protractor

/prəˈtræktər//prəˈtræktə/

معنی: زاویه سنج، گوشه سنج، عضله ممدده
معانی دیگر: نقاله، زاویه یاب، (عضله) برون کش، دراز ساز

جمله های نمونه

1. Use your protractor to construct an equilateral triangle.
[ترجمه alien] برای ترسیم یک مثلث متوازی الاضلاع از نقاله یتان استفاده کنید.
|
[ترجمه اا] از نقاله خود برایترسی
|
[ترجمه گوگل]از نقاله خود برای ساختن مثلث متساوی الاضلاع استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از نقاله خود برای ساخت یک مثلث متساوی الاضلاع استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Screen angle indicator: A protractor with many co - centre circles.
[ترجمه گوگل]نشانگر زاویه صفحه: نقاله ای با تعداد زیادی دایره های هم مرکز
[ترجمه ترگمان]نمایشگر زاویه صفحه: یک نقاله با بسیاری از حلقه های وسط مرکز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The protractor with a triangular rule is arranged on a board and is fixed on the two sides on the upper part of the compasses through an elastic fixing clip .
[ترجمه گوگل]نقاله با قاعده مثلثی روی تخته ای چیده شده و از دو طرف در قسمت بالایی قطب نما از طریق یک گیره ثابت کش ثابت می شود
[ترجمه ترگمان]نقاله با یک قاعده مثلثی بر روی یک صفحه قرار داده می شود و بر روی دو طرف در قسمت بالایی the از طریق یک گیره تثبیت کننده الاستیک قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. BEVEL PROTRACTOR : A tool for measuring an angle or marking angles.
[ترجمه گوگل]نقاله اریب: ابزاری برای اندازه گیری زاویه یا علامت گذاری زاویه
[ترجمه ترگمان]bevel protractor: ابزاری برای اندازه گیری زاویه یا علامت گذاری زاویه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A protractor with many co - centre circles.
[ترجمه گوگل]نقاله ای با تعداد زیادی دایره های هم مرکز
[ترجمه ترگمان]یک نقاله با بسیاری از حلقه های وسط مرکز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This compass serves as a protractor.
[ترجمه گوگل]این قطب نما به عنوان یک نقاله عمل می کند
[ترجمه ترگمان]این قطب نمای به عنوان نقاله عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I can't find my protractor.
[ترجمه alien] من نمی توانم نقاله ام را پیدا کنم.
|
[ترجمه گوگل]من نقاله ام را پیدا نمی کنم
[ترجمه ترگمان]نمی توانم protractor را پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Moira screamed and ran away from him, dropping several books and a protractor.
[ترجمه گوگل]مویرا فریاد زد و از او فرار کرد و چندین کتاب و یک نقاله انداخت
[ترجمه ترگمان]مویرا جیغ کشید و از او دور شد، چند کتاب و چند کتاب پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After all, this is the unit used on the protractor that we first came across early in our school careers.
[ترجمه گوگل]به هر حال، این واحدی است که در نقاله مورد استفاده قرار می گیرد که ما برای اولین بار در اوایل دوران مدرسه با آن برخورد کردیم
[ترجمه ترگمان]به هر حال، این واحدی است که بر روی نقاله استفاده می شود که برای اولین بار در اوایل دوران مدرسه خود به آن دست یافته ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Methods The inguinal structure of 40 adult corpses(30 males, 10 females) fixed by formaldehyde was measured with set square, protractor and vernier caliper.
[ترجمه گوگل]MethodsThe ساختار مغبنی 40 جسد بالغ (30 مرد، 10 زن) ثابت شده توسط فرمالدئید با مجموعه مربع، نقاله و کولیس ورنیه اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]روش های ساختار inguinal ۴۰ جسد بزرگ سال (۳۰ مرد، ۱۰ زن)که توسط فرمالدهید نگهداری می شوند با تنظیم میدان، نقاله و vernier اندازه گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Step 3 : Use the hole punch to make a hole through the protractor.
[ترجمه گوگل]مرحله 3: از سوراخ پانچ برای ایجاد یک سوراخ از طریق نقاله استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]گام ۳: از سوراخ سوراخ برای ایجاد یک سوراخ در نقاله استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To draw to scale by means of a scale and protractor; plot.
[ترجمه گوگل]رسم به مقیاس با استفاده از ترازو و نقاله طرح
[ترجمه ترگمان]برای ترسیم مقیاس با استفاده از مقیاس و نقاله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is an all-in-one program that provides full-featured screen capture tool, intuitive image editor, color picker, color palette, pixel ruler, protractor, crosshair and even whiteboard.
[ترجمه گوگل]این یک برنامه همه کاره است که ابزار ضبط صفحه نمایش با ویژگی های کامل، ویرایشگر تصویر بصری، انتخابگر رنگ، پالت رنگ، خط کش پیکسل، نقاله، ضربدر و حتی تخته سفید را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این یک برنامه تماما در یک برنامه است که ابزار ضبط تصویر کامل، ویرایشگر تصویر شهودی، نقاشی رنگ، نقاشی رنگ، خط کش رنگی، نقاله، crosshair و حتی whiteboard را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It enables to produce various kinds of precision mechanical, electronic digital protractor and length measuring tools.
[ترجمه گوگل]این امکان تولید انواع مختلفی از ابزارهای اندازه گیری دقیق مکانیکی، الکترونیکی دیجیتال و ابزار اندازه گیری طول را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این دستگاه به تولید انواع مختلفی از ابزارهای مکانیکی دقت، الکترونیکی الکترونیکی و ابزارهای اندازه گیری طول کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زاویه سنج (اسم)
goniometer, protractor

گوشه سنج (اسم)
goniometer, protractor

عضله ممدده (اسم)
protractor, tensor

تخصصی

[عمران و معماری] زاویه سنج
[زمین شناسی] زاویه سنج
[ریاضیات] زاویه کش، اندازه گیر زاویه، نقاله، زاویه سنج، گونیا

انگلیسی به انگلیسی

• semi-circular instrument for plotting and measuring angles
a protractor is a flat, semicircular piece of plastic or metal which is used for measuring angles.

پیشنهاد کاربران

protractor ( n ) ( proʊtr�ktər ) =an instrument for measuring and drawing angles, usually made from a half circle of clear plastic with degrees ( 0� to 180� ) marked on it
protractor
نقاله

بپرس