radiologist

/ˌrediˈɑːlədʒəst//ˌreɪdɪˈɒlədʒɪst/

معنی: پرتوشناس
معانی دیگر: پرتوشناس

جمله های نمونه

1. The radiologist firmly positioned Phoebe in front of a ferocious-looking machine.
[ترجمه گوگل]رادیولوژیست فیبی را محکم در مقابل دستگاهی با ظاهر وحشی قرار داد
[ترجمه ترگمان]رادیولوژیست به طور محکم Phoebe را در مقابل یک ماشین نگاه درنده قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Another radiologist confirmed that my kidney was in trouble.
[ترجمه گوگل]رادیولوژیست دیگری تایید کرد که کلیه من مشکل دارد
[ترجمه ترگمان]یه radiologist دیگه تایید کرده که کلیه من تو دردسر افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Now he is a radiologist in a suburban hospital of 650 beds.
[ترجمه گوگل]او اکنون در بیمارستان 650 تختی حومه شهر رادیولوژیست است
[ترجمه ترگمان]اکنون او a در یک بیمارستان حومه ۶۵۰ تخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I know a highly successful radiologist who has always dreamed of being a singer, but he has no voice.
[ترجمه گوگل]من یک رادیولوژیست بسیار موفق را می شناسم که همیشه آرزوی خواننده شدن را داشته، اما صدایی ندارد
[ترجمه ترگمان]من a موفقی را می شناسم که همیشه آرزو دارد یک خواننده باشد، اما هیچ صدایی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And I sued the radiologist and his partners as well.
[ترجمه گوگل]و از رادیولوژیست و شرکای او نیز شکایت کردم
[ترجمه ترگمان]و من از the و شرکای او نیز شکایت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The renal ultrasonographic findings were recorded by the radiologist and included renal cysts - their site, number, and diameter.
[ترجمه گوگل]یافته های سونوگرافی کلیه توسط رادیولوژیست ثبت شد و شامل کیست های کلیه - محل، تعداد و قطر آنها بود
[ترجمه ترگمان]یافته های ultrasonographic کلیوی توسط رادیولوژیست ثبت شد و شامل cysts کلیه - محل، شماره و قطر آن ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Just as in the arterial dye studies, a radiologist threads a long catheter into a leg artery.
[ترجمه گوگل]درست مانند مطالعات رنگ شریانی، یک رادیولوژیست یک کاتتر بلند را به شریان پا می زند
[ترجمه ترگمان]درست همانطور که در مطالعات رنگ شریانی، a به یک شریان پا تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The radiologist on my right selected a bottle of mescal from the booze on the table and poured some into a clear plastic cup.
[ترجمه گوگل]رادیولوژیست سمت راست من یک بطری مسکال از مشروب روی میز انتخاب کرد و مقداری را در یک فنجان پلاستیکی شفاف ریخت
[ترجمه ترگمان]The سمت راست من یک بطری ویسکی را از مشروب روی میز انتخاب کرد و مقداری در یک فنجان پلاستیکی شفاف ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Your radiologist attends the fair to assist in interpreting these screening tests.
[ترجمه گوگل]رادیولوژیست شما در نمایشگاه شرکت می کند تا در تفسیر این تست های غربالگری کمک کند
[ترجمه ترگمان]radiologist شما در این نمایشگاه شرکت کردند تا در تفسیر این آزمایش ها غربالگری کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Results. An interventional radiologist was called for and he was able to angiographically locate the source of bleeding and stem its source using coil embolization of the lumbar artery.
[ترجمه گوگل]نتایج یک رادیولوژیست مداخله‌ای فراخوانده شد و او توانست با آنژیوگرافی منبع خونریزی را پیدا کرده و با استفاده از آمبولیزاسیون سیم پیچی شریان کمری، منبع آن را مهار کند
[ترجمه ترگمان]نتایج یک radiologist مداخله ای به آنجا فراخوانده شد و او توانست منبع خونریزی را پیدا کند و منبع آن را با استفاده از coil embolization از سرخرگ عقب نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is exactly how a radiologist relates a case to those he saw in the past.
[ترجمه گوگل]دقیقاً اینگونه است که یک رادیولوژیست یک مورد را با کسانی که در گذشته دیده است مرتبط می کند
[ترجمه ترگمان]این دقیقا نحوه ارتباط a با کسانی است که او در گذشته دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The radiologist can visualize the cancerous liver.
[ترجمه گوگل]رادیولوژیست می تواند کبد سرطانی را تجسم کند
[ترجمه ترگمان]رادیولوژیست می توانند این کبد سرطانی را تجسم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Based on what your radiologist sees on your mammogram, you may be asked to return for a diagnostic mammogram.
[ترجمه گوگل]بر اساس آنچه رادیولوژیست شما در ماموگرافی شما می بیند، ممکن است از شما خواسته شود که برای یک ماموگرافی تشخیصی مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]براساس آنچه radiologist شما در مورد ماموگرافی می بیند، ممکن است از شما خواسته شود که برای یک ماموگرافی تشخیصی برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A radiologist should read a CAT head scan within 45 minutes of the patient's arrival.
[ترجمه گوگل]رادیولوژیست باید یک اسکن CAT سر را ظرف 45 دقیقه پس از ورود بیمار بخواند
[ترجمه ترگمان]A باید یک اسکن CAT را در عرض ۴۵ دقیقه از ورود بیمار مطالعه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرتوشناس (اسم)
radiologist

انگلیسی به انگلیسی

• expert on radiology, expert in the use of radiant energy in medical diagnosis and therapy
a radiologist is a doctor who is trained in radiology.

پیشنهاد کاربران

radiologist ( پزشکی )
واژه مصوب: پرتوشناس
تعریف: پزشک متخصص پرتوشناسی |||* مصوب فرهنگستان اول

بپرس