questioningly


پرسش کنان، ازراه پرسیدن

جمله های نمونه

1. She looked questioningly at the doctor as he studied her X-rays.
[ترجمه گوگل]او در حالی که دکتر عکس های اشعه ایکس او را مطالعه می کرد، پرسشگرانه به او نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او با نگاهی پرسان به دکتر نگاهی کرد که او به اشعه ایکس نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Brenda looked questioningly at Daniel.
[ترجمه گوگل]برندا پرسشگرانه به دانیل نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]براندا با حالتی پرسشگرانه به دنیل نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She looked at me questioningly.
[ترجمه گوگل]با سوال به من نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با حالتی پرسشگرانه به من نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She looked at Bill questioningly, as though expecting him to confess on the way to the cemetery.
[ترجمه گوگل]او با سوالی به بیل نگاه کرد، انگار که انتظار داشت در راه قبرستان اعتراف کند
[ترجمه ترگمان]با حالتی پرسشگرانه به بیل نگاه کرد، انگار انتظار داشت که او به گورستان اعتراف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was regarding her questioningly, searching her face as if it could tell him something.
[ترجمه گوگل]او با پرسشگری به او نگاه می کرد و صورتش را طوری جستجو می کرد که انگار می تواند چیزی به او بگوید
[ترجمه ترگمان]با حالتی پرسش آمیز به او نگاه می کرد، گویی می خواست چیزی به او بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I glanced at him questioningly.
[ترجمه گوگل]نگاهی پرسشگرانه به او انداختم
[ترجمه ترگمان]با حالتی پرسشگرانه به او نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Father approachs questioningly table, see castle of that two caboodle carefully can't help be stupefied.
[ترجمه گوگل]پدر با پرسشگری به میز نزدیک می شود، قلعه آن دو کابو را با دقت ببینید نمی توانید گیج شوید
[ترجمه ترگمان]پدر مات و مبهوت می زی را دید که با احتیاط از آن بیرون آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Barrymore looked at the great director questioningly.
[ترجمه گوگل]باریمور با پرسشی به کارگردان بزرگ نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]باری مور با حالتی پرسشگرانه به کارگردان بزرگ نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. York looks, ask questioningly: " How to draw the reverse side only? "
[ترجمه گوگل]یورک نگاه می کند، پرسشگرانه می پرسد: "چگونه فقط سمت معکوس را بکشیم؟"
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که یورک پرس و جو می کند و سوال می کند: \"چطور می تواند طرف معکوس را بکشد؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. See inside also have a duty, say questioningly: " How, came arc corvee? "
[ترجمه گوگل]ببینید داخل هم وظیفه دارید، سؤالی بگویید: "چطور، قوس کورویی آمد؟"
[ترجمه ترگمان]در داخل هم باید یک وظیفه داشته باشید، سوال بپرسید: \"چطور، به\" بیگاری \"آمد؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wife very questioningly, how is asking him to return a responsibility?
[ترجمه گوگل]همسر بسیار سوال برانگیز است، چگونه از او می خواهیم که مسئولیتی را برگرداند؟
[ترجمه ترگمان]زن بسیار سوال می کند، چگونه از او می خواهد مسئولیت را بر عهده بگیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I ask questioningly: " Is this ball from which to collect come back ah? "
[ترجمه گوگل]پرسشگرانه می پرسم: "آیا این توپی که از آن جمع می شود برمی گردد؟"
[ترجمه ترگمان]سوال می کنم: \"آیا این مجلس رقص است که باید جمع شود؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They turned their heads questioningly,(Sentence dictionary) as if awaiting further instructions.
[ترجمه گوگل]سرشان را با پرسشی برگرداندند، (فرهنگ جملات) گویی منتظر دستورات بعدی بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها سر خود را پرس و جو کردند، (فرهنگ لغت نامه)به طوری که در انتظار دستورها بعدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After doctor feel the pulse, very questioningly, ask, what symptom is there?
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه دکتر نبض رو حس کرد خیلی سوال برانگیز بپرسید چه علامتی داره؟
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه دکتر نبض را احساس می کند، خیلی سوال می کند، پرسید: علامت چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He saw Hagen at him questioningly.
[ترجمه گوگل]او هاگن را پرسشگرانه در مقابل او دید
[ترجمه ترگمان]با حالتی پرسشگرانه به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• inquisitively, inquiringly, in the manner of asking

پیشنهاد کاربران

بپرس