجیا فکر می کردم
[ترجمه ترگمان]چیزی نگفتم، هنوز غرق در سیر و سیاحت با شکوه و جلال Sergia بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He had misjudged the audience, which, sitting rapt in Steve Jobs's hands greeted this comment with boos and hisses.
[ترجمه گوگل]او بینندگان را اشتباه قضاوت کرده بود، که در دستان استیو جابز نشسته بود و با هیاهو و هیس از این نظر استقبال کرد
[ترجمه ترگمان]او در مورد حضار قضاوت نکرده بود، که در حالی که در دست (استیو جابز)نشسته بود، این اظهار نظر را با صدای هو و هیس هیس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Twice he drew her stylish silhouette in rapt attention in the Louvre.
[ترجمه گوگل]او دو بار در موزه لوور ظاهر شیک او را به خود جلب کرد
[ترجمه ترگمان]دو بار او سایه تیره رنگی خود را به دقت در موزه لوور کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ربوده شده (صفت)
rapt

برده شده (صفت)
rapt

انگلیسی به انگلیسی

• engrossed, absorbed; fascinated, charmed, enchanted
someone who is rapt is so interested in or fascinated by something that they cannot think about anything else.

پیشنهاد کاربران

بپرس