rampart

/ˈræmpɑːrt//ˈræmpɑːt/

معنی: سد، بارو، استحکامات، دارای استحکامات کردن، برج و بارو ساختن
معانی دیگر: خاکریز (دفاعی)، کندک (خندق)، برج و بارو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a mound of earth raised to serve as a defensive fortification, often topped with a protective wall.
مترادف: bulwark, earthwork, embankment
مشابه: barricade, bastion, breastwork, fieldwork, fortification, parapet, wall

- The Romans built ramparts on the borders of the empire.
[ترجمه گوگل] رومی ها باروهایی در مرزهای امپراتوری ساختند
[ترجمه ترگمان] رومیان باروها را بر مرزه ای امپراطوری بنا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: anything used as a defensive fortification.
مترادف: bastion, fortification, stronghold
مشابه: barbican, barricade, breastwork, bulwark, citadel, defense, earthwork, fort, fortress, parapet
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: ramparts, ramparting, ramparted
• : تعریف: to provide with or as if with a defensive fortification.
مترادف: barricade, bulwark, fortify
مشابه: block, blockade, buttress, mound, obstruct, reinforce

جمله های نمونه

1. A mole can undermine the strongest rampart.
[ترجمه گوگل]خال می تواند قوی ترین بارو را تضعیف کند
[ترجمه ترگمان]یک خبرچین می تواند قوی ترین دژ را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lake Rampart would become the largest reservoir in the world.
[ترجمه گوگل]دریاچه رامپارت به بزرگترین مخزن در جهان تبدیل خواهد شد
[ترجمه ترگمان]دریاچه Rampart به بزرگ ترین دریاچه جهان تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The rampart shook under our weight and the ice all over the bog cracked and broke on both sides.
[ترجمه گوگل]بارو زیر وزن ما می لرزید و یخ سراسر باتلاق ترک خورد و از دو طرف شکست
[ترجمه ترگمان]دیوار زیر وزن ما لرزید و یخ از همه جا کنده شد و هر دو طرف شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Beyond it is a rampart of volcanoes rising to 000 feet.
[ترجمه گوگل]فراتر از آن بارویی از آتشفشان ها وجود دارد که ارتفاع آن تا 000 فوت افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]آن سوتر، یک دیواره آتش فشان است که به ارتفاع ۱۰۰۰ پا صعود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At the very bottom of the rampart, and totally sealed by it, was a small hearth.
[ترجمه گوگل]در پایین بارو، و کاملاً توسط آن مهر و موم شده بود، یک آتشدان کوچک وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در ته برج یک بخاری کوچک دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rampart Dam, however, was an ecological disaster probably with-out precedent in the world.
[ترجمه گوگل]با این حال، سد رامپارت یک فاجعه زیست محیطی بود که احتمالاً در جهان سابقه نداشته است
[ترجمه ترگمان]با این حال، سد Rampart یک فاجعه زیست محیطی بود که احتمالا در جهان بی سابقه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When he was finished, Rampart Dam lay pretty much in ruins.
[ترجمه گوگل]وقتی کارش تمام شد، سد رامپارت تقریباً خراب شده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی که کارش به پایان رسید، سد Rampart در ویرانه ها افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Even the trench behind the rampart would be brimming with oozing earth.
[ترجمه گوگل]حتی سنگر پشت بارو نیز مملو از خاک می‌ریزد
[ترجمه ترگمان]حتی گودال در پس دیوار نیز پر از خون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yes, an iron rampart, " he repeated, relishing his phrase.
[ترجمه گوگل]بله، یک بارو آهنی، "او با لذت از عبارت خود تکرار کرد
[ترجمه ترگمان]او تکرار کرد: بله، یک برج آهنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Which is the longest rampart in the world?
[ترجمه گوگل]طولانی ترین باروی جهان کدام است؟
[ترجمه ترگمان]بلندترین برج دنیا کدام است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A. P. D. Detective in Oren Moverman's Rampart is known as Dave "Date Rape" Brown, because years ago he killed a man suspected of being a sexual predator.
[ترجمه گوگل]کارآگاه A P D در بامپارت اورن موورمن با نام دیو "تجاوز به تجاوز جنسی" براون شناخته می شود، زیرا سال ها پیش مردی را که مظنون به شکارچی جنسی بود را کشت
[ترجمه ترگمان]پاسخ: پی د کارا گاه در Oren Moverman s به نام فیلم \"تاریخ تجاوز\" نام دارد، زیرا سال ها پیش او مردی را کشت که مظنون به آزار جنسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At last, break down green rampart of international trade.
[ترجمه گوگل]سرانجام، حصار سبز تجارت بین المللی را بشکنید
[ترجمه ترگمان]سرانجام، برج سبز تجارت بین المللی را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To our right rose the high rampart of the dunes.
[ترجمه گوگل]در سمت راست ما باروهای بلند تپه های شنی بلند شد
[ترجمه ترگمان]به سمت راست ما، برج بلندی تپه های شنی را تشکیل می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Near the grass-covered rampart which encircles Copenhagen lies a great red house.
[ترجمه گوگل]در نزدیکی بارو پوشیده از چمن که کپنهاگ را احاطه کرده است، یک خانه قرمز بزرگ قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در نزدیکی برج پر از علف که Copenhagen را احاطه می کند خانه قرمز بزرگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سد (اسم)
dyke, dike, dam, block, obstacle, barrier, wall, sluice, rampart, massif, stank, stoppage

بارو (اسم)
bulwark, fortification, battlement, rampart

استحکامات (اسم)
work, defense, defence, rampart

دارای استحکامات کردن (فعل)
fortify, rampart

برج و بارو ساختن (فعل)
rampart

تخصصی

[زمین شناسی] خاکریز، بارو - در آتشفشان شناسی، به یک نهشته هلالی یا حلقه مانند مواد آذرآواری به دور راس یک آتشفشان می گویند. - (در موضوع دریاچه) آب باره. -

انگلیسی به انگلیسی

• embankment, defensive wall; shield, defensive structure

پیشنهاد کاربران

بپرس