promenade

/ˌprɑːməˈneɪd//ˌprɒməˈnɑːd/

معنی: گردش، تفریح، تفرجگاه، سیر، گردشگاه، تفرج، گردش رفتن، تفرج کردن، گردش کردن
معانی دیگر: پیاده روی تفریحی، خرامش، محل خرامش یا پیاده روی، خرامشگاه، رقص رسمی، خرامیدن، (به طور تفریحی یا برای خودنمایی) راه رفتن، سلانه سلانه رفتن، به رخ دیگران کشیدن، پز دادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a recreational or leisurely stroll, esp. in public.
مشابه: stroll

- The couple enjoyed their evening promenade through the park.
[ترجمه گوگل] این زوج از گردشگاه عصر خود در پارک لذت بردند
[ترجمه ترگمان] آن زوج از گردش شبانه در پارک لذت می بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a sidewalk or other path built for this purpose; esplanade.

- The promenade extends for a half mile along the beach.
[ترجمه گوگل] این تفرجگاه تا نیم مایل در امتداد ساحل امتداد دارد
[ترجمه ترگمان] گردش نیم مایل در امتداد ساحل ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a formal dance or ball.

(4) تعریف: a formalized march of dancers, esp. in square dancing, folk dancing and ballet.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: promenades, promenading, promenaded
(1) تعریف: to take a leisurely stroll, often with the purpose of seeing others or being seen by others.
مشابه: stroll

- Dressed in their best Sunday frocks and their Easter bonnets, the ladies promenaded down the avenue.
[ترجمه گوگل] خانم‌ها با پوشیدن بهترین لباس‌های یکشنبه و کلاه‌های عید پاک خود، در خیابان قدم زدند
[ترجمه ترگمان] پیراهن های روزه ای یکشنبه و کلاه های Easter را به تن داشتند و خانم ها هم از خیابان پایین می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to execute a promenade in a dance.
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to take a promenade in, along, or through.
مشابه: stroll

(2) تعریف: to display on, or as though on, a promenade.

