promissory

/ˈprɑːməˌsɔːri//ˈprɒmɪsəri/

معنی: وابسته به تعهد یا قول
معانی دیگر: وابسته به قول و قرار، تعهدی، پیمانی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: containing or conveying a promise.

- She was given a promissory note stating that she would be paid five thousand dollars within a period of six months.
[ترجمه شان] به او سفته ای دادند که در آن اظهار شده بود می بایست مبلغ 5 هزار دلار را ظرف مدت 6 ماه بپردازد.
|
[ترجمه گوگل] سفته ای به او داده شد مبنی بر اینکه ظرف مدت شش ماه پنج هزار دلار به او پرداخت خواهد شد
[ترجمه ترگمان] قبض بدهی به او دادند که در عرض شش ماه پنج هزار دلار حقوق می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- In a promissory tone, he told her that he had no intention of ever betting on another horse.
[ترجمه گوگل] با لحن قول‌داده‌ای به او گفت که قصد ندارد روی اسب دیگری شرط‌بندی کند
[ترجمه ترگمان] با یک promissory، به او گفت که قصد ندارد سوار اسب دیگری بشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Yesterday is an invalid cheque. Tomorrow is a promissory note and today is the only cash you have.
[ترجمه علیرضا] چک دیروز اعتبار نداره امروز سفته و فردافقط وجه نقد
|
[ترجمه گوگل]دیروز یک چک بی اعتبار است فردا سفته است و امروز تنها پول نقدی است که دارید
[ترجمه ترگمان]دیروز یک چک نا معتبر است فردا قبض بدهی و امروز تنها پول نقد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The promissory notes were purchased for distribution to investors.
[ترجمه گوگل]سفته ها برای توزیع بین سرمایه گذاران خریداری شد
[ترجمه ترگمان]قبض بدهی برای توزیع به سرمایه گذاران خریداری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Promissory notes and bills of exchange are often guaranteed or endorsed by a third party of financial standing.
[ترجمه گوگل]سفته و برات غالباً توسط شخص ثالثی که دارای وضعیت مالی است ضمانت یا تأیید می شود
[ترجمه ترگمان]یادداشت ها و اسکناس های مبادله معمولا توسط یک شخص ثالث از جایگاه مالی تضمین یا تایید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Instead, it must sell promissory notes, the equivalent of banks' fixed deposits.
[ترجمه گوگل]در عوض باید سفته ها را معادل سپرده های ثابت بانک ها بفروشد
[ترجمه ترگمان]در عوض، باید قبض بدهی، معادل بانکی سپرده شده بانک ها را به فروش برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Richter also said Steve Adams had signed a promissory note for the $ 50,000.
[ترجمه گوگل]ریشتر همچنین گفت استیو آدامز سفته ای را برای 50000 دلار امضا کرده است
[ترجمه ترگمان]او همچنین گفت که استیو آدامز یک قبض بدهی ۵۰،۰۰۰ دلاری را امضا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Not only this, for the trusted promissory notes of the Bank easily became a form of paper money.
[ترجمه گوگل]نه تنها این، زیرا سفته های مورد اعتماد بانک به راحتی به شکلی از پول کاغذی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]نه تنها این موضوع، زیرا اسکناس های مورد اعتماد بانک به راحتی به شکل پول کاغذی در آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A promissory note is like a post-dated cheque.
[ترجمه گوگل]سفته مانند چک پس از تاریخ است
[ترجمه ترگمان]قبض بدهی مثل یک چک با تاریخ پست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Labour's promissory notes can not be met by a scale of personal taxation which will become increasingly regressive.
[ترجمه گوگل]سفته های کارگری را نمی توان با مقیاسی از مالیات شخصی که به طور فزاینده ای قهقرایی خواهد شد، برآورده کرد
[ترجمه ترگمان]لایحه حزب کارگر نمی تواند با یک مقیاس از مالیات شخصی که به طور فزاینده ای واپس گرایانه خواهد شد، برآورده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. More favoured here was the use of promissory notes and bills of exchange in large volume and down to low denominations.
[ترجمه گوگل]در اینجا استفاده از سفته و برات در حجم زیاد و کم ارزش تر بود
[ترجمه ترگمان]در اینجا، استفاده از سفته و لوایح تبادل در حجم زیاد و پایین به درجات پایین مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Formal short - term receivables documented by a promissory note and a provision for interest.
[ترجمه گوگل]مطالبات رسمی کوتاه مدت مستند به سفته و ذخیره بهره
[ترجمه ترگمان]مطالبات رسمی کوتاه مدت که توسط یک قبض بدهی و یک ماده برای بهره ثبت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A promissory note as used in this Law means a banker's note.
[ترجمه گوگل]سفته در این قانون به معنای برات بانکی است
[ترجمه ترگمان]یک قبض بدهی که در این قانون نوشته شده است، اسکناس یک صراف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Purchase of a post-dated bill of exchange or promissory note by a Bank by means of deducting non-accrued interest in advance shall be called a discount.
[ترجمه گوگل]خرید برات یا سفته پس از تاریخ توسط بانک با کسر سود غیرعملی پیش پرداخت، تخفیف نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]خرید یک لایحه مربوط به پست و یا قبض بدهی که توسط بانک به وسیله کسر بودجه non به پیش پرداخت شود، تخفیف نامیده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A promissory note is regarded as notes receivable for the payeenotes payable for the maker.
[ترجمه گوگل]سفته به عنوان اسناد دریافتنی در قبال اوراق پرداختی قابل پرداخت برای سازنده تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]یک قبض بدهی به عنوان سند قابل وصول برای the قابل پرداخت در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Article 109 The forms of bills of exchange, promissory notes and cheques shall be unified.
[ترجمه گوگل]ماده 109 صورتهای برات و سفته و چک باید یکسان باشد
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۰۹ صورت های اوراق بهادار، سفته و چک باید متحد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A promissory note is as notes receivable for the payee and notes payable for the maker.
[ترجمه گوگل]سفته به صورت اسناد دریافتنی برای گیرنده و برات قابل پرداخت برای سازنده است
[ترجمه ترگمان]قبض قبض به اندازه یادداشت دریافتنی و یادداشت های قابل پرداخت برای سازنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به تعهد یا قول (صفت)
promissory

تخصصی

[حقوق] التزامی، وعده دار، متضمن وعده

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a promise or vow; binding, obliging, implying a commitment; pertaining to a financial obligation or debt

پیشنهاد کاربران

بپرس