1. Be natural. Don't feel you have to put on an act .
[ترجمه پریا توفیقیان] طبیعی باش. فکر نکن که مجبوری تظاهر کنی|
[ترجمه گوگل]طبیعی باش احساس نکنید که باید یک عمل انجام دهید[ترجمه ترگمان]طبیعی باش احساس نکن که باید کاری کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Now Constance began to put on an act.
[ترجمه گوگل]حالا کنستانس شروع به انجام دادن کرد
[ترجمه ترگمان]حالا \"کنستنس\" شروع کرد به بازی کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حالا \"کنستنس\" شروع کرد به بازی کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Fontana did not have to put on an act for long: Patrols and operations were daily.
[ترجمه گوگل]فونتانا مجبور نبود برای مدت طولانی دست به عمل بزند: گشتها و عملیاتها روزانه بودند
[ترجمه ترگمان]فونتانا هم نیازی به کار کردن برای مدت زمانی طولانی نداشت: گشتی ها و عملیات روزانه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فونتانا هم نیازی به کار کردن برای مدت زمانی طولانی نداشت: گشتی ها و عملیات روزانه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Do not put on an act Whatever happens do not try to be some one you are not.
[ترجمه گوگل]کاری نکن هر اتفاقی بیفتد سعی نکن کسی باشی که نیستی
[ترجمه ترگمان]هیچ کاری نکنید هر اتفاقی که بیفتد آن نیست که کسی باشید که نیستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ کاری نکنید هر اتفاقی که بیفتد آن نیست که کسی باشید که نیستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was not prepared to put on an act, to don a tiger skin and go roaring about.
[ترجمه گوگل]او آماده نبود که دست به عمل بزند، پوست ببر بپوشد و غرش کند
[ترجمه ترگمان]او آماده نبود که کاری کند که پوست ببر نداشته باشد و می غرید و می غرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او آماده نبود که کاری کند که پوست ببر نداشته باشد و می غرید و می غرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. " You don't have to put on an act with me, " the boy sneered.
[ترجمه گوگل]پسرک با تمسخر گفت: «لازم نیست با من رفتار کنی »
[ترجمه ترگمان]پسر با پوزخندی گفت: لازم نیست با من بازی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پسر با پوزخندی گفت: لازم نیست با من بازی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He put on an act of being busy working Io avoid seeing me.
[ترجمه گوگل]او مشغول کار بود و از دیدن من اجتناب کرد
[ترجمه ترگمان]کار پر مشغله را به کار انداخت و از دیدن من خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کار پر مشغله را به کار انداخت و از دیدن من خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. No need to put on an act.
[ترجمه گوگل]نیازی به انجام عمل نیست
[ترجمه ترگمان]لازم نیست کاری کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لازم نیست کاری کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Put on an act.