ram

/ˈræm//ræm/

معنی: دژکوب، قوچ، کلاف، کلوخ کوب، تلمبه، گوسفند نر، بنقطه مقصود رسانیدن، بادژکوب خراب کردن، سفت کردن، فرو بردن، کوبیدن، سنبه زدن
معانی دیگر: (جلو آمدگی سرتیز و فلزی در سینه ی کشتی های جنگی که با آن به کشتی دشمن می زدند و آن را سوراخ می کردند) تیزه، تیزنا، با تیزه زدن، (محکم) زدن به، چپاندن، فرو کوفتن، فرو کردن، سفت کوبی کردن، (عقیده یا لایحه و غیره - معمولا با: across یا through) به زور قبولاندن، تحمیل کردن، (بافشار) از تصویب گذراندن، (معمولا با: with) پر کردن، فشرده کردن، به سرعت حرکت کردن، تند جنبیدن، تند رد شدن، (با: home) فهماندن، توکله ی کسی فرو کردن، کبش، رجوع شود به: battering ram، ( در شمع کوب یا تیرکوب) وزنه، ضربه زن، کوبگر، کوبه، (نجوم) برج حمل، (کامپیوتر- مخفف: random-access memory) رم، حافظه با دستیابی تصادفی، مخفف: فرهنگستان سلطنتی موسیقی (انگلیس)، پیستون منگنه ابی، کلو  کوب، باذژکوب خراب کردن، برج حمل

بررسی کلمه

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "random-access memory."

جمله های نمونه

1. ram something down one's throat
چیزی را به کسی تحمیل کردن،به کسی چپاندن

2. this ram has mounted all our ewes
این قوچ پشت همه ی میش های ما رفته است.

3. to ram a charge into a gun
گلوله را در (لوله ی) توپ چپاندن

4. i failed to ram home the insanity of war
موفق نشدم که دیوانگی جنگ را(به آنها) بفهمانم.

5. A pet lamb makes a cross ram.
[ترجمه Hossein] بره قوچ به قوچ گنده تبدیل میشه. ( گرگ زاده عاقبت گرگ میشود. )
|
[ترجمه گوگل]یک بره حیوان خانگی یک قوچ ضربدری می سازد
[ترجمه ترگمان]یک بره اهلی یک قوچ cross می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Be careful of that ram —it butts you.
[ترجمه Hossein] مواظب اون قوچ باش _از پشت بهت شاخ میزنه.
|
[ترجمه گوگل]مواظب آن رام باشید - شما را زیر پا می گذارد
[ترجمه ترگمان]مراقب آن قوچ باشید - آن را به شما ضربه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They got a battering ram to smash down the door.
[ترجمه گوگل]آنها یک قوچ کتک کاری گرفتند تا در را بشکنند
[ترجمه ترگمان]اونا یه دژکوب استفاده کردن که در رو داغون کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. RAM stores information for immediate access.
[ترجمه گوگل]RAM اطلاعات را برای دسترسی فوری ذخیره می کند
[ترجمه ترگمان]حافظه RAM اطلاعات مربوط به دسترسی فوری را ذخیره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They used a ram to break down the door.
[ترجمه گوگل]از قوچ برای شکستن در استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]اونا از یه قوچ برای شکستن در استفاده کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This ram is throwing good stock.
[ترجمه گوگل]این رام استوک خوبی می اندازد
[ترجمه ترگمان]این قوچ، سهام خوبی را به طرف بالا پرتاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Police had given chase after foiling an attempted ram raid in Marlborough.
[ترجمه گوگل]پلیس پس از خنثی کردن یک حمله قوچ در مارلبرو تعقیب کرده بود
[ترجمه ترگمان]پلیس پس از خنثی کردن یک یورش قوچ در مارلبره، تعقیب را رها کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The atmosphere on board the Confederate flagship, the ram Tennessee, was altogether different.
[ترجمه گوگل]جو روی کشتی پرچمدار کنفدراسیون، قوچ تنسی، کاملاً متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]فضای بازی در عرشه فرمانده توپخانه، the تنسی، کام لا متفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Previously, building RAM into a Smart Card required an on-card battery.
[ترجمه گوگل]پیش از این، ساخت رم در کارت هوشمند نیاز به باتری روی کارت داشت
[ترجمه ترگمان]قبلا، RAM ساختمان به یک کارت هوشمند نیاز به باتری کارت سوار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It comes with only one megabyte of video RAM.
[ترجمه گوگل]تنها با یک مگابایت رم ویدئو عرضه می شود
[ترجمه ترگمان]تنها یک megabyte RAM ویدئویی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Hancock tried to ram the police car.
[ترجمه گوگل]هنکاک سعی کرد ماشین پلیس را رم کند
[ترجمه ترگمان]Hancock سعی کرد اتومبیل پلیس را خراب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دژکوب (اسم)
battering ram, ram

