protect

/prəˈtekt//prəˈtekt/

معنی: حمایت کردن، حمایت کردن از، نگه داری کردن، حفظ کردن، محفوظ کردن، حفاظت کردن، مصون کردن، حراست کردن، نیکداشت کردن
معانی دیگر: محافظت کردن، پاسداشت کردن، پاییدن، اندخسیدن، داشتبانی کردن، پاسبانی کردن، ایمن داشت کردن، (بازرگانی) پول ذخیره کردن (برای پرداخت بدهی و غیره)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: protects, protecting, protected
(1) تعریف: to ensure the safety of; shield from danger or harm.
مترادف: defend, guard, preserve, safeguard, secure, shield
متضاد: expose, harm
مشابه: champion, conserve, convoy, cover, ensure, harbor, look after, save, shelter, shepherd, take care of, tend, watch

- A mother bear may attack to protect her young.
[ترجمه الهه بخشي] خرس مادر میتواند برای حفاظت از جوانش حمله کند
|
[ترجمه محمد حیدری 81] یک خرس مادر ممکن است برای محافظت از بچش ( به شما ) حمله کند.
|
[ترجمه حدیث] خرس مادر می تواند برای حفاظت از بچه جوانش حمله کند ( نه به شما حمله کند )
|
[ترجمه Rshin] خرس مادر ممکنه برای محافظت از بچه اش، ( بهِتون ) حمله کنه.
|
[ترجمه زهرا شاهسواری] خرس مادر ممکن است برای حفاظت از بچش حمله کند.
|
[ترجمه ناشناس] خرس مادر ممکن هست برای حفاظت از جوانش ( بچه جوانش ) حمله کند
|
[ترجمه 0000000000000] یک خرس مادر ممکن است برای محافظت از بچه خود حمله کند
|
[ترجمه abcde] یک خرس مادر ممکن است برای حفظ جان بچه اش حمله کند
|
[ترجمه A.m.] یک خرس مادر ممکن است برای حفاظت از بچه اش حمله کند.
|
[ترجمه Mr.x] خرس مادر هیچ کاری نمی تواند بکند
|
[ترجمه TAHA] خرس مادر می تواند برای حفاظت از بچه هایش ( به شما ) حمله کند.
|
[ترجمه amir hossien] خرس مادرس ممکن است برای محافظت از بچه یا جوان خود حمله کند نه به شما حمله کنکد اکه به شما بود باید you میکذاشت
|
[ترجمه ب گنج جو] یه خرس مادر اگه پاش بیفته ممکنه برا حفظ جون بچش یه حمله هم داشته باشه.
|
[ترجمه خسرو کاوییانی] ممکن است خرس مادر برای حفاظت از جان بچه اش حمله بکند.
|
[ترجمه گوگل] یک خرس مادر ممکن است برای محافظت از بچه خود حمله کند
[ترجمه ترگمان] یک خرس مادر ممکن است برای محافظت از او حمله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The levee was built to protect the city from flooding.
[ترجمه گوگل] این سد برای محافظت از شهر در برابر سیل ساخته شده است
[ترجمه ترگمان] دیواره برای حفاظت از شهر در برابر سیل ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Wax will protect the car's finish.
[ترجمه طاها] خرس مادر ممکن است برای حفظ جان بچه هایش حمله کند.
|
[ترجمه گوگل] واکس از پوشش خودرو محافظت می کند
[ترجمه ترگمان] موم از پایان اتومبیل محافظت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in economics, to guard the secure growth of (an industry) by means of tariffs on competing goods from other countries.
مشابه: tariff

- The government took steps to protect the wine-making industry.
[ترجمه گوگل] دولت اقداماتی را برای حفاظت از صنعت شراب سازی انجام داد
[ترجمه ترگمان] دولت گام هایی را برای حفاظت از صنعت ساخت شراب برداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to provide or be capable of providing a shield against danger or harm.
مترادف: defend, fend, guard, shield

جمله های نمونه

1. protect the contents of the can from extraneous moisture
محتویات قوطی را از رطوبت خارجی حفظ کنید.

2. gloves protect fingers from frostbite
دستکش انگشتان را از سرما زدگی حفظ می کند.

3. to protect the dam, we allow some of the water to waste
برای حفظ سد،می گذاریم که مقداری از آب هرز برود.

4. oh god, protect us against the temptations of the devil!
خدایا ما را در برابر وسوسه های شیطان حفظ کن !

5. seat belts protect passengers from harm
کمربند ایمنی مسافران را از آسیب حفظ می کند.

6. we wear gloves to protect our hands from the cold
ما دستکش می پوشیم تا دست هایمان را از سرما حفظ کنیم.

