relief map

/rəˈliːfˈmæp//rɪˈliːfmæp/

معنی: نقشه برجسته، نقشه برجسته نما
معانی دیگر: نقشه ی برجسته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a map on which topography is indicated by using three dimensions, varied or graded colors, or shadings.

جمله های نمونه

1. Eight Immortals crossing the sea front relief map, carved Gong fine, realistic image, to preserve integrity.
[ترجمه گوگل]هشت جاودانه در حال عبور از نقشه برجسته جلوی دریا، گونگ زیبا، تصویر واقع گرایانه حک شده، برای حفظ یکپارچگی
[ترجمه ترگمان]هشت Immortals که از نقشه رهایی از دریا عبور کرده بودند، یک تصویر زیبا و واقعی برای حفظ تمامیت آن ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The method of the digitization of large scale relief map has mainly handwork and scan vector digitization. At present, scan vector digitization is central in practice.
[ترجمه گوگل]روش رقومی‌سازی نقشه برجسته‌ای در مقیاس بزرگ عمدتاً دارای دست‌کاری و دیجیتال‌سازی برداری اسکن است در حال حاضر، دیجیتالی کردن برداری اسکن در عمل مرکزی است
[ترجمه ترگمان]روش دیجیتالی کردن نقشه کمک به مقیاس بزرگ، دیجیتال سازی برداری را عمدتا handwork و اسکن می کند در حال حاضر، دیجیتال سازی برداری در عمل مرکزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gaining height, he saw Beijing like a relief map on the ground below him.
[ترجمه گوگل]او با افزایش ارتفاع، پکن را مانند یک نقشه برجسته روی زمین زیر خود دید
[ترجمه ترگمان]او با کسب ارتفاع، پکن را مانند یک نقشه امدادی بر روی زمین زیر خود دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Shaded relief map of Costa Rica.
[ترجمه گوگل]نقشه برجسته سایه دار کاستاریکا
[ترجمه ترگمان]نقشه کمکی Shaded کاستاریکا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Today, enough soundings are available to enable a relief map to be drawn and we know something of the great variety of the sea bed's topography.
[ترجمه گوگل]امروزه، اندازه‌گیری‌های کافی برای ترسیم نقشه‌های برجسته وجود دارد و ما چیزی از تنوع توپوگرافی بستر دریا می‌دانیم
[ترجمه ترگمان]امروزه، به اندازه کافی به اندازه کافی موجود هستند که امکان کشیده شدن یک نقشه امدادی را فراهم کنند و ما چیزی از گستره عظیم توپوگرافی بس تر دریا می دانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Metal bar "peony flowers back relief map", although riches and honour, luck.
[ترجمه گوگل]میله فلزی "نقشه تسکین پشت گل گل صد تومانی"، اگرچه ثروت و افتخار، شانس
[ترجمه ترگمان]کتاب متال با این که ثروت و افتخار، شانس و اقبال است، نقشه امدادی را باز می گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Today enough soundings are available to enable a relief map of the Atlantic to be drawn and we know something of the great variety of the sea-bed's topography.
[ترجمه گوگل]امروزه به اندازه کافی صداگذاری در دسترس است تا بتوان نقشه برجسته اقیانوس اطلس را ترسیم کرد و ما چیزی از تنوع زیاد توپوگرافی بستر دریا می دانیم
[ترجمه ترگمان]امروزه به اندازه کافی برای فراهم کردن یک نقشه امدادی از اقیانوس اطلس موجود است و ما چیزی از گستره عظیم توپوگرافی بس تر دریا می دانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To discuss the changes of EEG relief map of parotitis patients combined with encephalitis so that to supply the basis of clinical diagnosis and treatment.
[ترجمه گوگل]هدف: بحث در مورد تغییرات نقشه تسکین EEG بیماران پاروتیت همراه با آنسفالیت به منظور ارائه مبنای تشخیص و درمان بالینی
[ترجمه ترگمان]هدف برای بحث در مورد تغییرات نقشه رهایی EEG از parotitis بیمار همراه با آنسفالیت، به طوری که برای تامین اساس تشخیص بالینی و درمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Today enough soundings are available to enable a relief map of the Atlantic to be drawn.