قوچ (اسم)
ram, wether, buck

کلاف (اسم)
ram, hank, hasp, skein

کلوخ کوب (اسم)
mallet, ram

تلمبه (اسم)
ram, pump

گوسفند نر (اسم)
ram

بنقطه مقصود رسانیدن (فعل)
ram

با دژکوب خراب کردن (فعل)
ram

سفت کردن (فعل)
compact, concrete, fasten, ram, tighten, harden, toughen, congeal, solidify, stiffen, thicken, make fast, make firm, make hard, make rigid, make tense, make tight, render tenacious, render tough

فرو بردن (فعل)
stick, sink, pick, ram, immerse, plunge, swallow, dig in, stab, gulp, immerge, ingulf

کوبیدن (فعل)
grind, stub, forge, beat, thrash, fustigate, mallet, ram, berry, knock, pummel, flail, drive, bruise, stave, hammer, frap, pash, smite, nail, pound, thresh, whang

سنبه زدن (فعل)
bore, ram

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Random Access Memory
موضوع: کامپیوتر
RAM یا حافظه دسترسی تصادفی از تعدادی خانه یا سلول تشکیل شده است و هر خانه، قابلیت نگهداری یک داده را دارد و با آدرسی منحصر به فرد مشخص می شود. آدرس اولین خانه حافظه، صفر است و آدرس هر خانه، یک واحد از خانهٔ قبلی اش بیشتر است، هر آدرس حافظه، قابلیت نگهداری یک یا چند بایت را دارا است.


حافظه با قابلیت دسترسی تصادفی (در اصطلاح به ان رم می گویند) یک نوع محل ذخیره اطلاعات در کاپیوتر می باشد از اطلاعات در هر زمانی بدون در نظر گرفتن موقعیت فیزیکی اطلاعات وترتیب انها وجود دارد امروزه شامل مدارهای مجتمعی می باشد که امکان ذخیره سازی اطلاعات را به صورت تصادفی به ما می دهد واژه تصادفی به این معنیست که امکان دسترسی به هر مقدار اطلاعات در هر زمانی بدون در نظر گرفتن موقعیت فیزیکی اطلاعات وترتیب انها وجود دارد داده های موجود در RAM قابل پاک شدن و جایگزینی با داده های دیگر هستند و هر نوع وقفه ای در جریان برق رایانه، موجب از بین رفتن داده های موجود در RAM می شود. استفاده از این نوع حافظه ها، برای نگهداری موقت اطلاعات تا زمان پردازش یا انتقال نتایج به بیرون از رایانه و یا ذخیره در حافظه های جانبی است.
از آنجا که داده ها می توانند در هر قسمت از حافظهٔ RAM ذخیره شده و از آن قسمت بازیابی شوند و چون سرعت انجام این کار به محل داده ها بستگی ندارد به این نوع حافظه ها، حافظه با دسترسی تصادفی می گویند.

