queer

/ˈkwɪr//kwɪə/

معنی: خل، عجیب و غریب، گرفتار شدن
معانی دیگر: ناروال، غیرعادی، بیواره، نامانوس، وسواسی، دیوانه، ساختگی، جعلی، غیر اصیل، بی ارزش، مشکوک، شک انگیز، دو دل کننده، پرسش انگیز، (قدیمی) کمی بیمار، کسل، ناخوش، (ترتیب یا نقشه ی عمل و غیره را) به هم زدن، (اثر چیزی را) خنثی کردن، به مخاطره انداختن، وجهه ی بدی دادن به، از نظر دیگران انداختن، (خودمانی - تحقیرآمیز) همجنس باز، کونی، خنده دار، مختل کردن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: strange, unusual, or unexpected; eccentric; odd.
مترادف: eccentric, funny, odd, offbeat, peculiar, singular, strange, weird
متضاد: normal
مشابه: abnormal, alien, bizarre, crazy, curious, different, erratic, fantastic, foreign, freaky, quaint, screwy, unconventional, unexpected, unfamiliar, unique, unusual, wacky

- He has queer ideas about life.
[ترجمه شان] او در مورد زندگی افکار عجیب و غریب ( غیر عادی ) دارد.
|
[ترجمه گوگل] او ایده های عجیب و غریبی در مورد زندگی دارد
[ترجمه ترگمان] او درباره زندگی ایده های عجیبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: uneasy or diffident.
مترادف: diffident, uncomfortable, uneasy
مشابه: awkward, funny, odd, strange, unsure

- I would feel queer going without an invitation.
[ترجمه مصطفی امیرجانی] احساس خوبی نخواهم داشت بدون دعوت برم
|
[ترجمه شان] وجهه خوبی ندارد اگر بدون دعوت ( به جایی ) بروم.
|
[ترجمه گوگل] من احساس عجیبی می کنم که بدون دعوت نامه می روم
[ترجمه ترگمان] بدون دعوت بدون دعوت، احساس عجیبی داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (usu. offensive slang) homosexual.
مترادف: fruity, gay
مشابه: homosexual, lesbian
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: queers, queering, queered
• : تعریف: to ruin or cause to be in jeopardy; spoil.
مترادف: mess up, spoil
مشابه: blow, botch, damage, endanger, foul up, harm, hurt, injure, jeopardize, ruin, thwart

- His comments queered her chances for the award.
[ترجمه گوگل] نظرات او شانس او ​​را برای دریافت این جایزه شگفت انگیز کرد
[ترجمه ترگمان] نظراتش نشانگر شانس او برای این جایزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: queerly (adv.), queerness (n.)
• : تعریف: (usu. offensive slang) a homosexual.
مترادف: gay

جمله های نمونه

1. queer goings-on
رویدادهای پرسش انگیز

2. queer money
پول جعلی

3. queer noises could be heard from the bedroom
از اتاق خواب صداهای مشکوکی شنیده می شد.

4. queer one's pitch
(خودمانی) نقشه ی کسی را به هم زدن،کار کسی را خراب کردن

5. (a) queer (or odd) fish
آدم عجیب و غریب،آدم ناتو

6. be queer for
(امریکا - خودمانی) دیوانه ی چیزی یا کاری بودن

7. he is queer on the subject of religion
نسبت به موضوع مذهب وسواس دارد.

8. she is queer about gambling
او دیوانه ی قمار است.

9. such deeds queer our profession
این چنین کارها وجهه ی حرفه ی ما را خراب می کند.

10. to go queer in the head
خل وضع شدن

11. be in queer street
(انگلیس - خودمانی) گرفتاری مالی داشتن

12. his behavior was queer
رفتار او غیر عادی بود.

13. she has a queer foreign accent
او لهجه ای عجیب و غریب خارجی دارد.

14. the food had a queer taste
خوراک مزه ی عجیب و ناخوشایندی داشت.

15. she woke up feeling a bit queer
او از خواب بیدار شد و احساس ناخوشی خفیفی می کرد.