[ترجمه گوگل]امروزه به اندازه کافی صداگذاری در دسترس است تا بتوان نقشه برجسته اقیانوس اطلس را ترسیم کرد
[ترجمه ترگمان]امروزه به اندازه کافی فضای کافی برای فراهم کردن یک نقشه امدادی از اقیانوس اطلس وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusion The EEG relief map could have important value for the diagnosis of parotitis combined with encephalitis and play a definite action in diagnosis and treatment.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری نقشه تسکین EEG می‌تواند ارزش مهمی برای تشخیص پاروتیت همراه با آنسفالیت داشته باشد و در تشخیص و درمان تأثیر قطعی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری نقشه رهایی EEG ممکن است دارای ارزش مهمی برای تشخیص parotitis ترکیب شده با encephalitis باشد و عمل مشخصی در تشخیص و درمان انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Finally, we use the EEG relief map to demonstrate the result.
[ترجمه گوگل]در نهایت، ما از نقشه تسکین EEG برای نشان دادن نتیجه استفاده می کنیم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما از نقشه رهایی EEG برای نشان دادن نتیجه استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I turned on my back and looked at the ceiling, a relief map of cracked, split paint.
[ترجمه گوگل]به پشت برگشتم و به سقف نگاه کردم، نقشه ای برجسته از رنگ ترک خورده و شکافته
[ترجمه ترگمان]به پشت چرخیدم و به سقف نگاه کردم، یک نقشه راحت از ترک خورده و خرد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A 3-D stereogram is given showing the primary topography in AUTOCAD, utilizing the vectorized primary relief map of the slope of a mining junkyard in a certain iron ore stope.
[ترجمه گوگل]یک استریوگرام 3 بعدی نشان می دهد که توپوگرافی اولیه در AUTOCAD را نشان می دهد، با استفاده از نقشه برجسته اولیه بردار شیب یک زباله دان معدن در یک توقفگاه سنگ آهن خاص
[ترجمه ترگمان]یک - سه بعدی به نمایش توپوگرافی اولیه در autocad، با استفاده از نقشه کمک اولیه vectorized شیب یک محل زباله معدنی در یک سنگ معدن سنگ آهن معین، داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A scanning image vectorization system was developed in combination of characteristic of big scale scanning relief map.
[ترجمه گوگل]یک سیستم برداری تصویر اسکن در ترکیبی از ویژگی های نقشه امدادی اسکن در مقیاس بزرگ توسعه داده شد
[ترجمه ترگمان]یک سیستم اسکن تصویر اسکن شده توسط ترکیب ویژگی های نقشه کمک به مقیاس بزرگ توسعه داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At last, the author prompts a scheme for surveying and mapping department to update relief map database with incremental mode.
[ترجمه گوگل]در نهایت، نویسنده طرحی را برای بخش نقشه برداری و نقشه برداری ارائه می کند تا پایگاه داده نقشه امدادی را با حالت افزایشی به روز کند
[ترجمه ترگمان]سرانجام نویسنده طرحی را برای نقشه برداری و نگاشت به منظور به روز رسانی پایگاه داده نقشه امداد با حالت افزایشی پیشنهاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نقشه برجسته (اسم)
contour, relief map, contour map

نقشه برجسته نما (اسم)
relief map

انگلیسی به انگلیسی

• map that shows the various heights of land forms using color shading and lines

پیشنهاد کاربران

relief map ( n ) =a map that uses various colors to show the different heights of hills, valleys, etc.
relief map
نقشه برجسته، نقشۀ برجسته نما
relief map ( مهندسی نقشه‏برداری )
واژه مصوب: نقشۀ برجسته
تعریف: نقشه ای که پستی و بلندی های یک ناحیه را با برآمدگی و فرورفتگی نسبی سطح نقشه منعکس می کند

بپرس