put to rest

پیشنهاد کاربران

خیال بقیه را راحت کردن از نگرانی درباره چیزی
قالِ فکر زیادی و شک و تردید رو کندن و به فراموشی سپردن، اصطلاحا پروندش رو ببندیم
I want to lay/put to rest any lingering doubts about my decision.
You can lay/put those worries to rest now.
آرام کردن، تمام کردن، فرونشاندن ( خصوصا سوال یا مشکل را )
To settle or finish, especially a question or discussion

بپرس