16. She had a queer feeling that she was being watched.
[ترجمه گوگل]او احساس عجیبی داشت که تحت نظر است
[ترجمه ترگمان]احساس عجیبی داشت که او تحت نظر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. It's queer that he managed to bluff his way through all the difficulties.
[ترجمه گوگل]عجیب است که او توانست راه خود را از طریق تمام مشکلات بلوف کند
[ترجمه ترگمان]عجیب است که او توانسته بود با تمام مشکلات خودش را فریب دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Hank was beginning to feel a little queer.
[ترجمه گوگل]هنک کم کم داشت احساس عجیبی می کرد
[ترجمه ترگمان]هنک داشت کم کم عجیب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. I woke up feeling rather queer.
[ترجمه گوگل]با احساس نسبتا عجیبی از خواب بیدار شدم
[ترجمه ترگمان]کمی احساس عجیبی به من دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. I heard some very queer noises in the garden.
[ترجمه شان] در باغ ، صدا های خیلی مشکوک ( عجیب و غریبی ) شنیدم.
|
[ترجمه گوگل]صداهای بسیار عجیبی را در باغ شنیدم
[ترجمه ترگمان]در باغ صداهای عجیبی شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. She gave a queer laugh.
[ترجمه گوگل]خنده عجیبی کرد
[ترجمه ترگمان]او خنده عجیبی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خل (صفت)
light, abnormal, crackpot, mad, nuts, dotty, flighty, strange, queer, half-baked, light-minded, off-beat, off-color, off-colour, queerish, screwy

عجیب و غریب (صفت)
quizzical, exotic, odd, freakish, rum, peculiar, queer, outlandish, oddball, rococo, screwy, unearthly

گرفتار شدن (فعل)
involve, queer

انگلیسی به انگلیسی

• homosexual person (offensive slang)
ruin, interfere with, spoil; put into an embarrassing situation; endanger, jeopardize
strange, odd, unusual; eccentric; uneasy; nauseous; homosexual, gay (offensive slang)
queer means strange or peculiar.

پیشنهاد کاربران

آب زیرکاه
اگرچه امروزه به طور کلی برای دگرباشان - همجنس گرایان، دوجنس گرایان، تراجنسیتی ها و. . . - به کار می ره اما همزمان معنای �عجیب وغریبب�بودن هم می ده ( شاید معنای اصلیش هم همین بوده ) ، و علت رایج بودنش هم به احتمال زیاد برای اینکه در گذشته می خواستن به این دسته از افراد بخاطر گراییششون توهین کنن و غیرمعمولی جلوه شون بدن.
...
[مشاهده متن کامل]

که در حال حاضر تا حدودی بار منفی هم داره، و سعی کنید برای خطاب کردن افراد �ال جی بی تی� ازش استفاده نکنید.

often offensive
a person whose gender identity or sexuality does not fit society's traditional ideas about gender or sexuality
اغلب توهین آمیز
فردی که هویت جنسی یا جنسیت او با ایده های سنتی جامعه در مورد جنسیت یا تمایلات جنسی مطابقت ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

Critiques of mainstream queer representation from trans people and queers of colour played an important role in improving representation

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/queer• https://en.wikipedia.org/wiki/Queer
در متن علمی و رسمی: دگرباش
در ادبیات و کمابیش با بار منفی: همجنس باز
درود بر دوستان عزیز. اون بالا توضیح دادم که �در ادبیات� تاکید می کنم، در ادبیات داستانی یا مثلا در سینما، وقتی این واژه از دهان شخصیتی خارج میشه، بار منفی داره و ممکنه بسان توهین استفاده بشه. قطعا این
...
[مشاهده متن کامل]
نظر شخصی من نیست و مترجم باید هنگام ترجمه به لحن دیالوگ توجه کنه. من گفته بالا رو بدون هیچ پیشداوری و با این دیدگاه نوشتم. گویا برخی دوستان متوجه نکته نشدند و به همین دلیل نظر منفی دادند. ( این یک دیدگاه شخصی به افراد دگرباش نبود. )

دگرباش، دگرباشان جنسی
دوستان درست هستش که این کلمه به معنی “کسی که از نظر جنسی در قالب خاصی نمیگنجه” هم میتونه باشه ( حالت offensive هم کمی داره در اینجا ) ، اما لازم به ذکر هست که اولین معنی این لغت “عجیب و غریب” هستش به گفته ی قرآن زبان انگلیسی �مریام وبستر� . درضمن، به شکل عامیانه هم بیشتر به معنی “عجیب” به کار میره.
...
[مشاهده متن کامل]

به عنوان مثال در فیلم Glengarry Glen Ross با بازی عالیجناب آل پاچینو در یک سکانس معروف میگه که:
You think you’re queer?! Let me tell you something. We’re all queer!
قطعا منظور این نیست که همه ی ما از نظر جنسی جز گرایش خاصی نیستیم!

