99 1605 100 1 racked his brains معنی کلمه racked his brains به انگلیسی racked his brains• thought really hard, tried very hard to remember something, he strained to solve some problem racked his brains را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران سجاد به مغزش فشار آورد معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها مرضی > connect فضانورد. > غافلان فاطمه مرادی > Stanchest سیدحسین اخوان بهابادی > خاورمیانه مهتاب پرتو > leukocytopenia احمد جعفری چرخلو > رستم لو قشلاق چرخلو مَمَد > Queen bench division mahdiye > pernatal نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته مائده💫علی باقریDark Light ヴァヒドسارافرجپورعاطفه موسویمحمد حاتمی نژادزینب زرمسلک فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای می خیزد شن زار رهی برگشود ولو بلغ ما بلغ فراست فاک غلتید