purple

/ˈpɜːrpl̩//ˈpɜːpl̩/

معنی: جاه و جلال، جامه ارغوانی، فرفیریه، رنگ ارغوانی، زرشکی، ارغوانی کردن یا شدن، خون الودکردن
معانی دیگر: (سبک ادبی - تداعی منفی) پیچیده و پر تصنع، کفر آمیز، هرزه، کثیف، رکیک، (رنگ) ارغوانی، جگری، (نادر) قرمز سیر، جامه ی ارغوانی (که نشان سلطنت و جاه است)، سلطنتی، شهوار، امپراطوری، جاه وجلال
purple (shell fish)
حصبه عام، داالفرفیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the color that results when blue and red paint are mixed.

- The purple of these violets is my favorite color.
[ترجمه گنج جو] رنگ ارغوانی این گلهای بنفشه رنگ دلخواه منه.
|
[ترجمه مسعود] این چه وضع ترجمه کردنه؟ معنی این کلمه میشه هرزه؟ کثیف؟ خدا نبخشه شمارو که با هرچیزی که نشانی از جاه و مقام داره مشکل دارین
|
[ترجمه Bahar] معنی رنگ بنفش است
|
[ترجمه Eshgh] رنگ بنفش ، رنگ گلهای بنفشه
|
[ترجمه گوگل] بنفش این بنفشه ها رنگ مورد علاقه من است
[ترجمه ترگمان] ارغوانی این بنفشه، رنگ مورد علاقه من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: clothing or cloth of this color, esp. as a symbol of royalty or high rank.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to the color purple.

- The football players wear purple helmets.
[ترجمه گوگل] بازیکنان فوتبال از کلاه ایمنی بنفش استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان] بازیکنان فوتبال کلاه بنفش می پوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: full of ornate or elaborate language or literary effects.

- Some critics found the author's purple prose too affected.
[ترجمه گوگل] برخی از منتقدان نثر ارغوانی نویسنده را بیش از حد تحت تأثیر قرار دادند
[ترجمه ترگمان] برخی از منتقدان، نثر ارغوانی نویسنده را بیش از حد تحت تاثیر قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: purples, purpling, purpled
مشتقات: purplish (adj.)
• : تعریف: to make or become purple.

جمله های نمونه

1. purple prose
نثر پیچیده و پر تصنع

2. the purple passages of the story
بخش های رکیک داستان

3. the purple
مقام شاهی،مقام شامخ،بلند پایگی

4. born to (or in) the purple
از نژاد شاهان یا بزرگان،شه تبار،بزرگزاده

5. on the margins of the portrait there were purple blotches
در حاشیه ی تصویر لکه های سرخی وجود داشت.

6. The King was clothed in a purple gown.
[ترجمه گوگل]پادشاه لباس ارغوانی پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]شاه لباس ارغوانی پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His face turned purple with rage.
[ترجمه گوگل]صورتش از خشم بنفش شد
[ترجمه ترگمان]چهره اش از خشم سرخ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The plant has a brilliant purple flower.
[ترجمه گوگل]این گیاه دارای گل بنفش درخشان است
[ترجمه ترگمان]گیاه یک گل بنفش درخشان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His face turned an unnatural shade of purple.
[ترجمه گوگل]صورتش به رنگ ارغوانی غیرطبیعی درآمد
[ترجمه ترگمان]صورت او سایه ای غیر طبیعی از بنفش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She had a purple dress on with a silver-white necklace.
[ترجمه گوگل]او یک لباس بنفش با یک گردنبند نقره ای سفید به تن داشت
[ترجمه ترگمان] اون یه لباس بنفش با یه گردن بند نقره ای داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. How beautiful the purple flower is!
[ترجمه گوگل]گل بنفش چقدر زیباست
[ترجمه ترگمان]این گل بنفش چقدر زیباست!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her face was covered in purple blotches.
[ترجمه گوگل]صورتش با لکه های بنفش پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]صورتش از لکه های بنفش پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Its large leaves often show a delicate purple tint.
[ترجمه گوگل]برگ های بزرگ آن اغلب رنگ بنفش ظریفی را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]برگ های بزرگ آن اغلب یک رنگ بنفش ظریف را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. 'Well, at least it's not purple,' she commented drily.
[ترجمه گوگل]او با خشکی نظر داد: "خب، حداقل بنفش نیست "
[ترجمه ترگمان]به خشکی گفت: خوب، حداقل بنفش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She wore a dress of dark purple.
[ترجمه گوگل]او یک لباس بنفش تیره پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]لباس بنفش تیره پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The lamps all had matching purple shades.
[ترجمه گوگل]همه لامپ ها سایه های بنفش مشابهی داشتند
[ترجمه ترگمان]همه چراغ ها با رنگ های ارغوانی مطابقت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The team has hit a purple patch, with nine wins from their last ten games.
[ترجمه گوگل]این تیم با 9 پیروزی از ده بازی اخیر خود، یک وصله ارغوانی زده است
[ترجمه ترگمان]این تیم با کسب ۹ پیروزی از ده بازی آخر خود به یک نوار ارغوانی برخورد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جاه و جلال (اسم)
purple

جامه ارغوانی (اسم)
purple

فرفیریه (اسم)
purple

رنگ ارغوانی (اسم)
amethyst, purple

زرشکی (صفت)
purple

ارغوانی کردن یا شدن (فعل)
purple

خون الودکردن (فعل)
purple, empurple, soak in blood

تخصصی

[نساجی] ارغوانی رنگ - زرشکی - لاکی - لباس ارغوانی

انگلیسی به انگلیسی

• color purple, color made by combining red and blue
having a purple coloring, bluish-red
something that is purple in colour is reddish-blue.

پیشنهاد کاربران

purple ( adj ) ( pərpl ) =having the color of blue and red mixed together, e. g. a purple flower
purple
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : purple
✅️ اسم ( noun ) : purple / purpleness
✅️ صفت ( adjective ) : purple / purply / purplish
✅️ قید ( adverb ) : _
تفاوت سه رنگ مشابه
purple
یعنی رنگ بنفش، ارغوانی
بنفش رو به ارغوانی
Purple یعنی رنگ بنفش
کبود - کبودفام
Violet= بنفش
Purple= ارغوانی
لطفا اگه بلد نیستید اطلاعات غلط ندید.
بلند مرتبه، رتبه بالا
Purple یعنی: رنگ ارغوانی
Violet یعنی : بنفش

نوعی رنگ بنفش یا رنگ بنفش
البته به نظرم با رنگ بنفش violet تفاوت داشته باشه. به تعریف آکسفورد دقت کنید. محمدرضا ایوبی صانع
having a color between red and blue : of the color purple . Mer
having the colour of blue and red mixed together. Ox
رنگ گل های بنفشه رنگ زیبای بنفش
بنفش
رنگ بنفش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس