racquet

/ˈrækət//ˈrækɪt/

معنی: راکت، راکت تنیس، جارو جنجال، صدای غیر متجانس، عیاشی و خوشگذرانی، مهمانی پر هیاهو
معانی دیگر: رجوع شود به: racket، سر وصدا، مهمانی پر هیاهو racket

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: variant of racket

جمله های نمونه

1. Swing the tennis racquet in one smooth motion.
[ترجمه گوگل]راکت تنیس را با یک حرکت صاف بچرخانید
[ترجمه ترگمان]راکت تنیس را به حرکت آرامی تکان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My racquet needs a new grip.
[ترجمه گوگل]راکت من به یک دستگیره جدید نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]راکت من به یک چنگ جدید احتیاج دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hold the racquet in one hand and the ball in the other.
[ترجمه گوگل]راکت را در یک دست و توپ را در دست دیگر بگیرید
[ترجمه ترگمان]راکت را در یک دست و توپ را در دست دیگر نگه دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tennis racquet bounced off her tender bum with all the zing of a good forehand drive.
[ترجمه گوگل]راکت تنیس با تمام ذوق یک فورهند درایو خوب از بدن لطیف او پرید
[ترجمه ترگمان]راکت تنیس با تمام نیرو و zing forehand به زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The 1991 Head racquet range has been developed from Head's wide bodied racquet, Genesis.
[ترجمه گوگل]محدوده راکت هد 1991 از راکت پهن بدنه هد، جنسیس ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]برد راکت زیدان در سال ۱۹۹۱ از راکت بزرگ wide، سفر پیدایش توسعه پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She'd been playing tennis, and was swinging her racquet as she walked.
[ترجمه گوگل]او تنیس بازی می‌کرد و در حالی که راه می‌رفت راکتش را تاب می‌داد
[ترجمه ترگمان]داشت تنیس بازی می کرد و در حین راه رفتن راکت خودش را تاب می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The acquisition of a new Wilson racquet fooled me into thinking I could teach Adam how to play.
[ترجمه گوگل]به دست آوردن یک راکت جدید ویلسون مرا فریب داد تا فکر کنم می توانم به آدام نحوه بازی کردن را بیاموزم
[ترجمه ترگمان]یک راکت جدید ویلسون مرا فریب داد و فکر کردم می توانم به ادم یاد دهم چطور بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bodie was in squash gear, still holding his racquet across his knees.
[ترجمه گوگل]بادی در لباس اسکواش بود و هنوز راکتش را روی زانوهایش گرفته بود
[ترجمه ترگمان]Bodie با دنده squash بود و هنوز راکت دستش را روی زانوانش نگه داشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fig 3 The racquet is back, pointing to the rear fence and still around eye level.
[ترجمه گوگل]شکل 3 راکت برگشته است و به حصار عقب اشاره می کند و همچنان در اطراف سطح چشم است
[ترجمه ترگمان]راکت عقب است و به نرده پشت اشاره می کند و هنوز در اطراف سطح چشم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Any wobbling of the racquet is usually made with the wrist and forearm.
[ترجمه گوگل]هر گونه تکان خوردن راکت معمولاً با مچ دست و ساعد انجام می شود
[ترجمه ترگمان]هر گونه تکان دادن راکت معمولا با مچ و ساعد درست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Let your racquet head generate the speed.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید سر راکت شما سرعت تولید کند
[ترجمه ترگمان]بگذارید که راکت شما سرعت را تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I hope you enjoy the racquet.
[ترجمه گوگل]امیدوارم از راکت لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]امیدوارم از راکت لذت ببری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I suddenly realized that the tennis racquet that I considered to be new is now almost 20 years old.
[ترجمه گوگل]من ناگهان متوجه شدم که راکت تنیس که من جدید می دانستم اکنون تقریباً 20 ساله است
[ترجمه ترگمان]ناگهان متوجه شدم که راکت تنیس که در نظر گرفتم جدید باشم، حالا تقریبا ۲۰ سال قدمت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Remember, the ball doesn't know who's holding the racquet, whether it's Rod Laver or Joe Smith.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، توپ نمی داند چه کسی راکت را در دست گرفته است، راد لیور یا جو اسمیت
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باش که توپ چه کسی راکت را در دست دارد، چه این رود laver یا جو اسمیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The racquet is facing the target for only a millisecond and then goes off line.
[ترجمه گوگل]راکت فقط برای یک میلی ثانیه رو به هدف است و سپس از خط خارج می شود
[ترجمه ترگمان]این راکت تنها برای یک ثانیه با هدف مواجه است و سپس از خط خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راکت (اسم)
racket, rocket, racquet

راکت تنیس (اسم)
racket, racquet

جارو جنجال (اسم)
racket, racquet

صدای غیر متجانس (اسم)
racket, racquet

عیاشی و خوشگذرانی (اسم)
racket, racquet

مهمانی پر هیاهو (اسم)
racket, racquet

انگلیسی به انگلیسی

• racket, light bat with an oval frame filled with netting (used in sports such as tennis, badminton, etc.)

پیشنهاد کاربران

بپرس