pylon

/ˈpaɪˌlɑːn//ˈpaɪlɒn/

معنی: در، برج، شاه تیر، پیل یا تیر برق
معانی دیگر: (برق و غیره) دکل، پیل پا، پیل پایه، استن، (هواپیما) سپرگاه (معمولا زیر بال - برای جادادن تانک بنزین و موتور)، راهرو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a tall, massive structure that serves to delineate an approach, as to a bridge or, esp., to an ancient Egyptian temple.

(2) تعریف: a tower that serves as a landmark for airplanes, as near a runway or at the turning point in a race.

(3) تعریف: any tall supporting tower, as for electric wires.

جمله های نمونه

1. The helicopter lifted up the steel pylon, transported it to the site, and dropped it gently into place.
[ترجمه گوگل]هلیکوپتر دکل فولادی را بلند کرد، آن را به محل انتقال داد و به آرامی در جای خود انداخت
[ترجمه ترگمان]بالگرد تیر فولادی را بالا برد، آن را به محل انتقال داد و آن را به آرامی در محل انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An electricity pylon was knocked over and one person was knifed.
[ترجمه گوگل]یک دکل برق کوبیده شد و یک نفر با چاقو مجروح شد
[ترجمه ترگمان]یک تیر برق به سمتش پرتاب شد و یک نفر زخمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For selection, a pylon is a minor provocation.
[ترجمه گوگل]برای انتخاب، پیلون یک تحریک جزئی است
[ترجمه ترگمان]برای انتخاب، یک تیر برق یک تحریک جزئی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On Saturday night, an electricity pylon near the site was blown up, causing power cuts in the Disneyland hotels.
[ترجمه گوگل]شنبه شب یک دکل برق در نزدیکی محل منفجر شد و باعث قطع برق در هتل های دیزنی لند شد
[ترجمه ترگمان]شنبه شب، یک تیر برق در نزدیکی محل منفجر شد و باعث قطع برق در هتل های دیزنی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stays are continuous over saddles in the pylon.
[ترجمه گوگل]ماندن ها روی زین ها در پیلون پیوسته است
[ترجمه ترگمان]Stays بر روی زین ها بر روی زین pylon
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No damage and fluid fluid leakage from engine pylon and cowling doors.
[ترجمه گوگل]بدون آسیب و نشت مایع از دکل موتور و درب های روکش
[ترجمه ترگمان]هیچ آسیب و نشت سیال مایع از برق تیر و درهای cowling وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The A - frame pylon harmonizes with the tall spires of the adjacent cathedral.
[ترجمه گوگل]ستون قاب A با مناره های بلند کلیسای جامع مجاور هماهنگ است
[ترجمه ترگمان]تیر یک تیر به یک تیر برق با مناره های بلند کلیسای مجاور اصابت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. During construction of pylon top, steel bracket was used instead of corbel on the top for better appearance.
[ترجمه گوگل]در هنگام ساخت رویه پیلون از براکت فولادی به جای کوربل در قسمت بالا برای ظاهر بهتر استفاده شد
[ترجمه ترگمان]در طول ساخت برج تیر بالا، از پایه فولادی به جای of در بالا برای ظاهر بهتر استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The all - welded, A - frame pylon straddles the deck.
[ترجمه گوگل]دکل تمام جوشکاری شده با قاب A روی عرشه قرار دارد
[ترجمه ترگمان]تیر همه جوش داده شده، یک تیر یک چارچوب در روی عرشه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For example : Number 2 engine to pylon fire seal deteriorated.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال: شماره 2 مهر و موم آتش موتور به دکل خراب شده است
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال: موتور شماره ۲ به تیر آتش سوزی تیر اندازی خراب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The A - frame pylon harmonizes with the tall spires the adjacent cathedral.
[ترجمه گوگل]ستون قاب A با مناره های بلند کلیسای جامع مجاور هماهنگ است
[ترجمه ترگمان]تیر یک تیر یک تیر با مناره های بلندی که در نزدیکی آن قرار دارند، قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Erection of the pylon required a crane of 1000 ton capacity.
[ترجمه گوگل]برای نصب این دکل به جرثقیل 1000 تنی نیاز بود
[ترجمه ترگمان]برق تیر به یک جرثقیل از ظرفیت ۱۰۰۰ تنی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To study Helicobacter pylon (H. pylori ) in dental plaque and its relevance to chronic gastritis.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه هلیکوباکتر پیلون (H pylori) در پلاک دندانی و ارتباط آن با گاستریت مزمن
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تیر برق تیر (H pylori)در پلاک دندانی و ارتباط آن با gastritis مزمن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The a-frame pylon harmonizes with the tall spires of the adjacent cathedral.
[ترجمه گوگل]ستون قاب A با مناره های بلند کلیسای جامع مجاور هماهنگ است
[ترجمه ترگمان]تیر یک تیر به یک تیر برق با مناره های بلند کلیسای مجاور اصابت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در (اسم)
valve, pearl, pylon, wicket, plug, door, doorpost, doorjamb

برج (اسم)
house, pinnacle, month, asterism, constellation, tower, pylon, steeple

شاه تیر (اسم)
pylon, girder, king post, mainmast

پیل یا تیر برق (اسم)
pylon

تخصصی

[عمران و معماری] دکل - تیربرق

انگلیسی به انگلیسی

• tower used to support electrical or other wires; guide tower that serves as a landmark for airplanes; tall structure marking a gate or entrance
pylons are tall metal structures which hold electric cables high above the ground so that electricity can be transmitted over long distances.

پیشنهاد کاربران

( در معماری مصر باستان ) دروازه دوبرجی یا برج دار
( معمارى ) برج دروازه
pylon ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: پایۀ نصب
تعریف: سازه‏ای که موتور یا جعبه‏دندۀ اصلی یا مهمات یا مخازن سوخت بیرونی بر روی آن سوار می‏شود
مخروط نارنجی ترافیکی
[هواپیما]
آویزگاه
پای مصنوعی
دکل برق
کله قندی پلاستیکی
( جسم پلاستیکی مخروطی شکل، که پلیس ها جهت کنترل کردن ترافیک و یا مسدود کردن برخی مسیرها، آن را روی زمین قرار می دهند. )
[هواپیما]
گیره ، پایه ، آویزه

بپرس