procreative


معنی: وابسته به ایجاد کردن یا زادن
معانی دیگر: procreant وابسته به ایجاد کردن یا زادن

جمله های نمونه

1. Sex of course has a procreative function.
[ترجمه گوگل]البته سکس کارکرد زایشی دارد
[ترجمه ترگمان]البته سکس یک تابع procreative دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Enduring procreative love becomes difficult, because it places the man in an impossibly inferior position.
[ترجمه گوگل]تحمل عشق زاینده دشوار می شود، زیرا مرد را در موقعیتی غیرممکن قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]عشق procreative پایدار سخت می شود، چون آن مرد را در موقعیت بسیار پایین تر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. During procreative phase, higher temperature in greenhouse accelerated lignifications. Feeding quality in early and late maturity lines in greenhouse was lower than in field.
[ترجمه گوگل]در طول فاز زایشی، دمای بالاتر در گلخانه باعث تسریع lignifications شد کیفیت تغذیه در لاین های زودرس و دیررس در گلخانه کمتر از مزرعه بود
[ترجمه ترگمان]در طول فاز procreative، دمای بالاتر در گلخانه به سرعت افزایش یافت تغذیه با کیفیت تغذیه در مراحل اولیه و دیر بالا در گلخانه کم تر از سطح زمین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusions Improving procreative health education and enhancing health care of birthing age women is the key to control the morbidity rate of cervical erosion.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری بهبود آموزش بهداشت باروری و افزایش مراقبت‌های بهداشتی زنان در سن تولد، کلید کنترل میزان عوارض فرسایش دهانه رحم است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بهبود آموزش بهداشت روانی و افزایش مراقبت های بهداشتی زنان عصر زایمان، کلید کنترل میزان ابتلا به فرسایش رحم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Since masturbation can help you have babies, Saletan argues, it must also serve the "procreative and unitive purposes" described in the Catechism.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که خودارضایی می تواند به بچه دار شدن شما کمک کند، Saletan استدلال می کند، همچنین باید در خدمت "اهداف مولد و متحد" توضیح داده شده در تعلیم باشد
[ترجمه ترگمان]از آنجایی که استمنا می تواند به شما کمک کند تا نوزادان داشته باشید، Saletan استدلال می کند که این کار باید به اهداف \"procreative و unitive\" که در کاتشیسم \" شرح داده می شود، عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Though punch procreative is tradition industry, but its developing view is wide.
[ترجمه گوگل]اگرچه پانچ مولد صنعت سنتی است، اما دیدگاه در حال توسعه آن گسترده است
[ترجمه ترگمان]گرچه procreative پانچ یک صنعت سنتی است، اما دید در حال توسعه آن عریض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At the same time, weight and procreative times affected bone mass as well.
[ترجمه گوگل]در همان زمان، وزن و زمان تولید مثل بر توده استخوان نیز تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]در عین حال وزن و procreative نیز بر توده استخوان تاثیر گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The issue of procreative worship has always been attracting the attention of many researchers from different subjects.
[ترجمه گوگل]موضوع عبادت زاینده همواره مورد توجه بسیاری از محققان از موضوعات مختلف بوده است
[ترجمه ترگمان]موضوع پرستش procreative همواره توجه بسیاری از محققان را از موضوعات مختلف جلب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The procreative blanking plug of the "Y type" pipe string has check valve function and it can conveniently for reverse circulation well cleanup.
[ترجمه گوگل]شمع خالی کننده مولد رشته لوله "نوع Y" دارای عملکرد شیر چک است و می تواند به راحتی برای پاکسازی چاه گردش معکوس انجام شود
[ترجمه ترگمان]درپوش لوله \"نوع Y\" رشته لوله \"Y\" عملکرد سوپاپ را بررسی می کند و می تواند به راحتی برای پاک سازی چرخه به خوبی تنظیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Using her constructing system can employ different manufactories procreative equipment and products putting up interlinkage.
[ترجمه گوگل]با استفاده از سیستم ساخت او می‌توان از تجهیزات و محصولات تولیدی مختلف کارخانه‌ها استفاده کرد که پیوندهای متقابل ایجاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]استفاده از سیستم ساخت او می تواند تجهیزات و تجهیزات مختلفی را به کار ببرد که interlinkage را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Emphasizes the conception, classification, the effect of procreative enginery of human and animals, and discusses the mechanism of environmental hormone.
[ترجمه گوگل]بر مفهوم، طبقه بندی، تأثیر مهندسی زایشی انسان و حیوانات تأکید می کند و مکانیسم هورمون محیطی را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]Emphasizes، طبقه بندی، اثر of enginery انسان و حیوان، و مکانیسم هورمون محیطی را مورد بحث و بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To understand the status and requirements of procreative health among unmarried female university students, and to provide evidence for procreative health care in university.
[ترجمه گوگل]هدف درک وضعیت و الزامات سلامت باروری در بین دانشجویان دختر مجرد دانشگاه و ارائه شواهدی برای مراقبت های بهداشتی باروری در دانشگاه
[ترجمه ترگمان]هدف برای درک وضعیت و نیازمندی های سلامت procreative در میان دانشجویان دختر مجرد، و ارائه مدرک برای مراقبت های بهداشتی procreative در دانشگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Surely there are features of human nature other than this one overexposed and troublesome procreative pastime.
[ترجمه گوگل]مطمئناً ویژگی های دیگری در طبیعت انسان وجود دارد، غیر از این یک سرگرمی بیش از حد آشکار و دردسرساز
[ترجمه ترگمان]مطمئنا ویژگی های طبیعت انسان دیگری غیر از این یک تفریح بیش از حد و یک سرگرمی مزاحم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This kind of avulsion was embarrassed and suffering as well as the strong spiritual procreative power from the original citizen life.
[ترجمه گوگل]این نوع طفره رفتن باعث شرمساری و رنج و همچنین قدرت زایش معنوی قوی از زندگی شهروند اولیه بود
[ترجمه ترگمان]این نوع avulsion، به عنوان قدرت روحی قوی و نیرومند از زندگی شهروند اصلی، خجالت زده و ناراحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به ایجاد کردن یا زدن (صفت)
procreative

انگلیسی به انگلیسی

• reproductive, bearing offspring; creative, generative

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : procreate
✅️ اسم ( noun ) : procreation
✅️ صفت ( adjective ) : procreative
✅️ قید ( adverb ) : _
دارای توانایی یا پتانسیل تولید مثل
Sodomy is not a procreative sexual act

بپرس