rationalist

/ˈræʃnəlɪst//ˈræʃnəlɪst/

معنی: معتقد به فلسفه عقلانی
معانی دیگر: rationalist معتقد به فلسفه عقلانی

جمله های نمونه

1. White was both visionary and rationalist.
[ترجمه گوگل]وایت هم بصیر و هم عقل گرا بود
[ترجمه ترگمان]سفید هم بلندپرواز و هم rationalist بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For example, rationalist, functionalist, and structuralist approaches take such a position.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال رویکردهای عقل گرا، کارکردگرا و ساختارگرایانه چنین موضعی را اتخاذ می کنند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، rationalist، functionalist، و رویکردهای structuralist چنین موقعیتی را اتخاذ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Descartes also claimed that the new rationalist methodology would bring human mastery over nature and a new age of human well-being.
[ترجمه گوگل]دکارت همچنین مدعی شد که روش شناسی عقل گرایانه جدید تسلط انسان بر طبیعت و عصر جدیدی از رفاه انسان را به ارمغان می آورد
[ترجمه ترگمان]دکارت همچنین ادعا کرد که روش منطق گرای جدید تسلط انسان بر طبیعت و عصر جدید رفاه انسانی را به ارمغان خواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The rationalist past and the luminaries of Western humanism have been reclaimed, Marx among them.
[ترجمه گوگل]گذشته عقل گرایانه و مشاهیر اومانیسم غربی باز پس گرفته شده اند که مارکس در میان آنهاست
[ترجمه ترگمان]گذشته rationalist و the انسان گرایی غربی مرمت شده اند، مارکس در بین آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Rationalist views the mind as a finely tempered, neutral instrument and never doubts the authority and power of reason.
[ترجمه گوگل]عقل گرا ذهن را ابزاری ظریف و خنثی می داند و هرگز در اقتدار و قدرت عقل شک نمی کند
[ترجمه ترگمان]The ذهن را به عنوان یک ساز ظریف و خنثی تلقی می کنند و هرگز به قدرت و قدرت منطق شک نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The extreme rationalist sees the decisions and choices of scientists as being guided by the universal criterion.
[ترجمه گوگل]خردگرای افراطی تصمیمات و انتخاب های دانشمندان را بر اساس معیار جهانی هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]منطق گرای افراطی تصمیمات و انتخاب دانشمندان را به عنوان یک معیار جهانی می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dad was a rationalist through and through.
[ترجمه گوگل]بابا همیشه عقل گرا بود
[ترجمه ترگمان] بابا یه \"rationalist\" بود و از توش رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The rationalist tendency to take image and concept to be proportionate may explain the reduction.
[ترجمه گوگل]گرایش عقل گرا به متناسب بودن تصویر و مفهوم ممکن است این کاهش را توضیح دهد
[ترجمه ترگمان]تمایل rationalist برای گرفتن تصویر و مفهوم متناسب با کاهش ممکن است کاهش را توضیح دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His approach was positivist and rationalist and his general objective was to lay down a theory of social evolution.
[ترجمه گوگل]رویکرد او پوزیتیویستی و عقل گرا بود و هدف کلی او ارائه نظریه تکامل اجتماعی بود
[ترجمه ترگمان]رویکرد او positivist و rationalist بود و هدف کلی او بنیان نهادن یک نظریه تکامل اجتماعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The rationalist opposition replaced the murder of the imam with the triumph of reason as the barrier against despotism.
[ترجمه گوگل]اپوزیسیون خردگرا پیروزی عقل را به عنوان سدی در برابر استبداد جایگزین قتل امام کرد
[ترجمه ترگمان]مخالفان rationalist، با پیروزی عقل به عنوان مانع بر ضد استبداد، جانشین قتل امام شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When Seti Ashgad, leader of the anti-Theran Rationalist Party contacted Chief of State Leia Organa Solo for diplomatic relations, Callista attempted to warn Leia to stay away from the world.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ستی عشقاد، رهبر حزب خردگرای ضد تهران، برای روابط دیپلماتیک با رئیس دولت لیا ارگانا سولو تماس گرفت، کالیستا سعی کرد به لیا هشدار دهد که از دنیا دور بماند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که Seti Ashgad، رهبر حزب مخالف -، با رئیس دولت Leia organa Solo برای روابط دیپلماتیک تماس گرفت، Callista تلاش کرد تا به Leia هشدار دهد که از جهان دور بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was quite as much of a Rationalist as I am, but he died when I was three years old, and the Court of Chancery decided that I was to have the benefits of a Christian education.
[ترجمه گوگل]او کاملاً به اندازه من عقل گرا بود، اما وقتی من سه ساله بودم درگذشت، و دادگاه سلطنت تصمیم گرفت که از مزایای آموزش مسیحی برخوردار شوم
[ترجمه ترگمان]او به اندازه من much بود، ولی وقتی سه ساله بودم، مرد، و دادگاه of به این نتیجه رسید که من باید از مزایای آموزش مسیحی بهره مند شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Another intellectual - rationalist approach to primitive religion is exemplified by Emile Durkheim, who saw religion as the deification of society and its structures.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از رویکردهای روشنفکرانه - عقل گرایانه به دین بدوی را امیل دورکیم نشان می دهد که دین را خدایی کردن جامعه و ساختارهای آن می دانست
[ترجمه ترگمان]امیل دورکیم که دین را به عنوان deification جامعه و ساختارهای آن دید، یک رویکرد عقلانی - منطقی دیگر به مذهب ابتدایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is a classic sanctuary in which the rationalist fancy may take refuge.
[ترجمه گوگل]این یک پناهگاه کلاسیک است که خیال پردازان خردگرا ممکن است در آن پناه بگیرند
[ترجمه ترگمان]این یک مکان مقدس است که در آن عقل سلیم زاده به آن پناه می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معتقد به فلسفه عقلانی (اسم)
rationalist

انگلیسی به انگلیسی

• supporter of rationalism, believer in the doctrine of rationalism

پیشنهاد کاربران

استدلال گرا
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : rationalize
✅️ اسم ( noun ) : rationalization / rationality / rationale / rationalism / rationalist / rationalistic
✅️ صفت ( adjective ) : rational / rationalist
✅️ قید ( adverb ) : rationally
خِردگرا
خِرد مدار
خِرد باور
پیروِ ( مکتب ) اصالت عقل
( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
منطق گرا
عقل گرایان
عقل گرا

بپرس