ravish

/ˈrævɪʃ//ˈrævɪʃ/

معنی: ربودن، مسحور کردن، قاپیدن، از خود بیخود شدن، بعفت و ناموس تجاوز کردن
معانی دیگر: غرق مسرت کردن، (بسیار) خوشنود کردن، گرفتن و به زور بردن، چاپیدن، به اسارت بردن، در ربودن، (با زن) به زور جماع کردن، تجاوز جنسی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: ravishes, ravishing, ravished
مشتقات: ravisher (n.), ravishment (n.)
(1) تعریف: to overwhelm with emotion or sensation; enrapture.
مترادف: enrapture, transport
مشابه: captivate, delight, electrify, enchant, enthrall, entrance, excite, overwhelm, titillate

- He was ravished by the beauty of the choir's singing.
[ترجمه گوگل] او از زیبایی آواز گروه کر مجذوب شد
[ترجمه ترگمان] از زیبایی آواز گروه کر محروم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to overcome and carry away by force.
مترادف: abduct
مشابه: kidnap, overwhelm, seize, snatch, usurp

- The lord sent men to ravish the daughter of his rival so that he could hold her as a hostage.
[ترجمه گوگل] ارباب مردانی را فرستاد تا دختر رقیب خود را تسخیر کنند تا بتواند او را به عنوان گروگان نگه دارد
[ترجمه ترگمان] خداوند مردان را برای تجاوز به دختر رقیب خود فرستاد تا او را به عنوان گروگان نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to rape.
مترادف: deflower, rape, violate
مشابه: abuse, assault, defile, molest

- The pirates looted the vessel and ravished the women on board.
[ترجمه گوگل] دزدان دریایی کشتی را غارت کردند و زنان سرنشین را به ستوه آوردند
[ترجمه ترگمان] دزدان دریایی کشتی را غارت کردند و زنان را از کشتی دور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I was ravished by her beauty.
[ترجمه محسن] من مجذوب زیبایی او شدم
|
[ترجمه گوگل]مجذوب زیبایی او شدم
[ترجمه ترگمان]من از زیبایی او بی بهره بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I was utterly ravished by the way she smiled.
[ترجمه گوگل]از طرز خندیدن او کاملا مجذوب شدم
[ترجمه ترگمان]به طوری که او لبخند می زد به کلی از دست رفته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Julius Caesar was ravished by Cleopatra's beauty.
[ترجمه گوگل]ژولیوس سزار توسط زیبایی کلئوپاترا مجذوب شد
[ترجمه ترگمان]ژولیوس سزار توسط زیبایی کلئوپاترا پر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The film is ravishing to look at and boasts a sensuous musical score.
[ترجمه گوگل]تماشای فیلم جذاب است و دارای موسیقی حسی است
[ترجمه ترگمان]این فیلم برای نگاه کردن به یک امتیاز موسیقی سکسی، دلربا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Darling, you look simply ravishing in that dress!
[ترجمه گوگل]عزیزم، تو در آن لباس به سادگی جذاب به نظر میرسی!
[ترجمه ترگمان]عزیزم، تو توی این لباس خیلی زیبا به نظر می رسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. During the Second World War my hometown was ravished, and all its treasure robbed.
[ترجمه گوگل]در طول جنگ جهانی دوم زادگاه من غرق شد و تمام گنجینه آن غارت شد
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ جهانی دوم، شهر من مجذوب خود شد و همه گنج آن غارت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She looked absolutely ravishing in a pale blue suit.
[ترجمه گوگل]او با یک کت و شلوار آبی کم رنگ کاملاً جذاب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]با کت و شلوار آبی کم رنگ بسیار دلربا به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The barbarous soldiers ravished the country women.
[ترجمه گوگل]سربازان وحشی زنان روستایی را به ستوه آوردند
[ترجمه ترگمان]سربازان وحشی زنان کشور را از خود بی خود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She looked ravishing/She was a ravishing sight in her wedding dress.
[ترجمه گوگل]او جذاب به نظر می رسید / او در لباس عروسش منظره ای جذاب بود
[ترجمه ترگمان]زن دلربا و دلربا در لباس عروسی او دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I shall ravish you to my heart's delight.
[ترجمه گوگل]من تو را به شادی قلبم مجذوب خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]به تو تجاوز خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Beijing opera ravished the audience.
[ترجمه گوگل]اپرای پکن تماشاگران را به وجد آورد
[ترجمه ترگمان]اپرا در پکن حضار را مجذوب خود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A ravishing dessert tray is proffered after every meal, and selections range from fruit-inspired sweets to insulin-overdrive chocolate concoctions.
[ترجمه گوگل]یک سینی دسر جذاب بعد از هر وعده غذایی ارائه می‌شود، و انتخاب‌ها از شیرینی‌های الهام‌گرفته از میوه‌ها تا شکلات‌های حاوی انسولین را شامل می‌شود
[ترجمه ترگمان]یک سینی دسر دلربا پس از هر وعده غذایی عرضه می شود و انواع انتخاب ها از شکلات الهام گرفته از میوه و معجون های شکلات پر کننده به انسولین عرضه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Blair: Or to ravish me, I'm sure.
[ترجمه گوگل]بلر: مطمئنم یا برای اینکه مرا شیطنت کنی
[ترجمه ترگمان]بلر: یا برای اینکه به من توهین کند، مطمئنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She said. 'It's only people who ravish things.
[ترجمه گوگل]او گفت این فقط مردم هستند که چیزها را شیطنت می کنند
[ترجمه ترگمان]او گفت: فقط کسایی هستن که به وسایل تجاوز می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ربودن (فعل)
abduct, hijack, snatch, rob, steal, grab, abstract, get, usurp, bag, ravish, hook, subduct, purloin, reave, shanghai, suck in

