provides

جمله های نمونه

1. the contract provides that the work be finished in five days
در قرارداد قید شده است که کار پنج روزه تمام شود.

2. the hotel provides transportation to and from the airport
رفت و آمد از فرودگاه به عهده ی هتل است.

3. freedom of expression provides an atmosphere more hospitable to growth
آزادی بیان محیطی را ایجاد می کند که برای رشد مساعدتر است.

پیشنهاد کاربران

حقوق : متضمن بودن
به ارمغان آوردن
در اختیار گذاشتن
وضع کرده
اماده کردن
فراهم کردن/مهیا کردن/ایجاد کردن/به ارمغان آوردن/تامین کردن، تهیه کردن، در اختیار گذاشتن
Exercise provides many benefits for your health.
ورزش فواید زیادی را برای سلامتی شما به ارمغان می آورد.
خدمات دادن

ارائه
خدمات
فراهم کردن
سوم شخص فعل provide، برای معانی بیشتر مدخلprovide را نگاه کنید
فراهم کردن
مقرر کردن
خدمات

ارائه
مانند ارائه خدمات
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس