rip out

جمله های نمونه

1. He often rips out an oath when he gets angry.
[ترجمه گوگل]او اغلب وقتی عصبانی می شود سوگند یاد می کند
[ترجمه ترگمان]او اغلب وقتی عصبانی می شود سوگند یاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Gilly ripped out a sheet of paper from her notebook.
[ترجمه گوگل]گیلی یک برگه از دفترش درآورد
[ترجمه ترگمان]گیلی یک ورق کاغذ از دفتر او بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He ripped out a few oaths at his wife and walked out,slamming the door.
[ترجمه گوگل]او چند قسم به همسرش را پاره کرد و بیرون رفت و در را به هم کوبید
[ترجمه ترگمان]چند فحش به زنش داد و بیرون رفت و در را به هم کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thousands of volts surged through his car after he careered into a lamp post, ripping out live wires.
[ترجمه دکتر قربانی] زمانی که به تیر برقهای برق رسید هزاران ولت برق داخل اتومبیل او افزایش یافت و سیم های برق را از جا کند
|
[ترجمه گوگل]هزاران ولت پس از اینکه او به سمت تیر چراغ برق رفت و سیم‌های برق را جدا کرد، از ماشین او عبور کرد
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه او وارد یک پست لامپ شد، هزاران ولت به درون خودرویش هجوم بردند و سیم های زنده را پاره کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I wish the old fireplaces hadn't been ripped out.
[ترجمه گوگل]کاش شومینه های قدیمی کنده نمی شدند
[ترجمه ترگمان]ای کاش شومینه کهنه پاره نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I ripped out the telephone wire that ran through to his office.
[ترجمه ساره] سیم تلفنی را که وارد دفترش میشد پاره کردم.
|
[ترجمه گوگل]سیم تلفنی که به سمت دفترش می رفت را پاره کردم
[ترجمه ترگمان]سیم های تلفن را پاره کردم و به دفترش رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The old man ripped out with a curse.
[ترجمه گوگل]پیرمرد با لعنت بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد نفرین کنان بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some twentieth-century vandal had ripped out the latticed windows of number seventeen.
[ترجمه گوگل]برخی خرابکاران قرن بیستمی پنجره های مشبک شماره هفده را دریده بودند
[ترجمه ترگمان]یک وحشی قرن بیستم پنجره های مشبک شماره ۱۷ را از بین برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Not wanting to know these things, not wanting to see himself, Oedipus rips out his eyes.
[ترجمه گوگل]ادیپ که نمی خواهد این چیزها را بداند، نمی خواهد خودش را ببیند، چشمانش را می کند
[ترجمه ترگمان]Oedipus چشمانش را پاره کرد و گفت: نمی خواهم این چیزها را بدانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Every time I tried to pull myself up, my fistfuls of rockweed ripped out.
[ترجمه گوگل]هر بار که می خواستم خودم را بالا بکشم، مشت های علف سنگم بیرون می آمد
[ترجمه ترگمان]هر دفعه که سعی می کردم خودم رو جمع و جور کنم! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ripping out deep-rooted forest vegetation and planting shallow-rooted crops is causing groundwater to rise to the surface.
[ترجمه گوگل]کندن پوشش گیاهی جنگلی با ریشه عمیق و کاشت محصولات با ریشه کم عمق باعث بالا آمدن آب های زیرزمینی به سطح می شود
[ترجمه ترگمان]ایجاد پوشش گیاهی در اعماق جنگل و کاشت محصولات گیاهی سطحی باعث بالا رفتن آب زیرزمینی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You can see where the label has been ripped out.
[ترجمه گوگل]می توانید ببینید که کجا برچسب پاره شده است
[ترجمه ترگمان]شما می توانید ببینید که برچسب در کجا دریده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Many gardeners find it hard to rip out a perennial flower that has taken root.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از باغبانان، کندن یک گل چند ساله که ریشه کرده است، دشوار است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از باغبان ها آن را دشوار می یابند که یک گل جاودانه را که ریشه گرفته است، از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He has dreams of writing a requiem for the industrial soul that has been ripped out of his mid-western home.
[ترجمه گوگل]او رویای نوشتن مرثیه ای برای روح صنعتی که از خانه او در غرب میانه بیرون کشیده شده است را در سر می پروراند
[ترجمه ترگمان]او در حال نوشتن فاتحه برای روح صنعتی است که از خانه نیمه غربی او کنده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] اثر واچیدن پود در پارچه

انگلیسی به انگلیسی

• shout, scream, yell

پیشنهاد کاربران

کندن
remove completely
Tear completely
شکستن ، کندن
خارج کردن یک فردی از جایی با خشونت.
پاره کردن
درآوردن، کندن، بیرون کشیدن

بپرس