مسحور کردن (فعل)
charm, bedazzle, bewitch, ravish, bedevil

قاپیدن (فعل)
snatch, grab, snap, swoop, grasp, seize, catch, ravish, raven, pinch, nab, nail, grab off

از خود بیخود شدن (فعل)
transport, ravish, flip

بعفت و ناموس تجاوز کردن (فعل)
ravish

انگلیسی به انگلیسی

• rape, force a person to submit to sexual intercourse; abduct, kidnap; enrapture, impress
if you are ravished by something that is very beautiful, it gives you great pleasure and delight; a literary word.

پیشنهاد کاربران

زنا انواع مختلفی دارد و هر کدام از آن ها مجازات های گوناگونی خواهند داشت. انواع زنا به شرح زیر است:
زنا با محارم ( منظور محرم های فامیل است )
زنای به عنف ( وقتی مردی با زور و تهدید با زنی زنا کند )
...
[مشاهده متن کامل]

زنای غیر محصنه ( مرد زنا کننده مجرد باشد )
زنای محصنه ( مرد زنا کننده متأهل بوده، همسر دائمی داشته و مانعی برای نزدیکی با همسرش وجود نداشته است و با این حال مرتکب زنا شده است. )
زنا با زن شوهردار
زنا با زن مطلقه
زنا با کافر
======
�وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا ۖ إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلًا� ( آیه 32 سوره اسرا )
�و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت و بد راهی است�

�. . . وَلَا یَزْنُونَ ۚ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَٰلِکَ یَلْقَ أَثَامًا. یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا� ( آیه 68 و 69 سوره فرقان )
�و زنا نمی کنند و هر کس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید. عذاب او در قیامت مضاعف می گردد، و همیشه با خواری در آن خواهد ماند�
پیامبر اکرم خطاب به علی:
اى علی! زنا شش پیامد دارد : سه پیامد در دنیا و سه دیگر در آخرت ؛ پیامدهاى دنیایی اش این است که آبرو را می برد ، مرگ را شتاب می بخشد و روزى را می بُرد؛ و پیامدهاى آخرتش حسابرسی سخت و دقیق ، خشم خداى رحمان، و جاودانگی در آتش است .
زنای به عنف، یعنی رابطه جنسی همراه با دخول، به صورت زور و اجبار، از سوی مردی انجام گیرد که هیچ گونه علقه زوجیت، میان آن مرد و زن وجود ندارد. به موجب قانون، مجازات تجاوز جنسی، اعدام حدی می باشد. نحوه شکایت از جرم زنای به عنف، طرح شکواییه از طریق دفاتر خدمات قضایی است.

زنای به عنف
To ravish someone means to forcefully and violently engage in sexual activity with them without their consent. It is a term that conveys the idea of overpowering and dominating the other person.
درگیر شدن در یک رابطه جنسی همراه با خشونت و زور با کسی بدون رضایت او.
...
[مشاهده متن کامل]

این اصطلاحی است که ایده غلبه و تسلط بر فرد مقابل را بیان می کند.
“She was ravished by her assailant in a deserted alley. ”
In a discussion about consent, one might argue, “Ravishing someone is never acceptable under any circumstances. ”
A survivor might share their experience, saying, “I felt completely ravished and violated by my attacker. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-rape/
درسپوختن ؛ بزور فروکردن. ( ناظم الاطباء ) .
انسان ها به خصوص خانم ها که خیلی جذاب باشند.
١. تسخیر کردن
٢. تجاوز کردن
٣. آسیب جدی وارد کردن
Examples
1. Music ravishes the soul
2. the men want to ravish her
3. a landscape ravished by drought

بپرس