- We noticed how promenaded his attractive new girlfriend at the party.
[ترجمه گوگل] متوجه شدیم که چگونه دوست دختر جذاب جدید او در مهمانی قدم زده است
[ترجمه ترگمان] ما متوجه شدیم که چطور دوست دختر جدیدش توی مهمونی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A wide promenade allows many people to walk at the same time.
[ترجمه گوگل]یک تفرجگاه وسیع به افراد زیادی اجازه می دهد تا به طور همزمان قدم بزنند
[ترجمه ترگمان]یک گردش گسترده به بسیاری از مردم اجازه می دهد که همزمان راه بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We strolled along on the promenade eating ice-creams.
[ترجمه گوگل]در تفرجگاه قدم زدیم و بستنی می خوردیم
[ترجمه ترگمان]ما قدم زنان در حالی که بستنی می خوردند، قدم می زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We took a promenade along the canal after Sunday dinner.
[ترجمه گوگل]بعد از شام یکشنبه به تفرجگاهی در کنار کانال رفتیم
[ترجمه ترگمان]بعد از شام یکشنبه، یک گردش در نهر کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We walked along the whole promenade, from end to end.
[ترجمه گوگل]کل تفرجگاه را از انتها تا انتها قدم زدیم
[ترجمه ترگمان]تمام گردش و گردش را ادامه دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I was battling my way along the promenade in the teeth of a force ten gale.
[ترجمه گوگل]من در امتداد تفرجگاه در دندان‌های تند باد در حال مبارزه بودم
[ترجمه ترگمان]من در راه رفتن به گردش در میان دندان های یک نیروی هوایی ده برابر بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Along the lake front runs a promenade with lots of welcoming cafes, all with superb views over the lake.
[ترجمه گوگل]در امتداد جبهه دریاچه، گردشگاهی با تعداد زیادی کافه‌های خوش‌آوازه وجود دارد که همگی مناظر عالی از دریاچه دارند
[ترجمه ترگمان]در امتداد دریاچه، گردش با کافه های بسیار استقبال شده، همه با مناظر عالی روی دریاچه گردش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our nightly promenade up and down the road has put us on speaking terms with the whole neighbourhood.
[ترجمه گوگل]گردشگاه شبانه ما در بالا و پایین جاده باعث شده است که با کل محله صحبت کنیم
[ترجمه ترگمان]گردش شبانه ما بالا و پایین جاده ما را به سخن گفتن با همه همسایه ها قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the watcher on the promenade has seen that something is wrong.
[ترجمه گوگل]اما ناظر در تفرجگاه دیده است که چیزی اشتباه است
[ترجمه ترگمان]اما ناظر در گردش متوجه شده است که چیزی اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lights were strung across the promenade; around the Casino.
[ترجمه گوگل]چراغ ها در سراسر تفرجگاه نصب شده بودند اطراف کازینو
[ترجمه ترگمان]در اطراف قمارخانه، چراغ ها را روشن کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This pier was not a promenade for me.
[ترجمه گوگل]این اسکله برای من گردشگاه نبود
[ترجمه ترگمان] این اسکله برای من یه گردش نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There's a delightful promenade beside the river, a network of walks and rambles plus tennis courts and a mini-golf course.
[ترجمه گوگل]گردشگاهی لذت‌بخش در کنار رودخانه، شبکه‌ای از پیاده‌روی و گردش به‌علاوه زمین‌های تنیس و زمین مینی گلف وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در کنار رودخانه، یک گردش لذت بخشی در کنار رودخانه، یک شبکه پیاده روی و یک زمین گلف و یک زمین کوچک گلف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He found work on the promenade there, sitting in a barrel.
[ترجمه گوگل]در تفرجگاه آنجا کار پیدا کرد، در بشکه نشسته بود
[ترجمه ترگمان]او در خیابان کار می کرد و روی یک بشکه نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Along the side of the lake, a long promenade runs in front of the town; no wonder amateur photographers come back raving!
[ترجمه گوگل]در کنار دریاچه، گردشگاهی طولانی در مقابل شهر قرار دارد جای تعجب نیست که عکاسان آماتور با هیاهو برمی گردند!
[ترجمه ترگمان]در کنار دریاچه، یک گردش طولانی در مقابل شهر انجام می شود؛ هیچ تعجبی ندارد که عکاسان آماتور به حال هذیان باز گردند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. While these could be used on the Promenade, their length and awkward entrances precluded their use around town.
[ترجمه گوگل]در حالی که می‌توان از آنها در تفرجگاه استفاده کرد، طول و ورودی‌های نامناسب آن‌ها مانع استفاده از آنها در اطراف شهر می‌شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که این موارد را می توان در the مورد استفاده قرار داد، طول و ورودی های ناشی از آن ها مانع استفاده از آن ها در اطراف شهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گردش (اسم)
flow, progress, operation, movement, travel, period, airing, circulation, turn, excursion, twirl, paseo, revolution, promenade, race, wrest, canter, roll, trip, circuit, circumvolution, itineracy, itinerancy, stroll, saunter, gyration, hike, jaunt, meander, nutation

تفریح (اسم)
amusement, break, play, paseo, walk, pastime, recreation, promenade, diversion, divertimento, jaunt

تفرجگاه (اسم)
promenade, boulevard, mall

سیر (اسم)
development, process, go, movement, motion, travel, excursion, passage, walk, promenade, tour, garlic, sightseeing

گردشگاه (اسم)
park, walk, promenade, esplanade, walkway, purlieu

تفرج (اسم)
paseo, promenade, outing

گردش رفتن (فعل)
promenade

تفرج کردن (فعل)
walk, promenade

گردش کردن (فعل)
walk, promenade, trip, revolve, circulate, gander, itinerate, rove

انگلیسی به انگلیسی

• leisurely walk; walkway; march of dancers (in ballroom dancing); formal ball, dance
parade about, walk about for the sake of making a display
at a seaside town, the promenade is a road or path next to the sea.
a promenade concert or theatre performance is one at which some of the audience stand rather than sit.

پیشنهاد کاربران

promenade ( n ) ( prɑməˈneɪd ) =a public place for walking, usually a wide path beside the ocean =a walk that you take for pleasure or exercise, especially by the ocean
promenade
1. پیاده روی آرام، مخصوصاً در یک مکان عمومی برای تفریح ​​یا نمایش
2. توپ یا رقص رسمی در مدرسه یا کالج
3. یک گام مارش مانند در رقص
4. رقصیدن
برای اجرای پیاده روی
( متن زیر عکس )
People visit the Bund 💥promenade💥 in front of the Lujiazui financial district of Shanghai. Photo: AFP
جاده سلامت خودمون
paseo
جاده سلامت ( پیاده روی مخصوص پیاده وری که معمولا در کنار دریا و جنگل و پارک ایجاد میکنند )

بپرس