7. try to encourage learning and equally to protect children from dangers
بکوش که مشوق آموزش باشی و نیز کودکان را از خطر حفظ کنی.

8. a cap with flaps that can be pulled down to protect the ears
کلاه دارای زبانه هایی که می توان آنها را برای حفظ گوش ها (از سرما) پایین کشید.

9. Scientists have used genetic engineering to protect tomatoes against the effects of freezing.
[ترجمه گوگل]دانشمندان از مهندسی ژنتیک برای محافظت از گوجه فرنگی در برابر اثرات انجماد استفاده کرده اند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان از مهندسی ژنتیک برای حفاظت گوجه فرنگی در برابر تاثیرات انجماد استفاده کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Are we doing enough to protect the environment?
[ترجمه گوگل]آیا ما به اندازه کافی برای حفاظت از محیط زیست انجام می دهیم؟
[ترجمه ترگمان]آیا ما برای حفاظت از محیط زیست به اندازه کافی تلاش می کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The company provides a styrofoam cushion to protect the tablets during shipping.
[ترجمه گوگل]این شرکت برای محافظت از تبلت ها در حین حمل و نقل، یک بالشتک استایروفومی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این شرکت یک کو سن برای محافظت از لوح ها در هنگام حمل و نقل فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No matter how far away forever, I will protect you everything.
[ترجمه گوگل]مهم نیست برای همیشه چقدر دور، من از همه چیز شما محافظت خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]مهم نیست چقدر برای همیشه دور باشم، من از همه چیز محافظت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Net the fruit trees to protect them from birds.
[ترجمه 000] درختان میوه را توری کنید تا از پرندگان محافظت کنید.
|
[ترجمه 🌹] درختان میوه را طوری بچینید که پرندگان انها را اذیت نکند
|
[ترجمه گوگل]درختان میوه را توری کنید تا از پرندگان محافظت کنید
[ترجمه ترگمان]درختان میوه را خالص کنید تا از آن ها در برابر پرندگان محافظت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Women banded together to protect each other.
[ترجمه گوگل]زنان برای محافظت از یکدیگر متحد شدند
[ترجمه ترگمان]زنان با هم متحد شدند تا از هم محافظت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She gloved her hands to protect them from the chemicals.
[ترجمه گوگل]او برای محافظت از دستانش در برابر مواد شیمیایی دستکش زد
[ترجمه ترگمان]اون دستاش رو دستکش می کرد تا از مواد شیمیایی محافظت کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Things are different now. I have to protect the one thing that I can't live without. That's you.
[ترجمه گوگل]الان اوضاع فرق کرده است من باید از چیزی محافظت کنم که بدون آن نمی توانم زندگی کنم تویی
[ترجمه ترگمان]الان اوضاع فرق کرده باید از تنها چیزی که نمی تونم بدون اون زندگی کنم محافظت کنم این تویی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Calls for more legislation to protect tenants were not heeded.
[ترجمه گوگل]درخواست ها برای قوانین بیشتر برای حمایت از مستاجران مورد توجه قرار نگرفت
[ترجمه ترگمان]درخواست برای قوانین بیشتر برای حفاظت از مستاجران، مورد توجه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Our aim is to protect the jobs of our members.
[ترجمه 😁l don't now 😁] هدف ما محافظت از مشاغل اعضای خود ما است
|
[ترجمه گوگل]هدف ما حفاظت از مشاغل اعضای خود است
[ترجمه ترگمان]هدف ما حفاظت از مشاغل اعضای خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حمایت کردن (فعل)
support, stead, aid, assert, defend, protect

حمایت کردن از (فعل)
assist, protect, vindicate, maintain, sustain, uphold

نگهداری کردن (فعل)
patronize, ward, keep, protect, maintain, upkeep, conserve

حفظ کردن (فعل)
keep, protect, maintain, secure, fence, retain, memorize, preserve

محفوظ کردن (فعل)
protect, guard

حفاظت کردن (فعل)
protect

مصون کردن (فعل)
protect

حراست کردن (فعل)
protect, safeguard

نیکداشت کردن (فعل)
protect

تخصصی

[علوم دامی] محافظت کردن، حمایت کردن .
[کامپیوتر] حفاظت کردن .
[برق و الکترونیک] محافظت کردن
[مهندسی گاز] محافظت کردن

انگلیسی به انگلیسی

• defend, save from harm; watch over, guard
to protect someone or something means to prevent them from being harmed or damaged.

