put it into perspective

پیشنهاد کاربران

هیچ کجا ندیدم این اصطلاح رو درست ترجمه کرده باشن چون معادل فارسیش اصلاً شبیه کلمات متن انگلیسی نیست. معادل فارسیش میشه: بذار یه مثال عینی برات بزنم.
یا اگر عبارت انگلیسی به این صورت باشه: to put it into perspective، میشه ترجمه ش کرد: برای اینکه یه مثال عینی بزنم. . .
- مشخص کردن، ارزیابی کردن ارزش، اهمیت یا سودمندی چیزی
You don't think it's that big a deal? Well, let me put it into perspective for you: each of us will get 10 years in prison if we're caught

بپرس