prophetically


ازروی نبوت

جمله های نمونه

1. We were to realize years later how prophetically he spoke on that occasion.
[ترجمه موسی] ما باید سالها بعد متوجه شدیم که او چگونه با آینده نگری در آن مناسبت ( موقعیت ) صحبت کرده است.
|
[ترجمه گوگل]قرار بود سال‌ها بعد متوجه می‌شدیم که او در آن مناسبت چقدر پیامبرگونه صحبت می‌کرد
[ترجمه ترگمان]چند سال بعد متوجه شدیم که او چگونه در این مورد صحبت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Holy Spirit inspired David to prophetically write these words.
[ترجمه موسی] روح القدس به داوود الهام شد تا این کلمات را به شیوه ای رسالتی ( نبوی ) بنویسد.
|
[ترجمه گوگل]روح القدس به داوود الهام کرد تا به صورت نبوی این کلمات را بنویسد
[ترجمه ترگمان]روح مقدس به دیوید الهام شد که این کلمات را بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sun Tzu, the ancient Chinese military commentator, prophetically observed 500 years ago, "[W]hen the army marches abroad, the treasury will be emptied at home. "
[ترجمه گوگل]سون تزو، مفسر نظامی چینی باستان، 500 سال پیش به طور پیشگوئی مشاهده کرد: "[وقتی] ارتش به خارج از کشور راهپیمایی کند، خزانه در خانه خالی می شود "
[ترجمه ترگمان]سان تزو، مفسر قدیمی ارتش چین، در ۵۰۰ سال پیش،، که ارتش در خارج از کشور حرکت می کند، خزانه در خانه خالی خواهد شد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The young Karl Marx, prophetically discerned the inhumane alternation involved in modern industry.
[ترجمه گوگل]کارل مارکس جوان به طور پیشگوئی تغییر غیرانسانی موجود در صنعت مدرن را تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]این جوان، کارل مارکس، alternation غیر انسانی درگیر در صنعت مدرن را تشخیص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He asked Mungo to continue the quest, but prophetically warned not to place lust for wealth before of the value of friendship.
[ترجمه گوگل]او از مونگو خواست که به جستجو ادامه دهد، اما به طور پیشگوئی هشدار داد که شهوت ثروت را بر ارزش دوستی مقدم ندارد
[ترجمه ترگمان]او از Mungo خواست تا این ماموریت را ادامه دهد، اما prophetically هشدار داد که قبل از رسیدن به ارزش دوستی، میل به ثروت را به دست ندهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gorbachev prophetically adds that "Life punishes those who come too late. "
[ترجمه گوگل]گورباچف ​​به طور پیشگوئی اضافه می کند که "زندگی کسانی را که خیلی دیر می آیند مجازات می کند "
[ترجمه ترگمان]Gorbachev prophetically می افزاید: \" زندگی کسانی را مجازات می کند که خیلی دیر رسیده اند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Let heaven and earth today make glad prophetically.
[ترجمه گوگل]بگذار امروز آسمان و زمین به نبوت شادی کند
[ترجمه ترگمان]خدا می داند که امروز زمین و آسمان چه قدر شاد و خرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Moses had prophetically forewarned that disobedience to God would lead to this very thing.
[ترجمه گوگل]موسی به طور نبوی هشدار داده بود که نافرمانی از خدا به همین امر منجر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]موسی پیشگویی کرده بود که نافرمانی از خداوند به همین چیز منجر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Revelation 17 speaks prophetically of earthly kings who will fight to establish their authority at the end of the ages.
[ترجمه گوگل]مکاشفه 17 به طور پیشگویی از پادشاهان زمینی صحبت می کند که برای تثبیت اقتدار خود در پایان اعصار مبارزه خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]مکاشفه ۱۷ با prophetically از پادشاهان زمینی صحبت می کند که در پایان سالیان با آن ها مبارزه خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mr. Knightley had spoken prophetically, when he once said, 'Emma, you have been no friend to Harriet Smith.
[ترجمه گوگل]آقای نایتلی زمانی که یک بار گفت: "اما، تو با هریت اسمیت دوست نبودی "
[ترجمه ترگمان]آقای نای تلی حرف زده بود، وقتی گفت: اما، تو با هریت اسمیت دوست نبودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It prophetically predicts the entire history of the nation: birth, development, perversity, judgment, and restoration.
[ترجمه گوگل]به طور نبوی تمام تاریخ ملت را پیش بینی می کند: تولد، توسعه، انحراف، قضاوت و بازسازی
[ترجمه ترگمان]It، کل تاریخ ملت را پیش بینی می کند: تولد، توسعه، انحراف، قضاوت، و بازسازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Prophetically, he predicted that if European nihilism were to run unchecked, the following century would see wars of a kind this earth had never before experienced.
[ترجمه گوگل]به طور نبوی، او پیش‌بینی کرد که اگر نیهیلیسم اروپایی کنترل نشده باشد، قرن بعد شاهد جنگ‌هایی از نوع زمین خواهد بود که قبلاً هرگز تجربه نکرده بود
[ترجمه ترگمان]او پیش بینی کرد که اگر پوچی اروپا بدون کنترل ادامه یابد، قرن بعدی شاهد جنگ های نوعی بود که این زمین قبلا هرگز تجربه نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He prophetically anticipated the disaster.
[ترجمه گوگل]او پیشگویانه فاجعه را پیش بینی کرد
[ترجمه ترگمان]او در مورد این فاجعه پیش بینی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the Life of Saint Guthlac, written around 740, Guthlac is beset by demons, whereupon he "sang the first verse of the sixty-seventh psalm as if prophetically, 'Let God arise,' etc.
[ترجمه گوگل]در زندگی سنت گوتلاک، که در حدود سال 740 نوشته شده است، گوتلاک توسط شیاطین محاصره شده است، پس از آن او "اولین بیت مزمور شصت و هفتم را به گونه ای نبوی خواند، "بگذار خدا برخیزد" و غیره
[ترجمه ترگمان]در زندگی سنت Guthlac که در حدود ۷۴۰ به نظر می رسد، Guthlac توسط شیاطین محاصره شده است و در نتیجه او \" نخستین ابیات شصت و هفتم را خواند، چنانکه گویی prophetically، بگذار خداوند ظهور کند، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sometimes efforts are made to convince members that they really are not gifted teachers or musically talented or prophetically inclined as they believed they were.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات تلاش می شود تا اعضا متقاعد شوند که آنها واقعاً معلمانی با استعداد یا استعداد موسیقی یا پیشگویانه نیستند آنطور که فکر می کردند
[ترجمه ترگمان]برخی اوقات تلاش هایی برای متقاعد کردن اعضای خانواده انجام می شود که آن ها واقعا به عنوان معلم با استعداد یا با استعداد یا prophetically تمایل دارند و باور دارند که آن ها این کار را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in prophetic manner

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : prophesy
اسم ( noun ) : prophecy / prophet
صفت ( adjective ) : prophetic
قید ( adverb ) : prophetically
prophetically ( adv ) = به طرزی پیشگویانه، با آینده نگری، به شیوه ای پیامبرگونه، به شیوه ای رسالتی، به صورت نبوی ، پیشبینانه
معانی دیگر ���� {به طرزی مهیب، به طرزی نگران کننده، به طرزی ناخوشایند ( قید ایجاد اضطراب یا نگرانی ) } ، { به طرز فجیعی، به طرز وحشتناکی ( قید احتمالاً منجر به نتیجه نامطلوب یا بد شود ) } ، { به طور قاطعانه، به طور مقتدرانه، به طور قطعی ( قید برای مبتنی بر حقیقت مطلق ) } ، { از نظر نجومی ( قید برای یا مربوط به طالع بینی ) }
...
[مشاهده متن کامل]

examples:
1 - He spoke wisely and prophetically.
او عاقلانه و با آینده نگری صحبت می کرد.
2 - Before the election, she prophetically predicted this unlikely candidate's shocking
قبل از انتخابات ، او به طرزی پیش گویانه ( انتخاب ) این نامزد غیر محتمل شوکه کننده را پیش بینی کرد.
3 - He prophetically warned that we would arrive late.
او پیشبینانه اطلاع داد که ما دیر می رسیم.

بر طبق پیشگویی

بپرس