پیشنهاد کاربران

محافظت کردن
مثال: It's important to protect your skin from the sun.
محافظت از پوست خود در برابر نور خورشید اهمیت دارد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
حمایت کردن، حمایت کردن از، نگه داری کردن، حفظ کردن، محفوظ کردن
در امان نگاه داشتن
چهارده بار معنی محافظت یا محافظت کردن برای این کلمه پیشنهاد شده! این در حالی است که تمامی معنای این کلمه در مدخل اصلی آمده و هیچ نیازی به هیچ پیشنهاد اضافه ای نبود و نیست.
بد نیست اگر دوستان قبل از هر پیشنهادی معانی موجود در مدخل اصلی و پیشنهاد دیگران را بخوانند. وقتی همه معناها آمده نوشتن معنی تکراری چه دلیلی دارد!؟
...
[مشاهده متن کامل]

به جای این کار می توانید به بخش جمله های نمونه بروید و مهارت خودتان را در ترجمه نشان بدهید.
عجالتا مشکل زبان فارسی یافتن معادل برای کلمات بیگانه نیست بلکه یافتن ساختارهای جمله نویسی سَرِه است که جای خود را به گرته برداری های ناسَرِه داده است.

protect: محافظت کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : protect
اسم ( noun ) : protection / protectiveness
صفت ( adjective ) : protective
قید ( adverb ) : protectively
محافظت، مراقبت، نگهداری
کنترل کردن
محافظت کردن از کسی یا چیزی
《To keep somebody or something safe 》
خلاصه بگم to keep something safe
Keep somebody or something out of dangerous situation and in the safe
محافظت کردن به نظرم درست تره
مراقبت کردن از چیزی
نگه داشتن
حفاظت کردن
محفوظ کردن
و
. . . : ) ) ) ) ) ) ) ) ) ) ) ) ) ) ) ) ) ) )
پاسداری کردن - پاس داشتن
حفاظت کردن
Look after=کمک کردن
محافظت کردن
parents try to protect their children from danger📳
والدین تلاش میکنند تا از کودکانشان در برابر خطر محافظت کنند
One easy way to protect wildlife is
learning about the endangered animal that live around you
حمایت کردن - مراقبت کردن

to prevent soomeone or something fram being harmed or demaged
حفظ کردن، مراقبت کردن ، محافظت کردن
نگه داشتن، نگه داری کردن، محافظت از چیزی🗄️
Keep somebody or something safe.
محافظت
محافظت کردن از چیزی
حمایت کردن و حفظ کردن
محافظت
نگهداری
مراقبت
حمایت
در امپری وایر اتومبیل. . .
حراست کردن؛ نیکداشت کردن؛ نگهداری کردن؛ حفظ کردن؛ حمایت کردن.
حمایت
protect, preserve, prevent , and conserve
protect
محافظت: ( 1 ) نگه داشتن کسی یا چیز دیگری از آسیب، خسارت یا بیماری
to help the industry and trade of your own country by taxing or restricting foreign goods
کمک به صنعت و تجارت کشورمان با پرداخت مالیات و یا محدود کردن کالاهای خارجی.
preserve
حفظ: ( 1 ) برای نجات چیزی یا فردی از آسیب رساندن یا نابود کردن.
e. g. , We must encourage the planting of new trees and preserve our existing woodlands
به عنوان مثال، ما باید کاشت درختان جدید را تقویت کنیم و چوب های موجود را حفظ کنیم
حفظ: ( 2 ) چیزی را بدون تغییر ادامه دهید.
e. g. Norma tried to preserve a normal family life in difficult circumstances
به عنوان مثال، نُرما سعی کرد زندگی عادی خانواده را در شرایط سخت حفظ کند
to store food for a long time after treating it so that it will not destroy
پس از سالم سازی ( عمل آوری ) غذا بصورتی میشود که برای نگهداری در مدت طولانی خراب نمیشود.
conserve
کنسرو، از صدمه محفوظ داشتن، کنسرو تهیه کردن، نگه داری کردن صرفه جویی : ( 1 ) برای محافظت از چیزی و جلوگیری از تغییر یا آسیب دیدن آن
e. g. , We must conserve out wetlands for future generation
برای مثال، ما باید از تالاب ها برای نسل آینده حفاظت کنیم
to use as little water, energy etc as possible as that it is not wasted
systems designed to conserve energy ​
استفاده از سیستمهای طراحی شده ذخیره ی انرژی باعث کاهش مصرف و عدم اتلاف آب و انرژی و . . . . میشود.
prevent
باز داشتن، جلو گیری کردن، مانع شدن، منع کردن، ممانعت کردن، پیش گیری کردن. . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مرقبت کردن

Keep somebody or something safe
محافظت کردن
نگه داری

نگه داشتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٥)

بپرس