تخصصی

[عمران و معماری] کوبیدن - کوبه - چکش - سمبه
[کامپیوتر] حافظه با دستیابی تصادفی Random Access Memory - با تلفظ« رم» ( Random Access Memory ) به معنای حافظه ی قابل دسترس اتفاقی . دستگاه حافظه ای که به وسیله ی آن هر محلی را درون حافظه می توان پیدا کرد. حافظه ی RAM کامپیوتر در حافظه ی اصلی آن قرار دارد و می تواند اطلاعات را ذخیره کند. اندازه ی RAM( به کیلو بایت یا مگابایت ) شاخص مهم ظرفیت کامپیوتر است. نگاه کنید به EDO ; FPM ; DRAM ; memory .
[برق و الکترونیک] random-access memory-حافظه با دستیابی تصادفی حافظه ای سازمان یافته به گونه ای که هر مکان آدرس را می توان به هر ترتیبی خواند یا نوشت. بیتهای دیجیتال می توانند به طور موقت در حافظه ذخیره شوند و به سرعت و به طور دلخواه تغییر داده شوند . دستیابی تصادفی به معنای آن است که امکان دسترسی به هر مکان ذخیره سازی در حافظه در هر لحظه وجود دارد . واژه دقیقتر آن می تواند حافظه خواندنی / نوشتنی RWM باشد . بیشتر قطعات حاظه نیمرسانا قابل دستیابی تصادفی هستند . در حالی که نوارهای مغناطیسی یا ویدیوئی یا قطعات بار تزویج شده ( CCD) به طور سری قابل دسترسی هستند. در کاربردهای عادی، این واژه به معنای حافظه با دستیابی تصادفی دینامیک ( DRAM) است ؛ حافظه نیمرسانا فراری که باید به طور منظم بازنویسی شود تا تمام داده هایی که در سلولهای آن ذخیره شده اند، باقی بمانند . DRAM پرکاربردترین حافظه خواندنی / نوشتنی در کامپیوترهاست.
[زمین شناسی] کوبش، کوبه، کوبیدن
[برق و الکترونیک] حافظه با دستیابی تصادفی

انگلیسی به انگلیسی

• material that changes radar waves into small electromagnetic fields and reduces the radar image
volatile computer memory that can be accessed in any order, memory that temporarily stores data which is currently in use, most common type of computer memory (computers)
male first name (hebrew)
male sheep; battering ram, heavy device used to crush or force something (such as a locked door)
break force or crush with a battering ram
if one vehicle rams another, it crashes into it with a lot of force.
if you ram something somewhere, you push it there with great force.
a ram is an adult male sheep.

پیشنهاد کاربران

ewe: میش، گوسفند ماده
ram: قوچ، گوسفند نر
ram
ram 2 ( n ) =a part in a machine that is used for hitting something very hard or for lifting or moving things, e. g. hydraulic rams.
ram
ram 1 ( n ) ( r�m )
ram
RAM ( n ) ( r�m ) =computer memory in which data can be changed or removed and can be looked at in any order ( the abbreviation for ‘random - access memory’ )
ram
برخی از مهمترین واژگان و اینکه سرواژه ی چه چیزی هستند:
GOOGLE:
Global Organization of Oriented Group Language of Earth
WWW:
World wide web
URL:
Uniform resource location
...
[مشاهده متن کامل]

HTTP:
Hypertext transfer protocol
E - MAIL:
Electronic mail
VIRUS:
Vital information resources under siege
HTML:
Hypertext markup language
GPRS:
general packet radio service
CD:
Compact disk
DVD:
Digital versatile disk
LCD:
Liquid crystal display
LED:
Light emitting diode
IP:
Internet Protocol
RAM:
Random only memory
ROM:
Read only memory
USB:
Universal serial bus
OMR :
Optical mark recognition

فرو کردن
ram a car
زدن به ماشین
ram someone off the road:ماشین کسی را جاده خارج کردن.
RAM ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: حافظۀ مستقیم
تعریف: ← حافظۀ دستیابی مستقیم
بیشتر به معنی کوبیدن عمدی یه وسیله نقلیه به وسیله دیگه گفته می شه. مثلا کوبیدن عمدی یک ماشین به یک ماشین دیگه برای اینکه از جاده خارج یا متوقف بشه. در مورد کشتی هم می شه استفاده کرد. برای مثال:
The ship had been rammed by a British destroyer = ناوشکن انگلیسی به کشتی کوبیده بود
حافظه قابل دسترس اتفاقی
گوسفند نر - قوچ
Ram Rider = قوچ سوار
کوبیدن در هم
I'm going to ram him = میخوام بکوبمش به هم
حافظه بادسترسی تصادفی
دو معنی دارد :
حافظه لوازم الکترونیکی
حیوان قوچ
قوچ
شرکت Ram
سازنده اپلیکیشن اندروید مثل والیبال اپ
مخفف random access memomy
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس