97 1568 100 1 proactively معنی کلمه proactively به انگلیسی proactively• in the manner of taking preventative measures, in the manner of acting in advance proactively را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران محمدرضا خسر.ی فعالانه، به طور مستمر، پیوسته حسام فعالانه مؤثر کبری ذوله پیشگیرانه، آیندهنگرانه، آیندهبینانه محمدرضا مجتهدی Cambridge learning: taking action by causing change and not only reacting to change when it happens به شکل پویا، فعالانه محمد کمالی به طور پیشدستانه ( و نه واکنش نشان دادن پس از اتفاقی = reactively ) معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها علی > زایا دیانتی > Zantedeschia جعفری > Burger patty نارسیس > weighting امیر محمد یوسفی > زایا موری بازُفت(بختیاری) > روش رقیه > بلند آواز حسین آزادی > meme نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته حمیدرضا دادگر_فریمانFarhoodعلی حیدرFigureامین آریامحمدرضا ایوبی صانعمحمد حاتمی نژادSeyyedalith فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته حی داور بنده پروری بگسست نام کره ای رهگذران رب جلیل نگون اقبال غلتید