promised land

/ˈprɑːməstˈlænd//ˈprɒmɪstlænd/

سرزمین موعود، کنعان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in the Old Testament, the land of Canaan promised by God to Abraham and his descendants.

(2) تعریف: (often l.c.) heaven, or any place of refuge, happiness, fulfillment, or the like, usu. reached after worldly toil and suffering.

جمله های نمونه

1. Jordan has repeatedly led his team to the Promised Land of the NBA Finals.
[ترجمه گوگل]جردن بارها تیمش را به سرزمین موعود فینال NBA هدایت کرده است
[ترجمه ترگمان]جوردن به طور مکرر تیم خود را به سرزمین موعود NBA برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And without that, the promised land is nothing.
[ترجمه گوگل]و بدون آن، سرزمین موعود چیزی نیست
[ترجمه ترگمان]و بدون اون سرزمین موعود هیچی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They have no promised land to promise.
[ترجمه گوگل]آنها سرزمین موعودی برای وعده ندارند
[ترجمه ترگمان]ان ها قول خشکی برای قول دادن ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Certainly he returns towards the Promised Land in very different style from the way he left it.
[ترجمه گوگل]مطمئناً او با سبکی بسیار متفاوت از راهی که آن را ترک کرد به سرزمین موعود باز می گردد
[ترجمه ترگمان]مسلما او به سبک بسیار متفاوتی از همان راهی که آن را ترک کرد به سرزمین موعود برمی گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This bus driver has driven us to the promised land.
[ترجمه گوگل]این راننده اتوبوس ما را به سرزمین موعود رسانده است
[ترجمه ترگمان]این راننده اتوبوس ما را به سرزمین موعود کشانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Promised Land always lies on the other side of a wilderness.
[ترجمه گوگل]سرزمین موعود همیشه در آن سوی بیابان قرار دارد
[ترجمه ترگمان]سرزمین موعود همیشه در طرف دیگر طبیعت قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The children of Israel were advancing into the Promised Land.
[ترجمه گوگل]بنی اسرائیل در حال پیشروی به سوی سرزمین موعود بودند
[ترجمه ترگمان]فرزندان اسرائیل به سرزمین موعود نزدیک می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Putuo Area is the Promised Land for harmonized development of economics and society.
[ترجمه گوگل]منطقه پوتو، سرزمین موعود برای توسعه هماهنگ اقتصاد و جامعه است
[ترجمه ترگمان]منطقه Putuo سرزمین موعود برای توسعه اقتصاد و جامعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The promised land always lies on the other side of a wildness.
[ترجمه گوگل]سرزمین موعود همیشه در آن سوی وحشی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]سرزمینی که قول داده بود همیشه طرف دیگر یک وحشی گری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The promised land always lies on the other side of a wilderness.
[ترجمه گوگل]سرزمین موعود همیشه در آن سوی بیابان قرار دارد
[ترجمه ترگمان]سرزمینی که قول داده بود همیشه طرف دیگر یک بیابان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Black people all over the South became excited at the thought of this new promised land.
[ترجمه گوگل]سیاه پوستان سراسر جنوب از فکر این سرزمین موعود جدید هیجان زده شدند
[ترجمه ترگمان]مردم سیاه در سراسر جنوب از فکر این سرزمین موعود به هیجان آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Britain, in the mid-1970s, seemed to me like the promised land of progressive education.
[ترجمه گوگل]بریتانیا، در اواسط دهه 1970، به نظر من سرزمین موعود آموزش مترقی بود
[ترجمه ترگمان]بریتانیا در اواسط دهه ۱۹۷۰ به نظر من سرزمین موعود آموزش پیشرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Like Israelites after the exodus, the liberated slaves saw themselves free to live in the Promised Land.
[ترجمه گوگل]مانند اسرائیلیان پس از خروج، بردگان آزاد شده خود را برای زندگی در سرزمین موعود آزاد می دیدند
[ترجمه ترگمان]همانند اسرائیلی ها پس از مهاجرت، بردگان آزاد شده خود را آزاد دیدند که در سرزمین موعود زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Any prophet could say that, but the Mormons had guns to back their claims on the Promised Land.
[ترجمه گوگل]هر پیامبری می تواند این را بگوید، اما مورمون ها برای حمایت از ادعاهای خود در مورد سرزمین موعود تفنگ داشتند
[ترجمه ترگمان]هر پیامبر می توانست این را بگوید، اما the تفنگ داشتند که claims را بر سرزمین موعود برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Our lives journey is a life long journey and our promised land is nothing other than heaven itself.
[ترجمه گوگل]سفر زندگی ما یک سفر طولانی است و سرزمین موعود ما چیزی جز خود بهشت ​​نیست
[ترجمه ترگمان]مسافرت زندگی ما یک سفر طولانی است و سرزمین موعود ما جز خود بهشت چیزی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• land which was promised to abraham for his descendants (israel)

پیشنهاد کاربران

سرزمین موعود یا ارض موعود ( به عبری: הארץ המובטחת ) ( به عربی: الارض المیعاد ) ناحیه ای تاریخی در شرق دریای مدیترانه است. این سرزمین بنا به اعتقاد یهودیان و چنان که از کتب دینی آنان برمی آید، نقشی سرنوشت
...
[مشاهده متن کامل]
ساز در زندگی و اعتقاد قوم اسرائیل داشته است. ابراهیم به قصد رسیدن به این سرزمین که خداوند آن را موعود خویش قرار داده، زادگاه خود را ترک کرد. همچنین سرزمین اسرائیل بهشتی برای آنان که از بردگی مصریان نجات یافته و به قصد آن عزیمت نموده اند و امیدی برای تبعیدیان در بابل توصیف شده است.

promised land
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Promised_Land
سرزمین مقدس
ارض موعود
سر منزل مقصود

بپرس