purposely

/ˈpɜːrpəsli//ˈpɜːpəsli/

معنی: از روی قصد، عمدا
معانی دیگر: تعمدا، دانسته، آگاهانه

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: on purpose; deliberately.
متضاد: accidentally, accidentally

- He purposely set fire to the barn.
[ترجمه گوگل] او عمدا انبار را آتش زد
[ترجمه ترگمان] به عمد به انبار آتش نشانی شلیک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. ali purposely left the opened letter on the table
علی عمدا نامه ی گشوده را روی میز گذاشت.

2. A clause in the contract had been left purposely vague.
[ترجمه گوگل]یک بند در قرارداد عمدا مبهم گذاشته شده بود
[ترجمه ترگمان]در این قرار، در این قرارداد، به عمد تا اندازه ای مبهم باقی مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He purposely tried to cultivate good relations with the press.
[ترجمه گوگل]او عمدا سعی کرد روابط خوبی با مطبوعات ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]به عمد می کوشید با مطبوعات روابط خوبی برقرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The pitcher beanballed purposely at the head of the batter.
[ترجمه گوگل]پارچ عمداً در سر خمیر کوبید
[ترجمه ترگمان]پارچ به عمد سرش را به طرف کره زمین پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was accused of purposely creating difficulties.
[ترجمه گوگل]او متهم به ایجاد مشکلات عمدی بود
[ترجمه ترگمان]او به عمد به ایجاد مشکلات متهم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Whitlock purposely fired wide.
[ترجمه گوگل]ویتلاک عمدا شلیک کرد
[ترجمه ترگمان]ویت کراس به عمد تا حد زیادی شلیک کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The trial has been purposely delayed.
[ترجمه گوگل]دادگاه عمداً به تعویق افتاده است
[ترجمه ترگمان]این محاکمه به عمد به تعویق افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He sat down, purposely avoiding her gaze.
[ترجمه گوگل]نشست و عمدا از نگاه او دوری کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که عمدا نگاهش را از نگاه او می دزدید، نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She purposely made the dress larger to allow for shrinking when it was washed.
[ترجمه گوگل]او عمداً لباس را بزرگتر کرد تا در هنگام شستن کوچک شود
[ترجمه ترگمان]او به عمد آن لباس را بزرگ تر کرد تا زمانی که آن را شسته بود کوچک تر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He purposely made those remarks to save his face.
[ترجمه گوگل]او عمداً این اظهارات را برای حفظ چهره خود بیان کرد
[ترجمه ترگمان]به عمد این اظهارات را برای حفظ صورت خود به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But he purposely rejected stereotypical liberal stands on such basic issues as welfare and capital punishment.
[ترجمه گوگل]اما او عمداً مواضع لیبرال های کلیشه ای در مورد موضوعات اساسی مانند رفاه و مجازات اعدام را رد کرد
[ترجمه ترگمان]اما او به عمد اصول لیبرال را در مورد مسائل اساسی مانند رفاه و مجازات اعدام رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sleep is also a time when some animals purposely conserve energy because it would be wasteful not to do so.
[ترجمه گوگل]خواب همچنین زمانی است که برخی از حیوانات عمداً انرژی را ذخیره می کنند زیرا انجام ندادن این کار بیهوده است
[ترجمه ترگمان]خواب همچنین زمانی است که برخی از حیوانات به عمد انرژی را حفظ می کنند چون این کار بی فایده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lettie purposely lingered behind Patrice, fighting off her natural inclination to simply ignore the woman and brush past her.
[ترجمه گوگل]لتی عمداً پشت پاتریس درنگ کرد و با تمایل طبیعی خود برای نادیده گرفتن زن و رد کردن او از کنار او مبارزه کرد
[ترجمه ترگمان](لتی به عمد در پشت پاتریس درنگ کرد و با میل طبیعی خود برای نادیده گرفتن زن و برس از کنارش گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At 10 a. m., an officer purposely posted outside his lodgings heard an alarm go off.
[ترجمه گوگل]ساعت 10 صبح متر، افسری که عمداً در خارج از اقامتگاه خود مستقر شده بود صدای زنگ هشدار را شنید
[ترجمه ترگمان] حداقل ۱۰ ثانیه ام یک افسر به عمد از خانه اش بیرون آمد و صدای آژیر به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Suddenly the Norths' car was purposely rammed by a man who believed that his footloose wife was hiding in it.
[ترجمه گوگل]ناگهان مردی عمداً به خودروی شمالی ها برخورد کرد که معتقد بود همسرش در آن پنهان شده است
[ترجمه ترگمان]ناگهان اتومبیل نورث به عمد با مردی برخورد کرد که معتقد بود که زن بی footloose در آن پنهان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از روی قصد (قید)
consciously, purposely

عمدا (قید)
purposely, deliberately, intentionally, on purpose

انگلیسی به انگلیسی

• intentionally, by design, deliberately; calculatedly, consciously; maliciously, with evil intent
if you do something purposely, you do it deliberately.

پیشنهاد کاربران

عامدانه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : purpose
✅️ اسم ( noun ) : purpose / purposefulness / purposelessness
✅️ صفت ( adjective ) : purposeful / purposeless / purposive
✅️ قید ( adverb ) : purposefully / purposelessly / purposely
1. She took her hand and with no support, purposely fell into him, causing him to fall backwards.
او دست او را گرفت و بدون هیچ حمایتی ، عمداً به بطرف او افتاد و باعث افتادن او به عقب شد.
2. When it came to direct actions, the group discussions became purposely vague.
...
[مشاهده متن کامل]

وقتی نوبت به اقدامات مستقیم می رسید ، بحث های گروهی از روی عمد مبهم بود.
3. Seth told us later that she purposely went over some big bumps, just cuz we were back there.
بعداً ست به ما گفت که او عمداً دست اندازهای بزرگی را پشت سر گذاشت ، فقط چون ما آنجا بودیم.
4. I entered the living room, purposely sitting at a distance to avoid father's tirade.
من وارد اتاق نشیمن شدم ، و عمداً دور نشسته بودم تا از داد و قال پدر دوری کنم.
Purposely= عمداً، تعمداً
معانی دیگر>>>> دانسته، آگاهانه، از روی قصد، مخصوصا

بپرس