put ahead


1- (عقربه های ساعت را) جلو آوردن 2- ترجیح دادن، مهم تر شمردن

پیشنهاد کاربران

پیش انداختن، جلو انداختن
Knowing this will put you ahead of most students because the majority don’t know it.
put ( sb or sth ) ahead of ( sb or sth ) :
ارج و منزلت بیشتری دادن به، مقدم داشتن، ارزش بیشتری قائل بودن برای . . . نسبت به
You really shouldn't put the needs of your company ahead of the needs of your family.
شما واقعاً نباید نیازهای شرکت خود را مقدم بدارید از نیازهای خانواده خود.

بپرس