quixotic

/kwɪkˈsɑːtɪk//kwɪkˈsɒtɪk/

معنی: وابسته به دان کیشوت، ارمان گرای
معانی دیگر: وابسته به یا همانند دن کیشوت (don quixote قهرمان رمانی به همین نام)، خیالپرست

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: quixotically (adv.)
• : تعریف: absurdly and impractically gallant or idealistic.
مترادف: romantic
مشابه: chimerical, chivalrous, crazy, fanciful, fantastic, foolhardy, gallant, idealistic, impractical, ineffective, mad, preposterous, ridiculous, starry-eyed, unrealistic, utopian, visionary, wild

- His quixotic plan to become the hero of the people by establishing farms in the desert was ill-conceived.
[ترجمه گوگل] نقشه کیشوت او برای تبدیل شدن به قهرمان مردم با ایجاد مزارع در بیابان، تصور نادرست بود
[ترجمه ترگمان] طرح آرمان گرایانه او برای تبدیل شدن به قهرمان مردم با ایجاد مزارع در صحرا بیمار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. This is a vast, exciting and some say quixotic project.
[ترجمه گوگل]این یک پروژه گسترده، هیجان انگیز و برخی می گویند کیشوت است
[ترجمه ترگمان]این یک پروژه بزرگ، هیجان انگیز و یک پروژه quixotic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is a vast, exciting, and perhaps quixotic project.
[ترجمه گوگل]این یک پروژه گسترده، هیجان انگیز و شاید کیشوت است
[ترجمه ترگمان]این یک پروژه بزرگ، هیجان انگیز، و شاید quixotic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This ended in a quixotic campaign for statehood.
[ترجمه گوگل]این به یک کارزار کیشوستیک برای تشکیل دولت خاتمه یافت
[ترجمه ترگمان]این کار در یک کمپین quixotic برای تشکیل ایالت ها به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Maureen and Christine understood that theirs was a quixotic task.
[ترجمه گوگل]مورین و کریستین فهمیدند که کار آنها یک کار کیشوت است
[ترجمه ترگمان]مورین و Christine به درک این مساله پی بردند که آن ها یک کار quixotic هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He began a quixotic search for the mother who abandoned him.
[ترجمه گوگل]او شروع به جستجوی کیشوت برای یافتن مادری کرد که او را رها کرده بود
[ترجمه ترگمان]به جستجوی مادری که او را ترک کرده بود جستجو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Jesse Jackson ran a quixotic campaign against Michael Dukakis in 198
[ترجمه گوگل]جسی جکسون در سال 198 مبارزاتی را علیه مایکل دوکاکیس به راه انداخت
[ترجمه ترگمان]جسی جکسون در سال ۱۹۸ یک کمپین quixotic را علیه مایکل Dukakis انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Particularly quixotic is their concept of the sources of illegitimacy.
[ترجمه گوگل]مفهوم آنها از منابع عدم مشروعیت به ویژه کیشوت است
[ترجمه ترگمان]خصوصا \"quixotic\"، مفهوم خود از منابع عدم مشروعیت را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My superior self was on a quixotic errand!
[ترجمه گوگل]خود برتر من در کار کیشوت بود!
[ترجمه ترگمان]وظیفه برتر من در یک کار quixotic بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These may seem quixotic or paradoxical choices, but bear with me.
[ترجمه گوگل]اینها ممکن است انتخاب های کیشوتو یا متناقض به نظر برسند، اما من را تحمل کنید
[ترجمه ترگمان]اینها ممکن است quixotic یا انتخاب های متناقض به نظر برسند، اما همراه من باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Give me a Don Quixotic Spear so that I fight with the wind wheel.
[ترجمه گوگل]یک نیزه دن کیشوت به من بده تا با چرخ باد بجنگم
[ترجمه ترگمان]به من یکی مثل نیزه Quixotic بده تا من با چرخ بادی بجنگم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He has always lived his life by a hopelessly quixotic code of honour.
[ترجمه گوگل]او همیشه زندگی خود را با یک رمز افتخار ناامیدکننده کیشوت سپری کرده است
[ترجمه ترگمان]او همیشه در زندگی خود با یک رمز hopelessly quixotic زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So here, thought Dalgliesh, lay the secret of Berowne's quixotic decision to give up his job.
[ترجمه گوگل]دالگلیش فکر کرد، پس اینجا راز تصمیم کیشوتانه برونه برای رها کردن شغلش نهفته است
[ترجمه ترگمان]باخود اندیشید: خوب، اینجا، این تصمیم quixotic است که کارش را ول کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But the most startling fact revealed in the survey even had an element of quixotic honour attached to it.
[ترجمه گوگل]اما شگفت‌انگیزترین واقعیتی که در این نظرسنجی فاش شد، حتی عنصری از افتخار کیشوتیک به آن پیوسته بود
[ترجمه ترگمان]اما شگفت انگیزترین واقعیت در این تحقیق نشان داد که حتی یک نشانه افتخار آمیز نیز وجود دارد که به آن ضمیمه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Six hundred men, some from the most distinguished aristocratic families, went on trial for the quixotic rising of December 182
[ترجمه گوگل]ششصد مرد، برخی از برجسته‌ترین خانواده‌های اشرافی، به‌خاطر قیام کیشوت در دسامبر 182 محاکمه شدند
[ترجمه ترگمان]ششصد نفر، که برخی از the خانواده های اشرافی بودند، در روز ۱۸۲ دسامبر برای the به محاکمه رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به دن کیشوت (صفت)
quixotic

ارمان گرای (صفت)
quixotic

انگلیسی به انگلیسی

• like don quixote (chivalrous, romantic, impractical, idealistic)
quixotic means having romantic and unrealistic ideas of things that are impossible or impractical; a literary word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : quixotism / quixotry
✅️ صفت ( adjective ) : quixotic
✅️ قید ( adverb ) : quixotically
غیر واقع بین
آرمان گرا

بپرس