دگرباش
این ترادف هایی که بعضیا گذاشتن در رابطه با هم جنس گرایان کامل اشتباهه لطفا قبلش یه مطالعه داشته باشین خدا گوگلو ازتون نگرفته
adjective
🔴 1 old - fashioned : odd or unusual
◀️The sky was a queer shade of red.
◀️a queer odor
◀️I had a queer feeling that something bad was about to happen.
He's a bit queer in the head. [=he's mentally strange or unwell; ◀️ he's slightly crazy]
...
[مشاهده متن کامل]

🔴 2 informal usually offensive : homosexual ◇Queer in this sense is offensive in most of its uses, but it is also now sometimes used in a neutral or positive way especially by some homosexual and bisexual people.
◀️queer culture
◀️She is interested in taking a class in queer studies
noun
🔴 [count] informal usually offensive : a homosexual person
verb
🔴[ obj] informal : to spoil or ruin ( something )
◀️The sudden storm queered our plans.
◀️ ( US ) Something queered the deal.
◀️ ( Brit ) The unexpected delay queered his pitch. [=ruined his plans]
🎆 queer: Originally pejorative for gay, now being reclaimed by some gay men, lesbians, bisexuals and transgendered persons as a self - affirming umbrella term. Caution: still extremely offensive when used as an epithet.
🎆 Originally meant to describe something as unusual or strange. Became a deroggatory word to describe homosexuals. More recently, it has been reclaimed by non - heterosexuals as a word used to describe themselves. Queer can now be used to describe homosexuals, bisexuals, and transgendered people. In scholarly studies the word queer is also used to describe those who practice unconventional sex ( e. g. bondage, etc. ) , therefore even heterosexuals can sometimes be defined as queer.
1. Your brother is a really queer guy.
2. I am a homosexual, part of the queer community.
🎆 \`queer\
1. adj.
( a ) strange, unusual
( b ) gay, lesbian, bisexual or transgendered
2. n.
A member of the lgbt community.
Background:
Originally, "queer" was simply just another word for strange, unusual, or wierd. When gay people first started coming out of the closet, they were seen as strange, unusual, and diseased. Thus, the word "queer" began denoting someone who is gay, lesbian, transgendered, or bisexual. Recently, it has been adopted by many people in the LGBT commnunity as an acceptable umbrella term. However, not all people are comfortable using it.
1.
( a ) That crazy person is quite queer.
( b ) My friend is queer, she told me yesterday.
2.
Person A: Did you see that fucking queer? I hate them!
Person B: Shut up, dude, don't hate them for no reason. What did they ever do to you?
🎆Originaly meant strange or odd. Now stands for anyone who is sexualy different but may or may not mean gay. Queer covers any type of gender or sexual attitudes that are outside of the mainstream of one man one woman monogamy. You can be Queer and still have a heterosexual orientation if you have unusual sexual or gender identites, philosophies or habits.
Queer is a one word covers all that includes:
Lesbian/Bi - sexual/GayTransgender/BDSM/
Chubby - chaser/Poly - amory ect. . . ect. . .
🎆 Something out of the norm.
"You know, my teacher masturbates during class. "
"Hmm, how very queer. "
◀️Queer and Jew? You really are Hitler’s type

هوسباز_ بوالهوس_ دمدمی_ دمدمی مزاج_ مذبذب ( فراموش نکنیم که در ادبیات، این واژه دارای بار منفی است و باید ما هم آن را با واژگان منفی ترجمه کنیم. )
بوالهوس_ دمدمی_ مذبذب
جنسی گری ناهنجار
هر نوع تمایل جنسی خارج از روابط متعارف و هنجاری
( نکته: این واژه صرفا بار معنایی در حوزه سکسیسم دارد و برداشت کلی از آن به معنای هر چیز عجیب و غریب، اشتباه است )
The word describes sexual and gender identities other than straight and cisgender. Lesbian, gay, bisexual, and transgender people may all identify with the word queer.
...
[مشاهده متن کامل]

دارای هرگونه گرایش جنسی، همجنسگرا، دگرجنسگرا و . . . .
به عبارتی اعتقادی به جنسیت ( نر، ماده یا . . . ) ندارند و تفاوتی برای همجنسگرایی و دکرجنسگرایی و . . . . نمی انگارند.
آقا یک کلمه هست "کوییر". . .
کلمه همونه ولی مفهومش رو یاد بگیریم: فردی که میتونه هویت جنسیش و نوع همجنسگراییش بسته به" زمان و مکان وطرف مقابل" تغییر پیدا کنه.
افراد فراجنسیتی.
روحیات عجیب و غریب و خاص داشتن.
خل و چل
واژه "کوییر" یک اصطلاح کلی برای اشاره به افراد "خارج از جنسیت" هست.
به دلیل گستردگی طیف افرادی که در زمره کوییر قرار میگیرند، بهتر هست که به همان شکل "کوییر" در ترجمه ها ذکر شود و بمنظور شفافسازی برای مخاطب در پرانتز "خارج از جنسیت" ذکر گردد.
ضمنا؛ ترجمه "عجیب" یک ترجمه تحت الفظی هست که در متون مربوط به مسائل جنسی چندان حق مطلب را ادا نمی کند.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس