provost

/ˈprovost//ˈprɒvəst/

معنی: کشیش، رئیس، شهردار، ناظم دانشکده
معانی دیگر: سرپرست، متصدی کل، (اسکاتلند) رئیس انجمن شهر، (مهجور) زندانیان، سرکشیش، (انگلیس) رئیس دانشکده یا دانشگاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: provostship (n.)
(1) تعریف: an official of high rank charged with managing and overseeing.
مشابه: magistrate

(2) تعریف: in some colleges and universities, the chief administrative officer.

(3) تعریف: the official in charge of certain cathedrals or churches.

جمله های نمونه

1. provost marshal
رئیس دژبان پادگان

2. Provost said the boat operator had practiced the stunt but was relatively inexperienced.
[ترجمه گوگل]پروست گفت که اپراتور قایق این شیرین کاری را تمرین کرده بود اما نسبتاً بی تجربه بود
[ترجمه ترگمان]رئیس قایق گفت که اپراتور قایق، این شیرین کاری را انجام داده بود، اما نسبتا بی تجربه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mr Constable said later that the provost was traditionally chairman of the board, which was not run along political lines.
[ترجمه گوگل]آقای پاسبان بعداً گفت که پروست به طور سنتی رئیس هیئت مدیره بود که بر اساس خطوط سیاسی اداره نمی شد
[ترجمه ترگمان]آقای کانستبل در ادامه گفت که این رئیس به طور سنتی رئیس هیات مدیره بود که با خطوط سیاسی اداره نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The provost came to the edge of the scaffold, unrolled a parchment and read the sentences of death.
[ترجمه گوگل]استاد به لبه داربست آمد، کاغذ پوستی را باز کرد و احکام اعدام را خواند
[ترجمه ترگمان]فرمانده به لبه سکو آمد و کاغذ پوستی را باز کرد و جمله مرگ را خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The regents and provost are trying to cast their about-face as a positive move.
[ترجمه گوگل]نایب السلطنه ها و پروستات سعی می کنند چهره خود را به عنوان یک حرکت مثبت نشان دهند
[ترجمه ترگمان]The و provost سعی دارند چهره خود را به عنوان یک حرکت مثبت قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Provost McDonald said last year BAe had moved the headquarters of its regional jet operation to Prestwick.
[ترجمه گوگل]پروست مک دونالد گفت سال گذشته BAe مقر عملیات جت منطقه ای خود را به Prestwick منتقل کرده است
[ترجمه ترگمان]Provost گفت که سال گذشته BAe مرکز عملیات جت منطقه ای خود را به Prestwick منتقل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Anyway, I went to the Provost of Paris.
[ترجمه گوگل]به هر حال من به پروست پاریس رفتم
[ترجمه ترگمان]به هر حال، من به the پاریس رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We were tried before the Provost of Paris the next morning.
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد در برابر پروست پاریس محاکمه شدیم
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد، ما سعی کردیم که از پاریس خارج شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. During his tenure as provost, Cole experienced his fair share of political messiness.
[ترجمه گوگل]کول در طول تصدی خود به عنوان استاد، سهم نسبتاً نابسامان سیاسی خود را تجربه کرد
[ترجمه ترگمان]کول در طی دوره تصدی خود به عنوان رئیس خود، سهم عادلانه خود از messiness سیاسی را تجربه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cushman contacted the Union Army's local provost marshal and offered to perform the toast as a way to ingratiate herself to the Confederates and become a federal intelligence operative.
[ترجمه گوگل]کوشمن با مارشال محلی ارتش اتحادیه تماس گرفت و پیشنهاد داد که نان تست را به عنوان راهی برای خشنود کردن خود به کنفدراسیون ها و تبدیل شدن به یک عامل اطلاعاتی فدرال انجام دهد
[ترجمه ترگمان]Cushman با رئیس پلیس محلی تماس گرفت و به او پیشنهاد کرد که به سلامتی سربازان کنفدراسیون بیاید و به سازمان جاسوسی فدرال تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Vice Provost Huddleston says she's also seeing an increase in student transfers.
[ترجمه گوگل]هادلستون، معاون پروستات، می گوید که او همچنین شاهد افزایش انتقال دانش آموزان است
[ترجمه ترگمان]Huddleston، معاون دانشگاه، می گوید که او همچنین شاهد افزایش انتقال دانش آموزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What have you done in the past months Provost?
[ترجمه گوگل]پروست در ماه های گذشته چه کرده اید؟
[ترجمه ترگمان]تو چند ماه گذشته چیکار کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One of these was Provost Bost, administrator of the public school, Eton.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها پروست بست، مدیر مدرسه دولتی ایتون بود
[ترجمه ترگمان]یکی از اینها bost Provost، مدیر مدرسه دولتی، بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Chancellor and the Provost are the Institute's two most senior academic officers.
[ترجمه گوگل]رئیس و پروست دو مقام ارشد دانشگاهی مؤسسه هستند
[ترجمه ترگمان]رئیس و رئیس دانشگاه دو افسر ارشد دانشگاهی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشیش (اسم)
abbe, padre, priest, clergyman, provost, cleric, evangelist, druid, cassock, divine, ecclesiastic, churchman, herdsman, shaveling

رئیس (اسم)
provost, principal, superior, head, master, manager, director, superintendent, warden, commander, chief, leader, prefect, premier, headman, premiere, boss, chairman, president, ruler, sheik, sheikh, regent, dean, head master, higher-up, syndic

شهردار (اسم)
provost, burgomaster, mayor, municipality

ناظم دانشکده (اسم)
provost

انگلیسی به انگلیسی

• administrative leader, head, superintendent, president
a provost is the head of certain university colleges in britain and the united states.
in scotland, a provost is the chief magistrate of a borough.
in the catholic and anglican churches, a provost is the person who is in charge of the administration of a cathedral.

پیشنهاد کاربران

The term "provost" refers to a high - ranking university official, typically responsible for academic affairs and student life. In some contexts, "provost" can also refer to a military officer or a police officer in charge of a prison or a military installation.
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح �provost� به یک مقام عالی رتبه دانشگاهی اشاره دارد که معمولاً مسئول امور دانشگاهی و زندگی دانشجویی است. در برخی زمینه ها، "provost" می تواند به یک افسر نظامی یا یک افسر پلیس مسئول یک زندان یا یک تاسیسات نظامی نیز اشاره کند.
the Provost of King's College, Cambridge
The University of Texas Rio Grande Valley's Executive Vice President and Provost & Dean of SOM released a message to the UTRGV family.
The UTMB Provost's Office announced the SOM 2021 Match results.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/provost

بپرس