raged

جمله های نمونه

1. revolution raged throughout the country
در سرتاسر کشور انقلاب غوغا می کرد.

2. his father raged at him for his carelessness
پدرش به خاطر بی دقتی او،سخت بر او برآشفت.

پیشنهاد کاربران

بپرس