rump

/ˈrəmp//rʌmp/

معنی: کفل، سرین، کفل انسان، دنبه گوسفند، صاغری
معانی دیگر: (جانور) کپل، ساغری، (قصابی) گوشت بالای ران (رجوع شود به: beef)، رجوع شود به: buttocks، ته مانده، پس مانده، زوائد، بخش به درد نخور، باقیمانده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the hindquarters of an animal.
مشابه: buttock, rear

(2) تعریف: a cut of meat from this area of an animal.

(3) تعریف: the human buttocks.
مشابه: bottom, butt, buttock, posterior, rear

(4) تعریف: the least or last part.

(5) تعریف: the remnant of an organization, esp. a legislative body, lacking the authority or representativeness of the whole.

جمله های نمونه

1. he hit the horse on the rump with the flat of his sword
با پهنای شمشیرش به کپل اسب زد.

2. The rump of the party does in fact still have considerable assets.
[ترجمه گوگل]بدنه حزب در واقع هنوز دارایی های قابل توجهی دارد
[ترجمه ترگمان]The حزب در واقع هنوز دارای دارایی های قابل توجهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He slapped the horse on the rump.
[ترجمه گوگل]سیلی بر کف اسب زد
[ترجمه ترگمان]او با مشت به زمین کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The election reduced the party to a rump.
[ترجمه گوگل]انتخابات، حزب را به رکود رساند
[ترجمه ترگمان]انتخابات، این حزب را به a تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The election reduced the Party to a rump.
[ترجمه گوگل]انتخابات، حزب را به یک رکود رساند
[ترجمه ترگمان]انتخابات، حزب را به a تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He sat in the restored Rump in 165 but never regained his earlier predominance in the county.
[ترجمه گوگل]او در سال 165 در رامپ بازسازی شده نشست، اما هرگز تسلط قبلی خود را در این شهرستان به دست نیاورد
[ترجمه ترگمان]پارلمنت دنباله به ۱۶۵ تن رسید، ولی هرگز برتری خود را در این شهرستان به دست نیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Labour was reduced to a rump.
[ترجمه گوگل]نیروی کار به یک قله تقلیل یافت
[ترجمه ترگمان]کار حزب کارگر به a کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This rump has been ordered to draft a new electoral law within two months so that new elections can be held.
[ترجمه گوگل]به این برجستگی دستور داده شده تا ظرف دو ماه قانون جدید انتخاباتی را تدوین کند تا انتخابات جدید برگزار شود
[ترجمه ترگمان]به این کشور دستور داده شده است تا یک قانون جدید انتخاباتی را در عرض دو ماه به تصویب برساند تا انتخابات جدید برگزار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Although clearly an interim arrangement, this rump has claimed for itself a legitimacy that is altogether spurious.
[ترجمه گوگل]اگرچه به وضوح یک ترتیب موقت است، اما این قاعده برای خود مدعی مشروعیتی است که کاملاً جعلی است
[ترجمه ترگمان]با اینکه به وضوح یک توافق موقت است، این rump به خودی خود قانونی را بر عهده گرفته است که کاملا جعلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Yellow rump and pale chestnut underwing with black trailing edge especially noticeable in flight.
[ترجمه گوگل]دنده زرد و زیر بال شاه بلوطی کم رنگ با لبه دنباله دار سیاه به خصوص در هنگام پرواز قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]گوشت گوسفند زرد و بلوط سفید با لبه سیاه به خصوص در پرواز جلوه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Rump steak, his mind was babbling, rump steak.
[ترجمه گوگل]رمپ استیک، ذهنش غوغا می کرد، گوشت استیک
[ترجمه ترگمان] استیک دودی، مغزش داره چرت و پرت می کنه استیک گوشت کبابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Complete white collar, paler rump and less forked tail are best distinctions from winter Whiskered Tern.
[ترجمه گوگل]یقه سفید کامل، دنده کم رنگ تر و دم کمتر چنگال دار بهترین وجه تمایز از سبیل زمستانه است
[ترجمه ترگمان]یقه سفید کامل، کفل کوچک و دم forked کم تر، بهترین تمایز از فصل زمستان whiskered است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I go colour of rump steak, feel like burning cigarette end all over shoulders, thighs, feet.
[ترجمه گوگل]من رنگ استیک دنده‌ای را می‌زنم، احساس می‌کنم انتهای سیگار روی سرشانه‌ها، ران‌ها، پاها می‌سوزد
[ترجمه ترگمان]به گوشت استیک نمی خورم و احساس می کنم که انگار سیگار burning روی دوش، پاها و پاهایش قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Termites, more nutritious than rump steak!
[ترجمه گوگل]موریانه ها، مغذی تر از استیک دنده ای!
[ترجمه ترگمان]Termites، more از استیک rump!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Bragg slapped the off-side horse on the rump, and it shook its head as if in greeting.
[ترجمه گوگل]براگ به اسب آفساید سیلی زد و او سرش را تکان داد که گویی در حال احوالپرسی باشد
[ترجمه ترگمان]براگ با یک ضربه محکم به کفل اسب ضربه زد، و آن طوری سرش را تکان داد که انگار در حال خوش آمد گویی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کفل (اسم)
seat, slat, backside, posterior, rump, hip, buttock, gluteus, breech, haunch, hunkers, toby

سرین (اسم)
seat, rump, gluteus, buttocks

کفل انسان (اسم)
rump

دنبه گوسفند (اسم)
rump

صاغری (اسم)
rump

تخصصی

[نساجی] میاه شیب دار متغیر نوردبخشی در ماشین چله پیچی بخشی - 1600یارد نخ پشمی

انگلیسی به انگلیسی

• buttocks, rear end, backside; hindquarters of an animal; cut of beef from the hindquarters of an animal; remnants, leftover and inferior part
an animal's rump is its rear end.
someone's rump is their buttocks; often used humorously.
the rump of a group or organization consists of the members who remain in it or who are loyal to it after it has lost its importance or its power.

پیشنهاد کاربران

کپل، keester, یا keister
دنبه
Rump prints=ردّ/نهشت ردّ نشیمنگاه بر چیزی ( غالبا صندلی یا مبل )
نشیمن گاه

بپرس