prima donna

/ˈpriːməˈdɑːnə//ˈpriːməˈdɑːnə/

(در اپرا) خواننده ی اول، خواننده برجسته زن اپرا یا کنسرت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the principal female soloist or singer in a concert, opera, or opera company.

(2) تعریف: a high-strung, vain, and temperamental person.

جمله های نمونه

1. Her career began as prima donna with the Royal Carl Rosa Opera Company.
[ترجمه گوگل]کار او به عنوان پریما دونا با شرکت اپرای رویال کارل روزا آغاز شد
[ترجمه ترگمان]شغل او به عنوان خواننده اول زن در گروه اپرا و اپرای سلطنتی کارل روزا آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In her new film, Victoria plays a prima donna television presenter.
[ترجمه گوگل]ویکتوریا در فیلم جدید خود نقش یک مجری تلویزیونی پریما دونا را بازی می کند
[ترجمه ترگمان]در فیلم جدیدش، ویکتوریا نقش یک خواننده زن اول زن را بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Despite her glamour she was never a prima donna, and the memory of her vocal clarity and unaffected piety will endure.
[ترجمه گوگل]با وجود زرق و برق خود، او هرگز یک پریمادونا نبود، و خاطره وضوح صدای او و تقوای بی پیرایه او ماندگار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]با وجود زرق و برق خود، هرگز زن اول زن و خواننده نبود، و خاطره روشنی و پرهیزگاری و پرهیزگاری بر او چیره می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The days of the creative genius prima donna are over.
[ترجمه گوگل]روزهای پریمادونای نابغه خلاق به پایان رسیده است
[ترجمه ترگمان]روزه ای نابغه و خواننده اول خواننده به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bob Woodward was a prima donna who played heavily at office politics.
[ترجمه گوگل]باب وودوارد یک پریمادونا بود که به شدت در سیاست اداری بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]باب وودوارد یک خواننده اول زن بود که به شدت در سیاست اداره بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The prima donna unbalances the smooth work in our department.
[ترجمه گوگل]پریمادونا باعث عدم تعادل در کار روان در بخش ما می شود
[ترجمه ترگمان]خواننده اول زن در بخش ما کار آرام تری انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The stress that falls upon a famous prima donna!
[ترجمه گوگل]استرسی که به یک پریمادونای معروف وارد می شود!
[ترجمه ترگمان]استرسی که بر یک خواننده زن خواننده معروف نقش دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The prima donna captivated the audience.
[ترجمه گوگل]پریما دونا تماشاگران را مجذوب خود کرد
[ترجمه ترگمان]خواننده اول زن شنوندگان را شیفته خود ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Prima donna first lady of the stage!
[ترجمه گوگل]پریما دونا بانوی اول صحنه!
[ترجمه ترگمان]Prima بانوی اول تئاتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No one feels comfortable a prima donna.
[ترجمه گوگل]هیچ کس از پریمادونا احساس راحتی نمی کند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس در نقش اول زن خواننده احساس راحتی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nobody who comes to this club is allowed to behave like a prima donna.
[ترجمه گوگل]هیچکسی که به این باشگاه می آید اجازه ندارد مانند یک پریمادونا رفتار کند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس که به این باشگاه بیاید مجاز است که مانند یک خواننده زن خواننده رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Melinda Mullins -- a presence to remember -- plays the prima donna, Hilary, who tosses off an insult a minute.
[ترجمه گوگل]ملیندا مولینز - حضوری که به یاد ماندنی است - نقش پریمادونا، هیلاری را بازی می‌کند که یک دقیقه توهین می‌کند
[ترجمه ترگمان]ملیندا Mullins - - حضور به خاطر سپردن - - نقش خواننده اول زن، هیلاری، را بازی می کند که یک دقیقه ناسزا می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Did Parks stomp off in a huff like some injured prima donna, some egomaniac?
[ترجمه گوگل]آیا پارکس مانند برخی از پریمادونای مجروح، برخی خودمانیاها، غافلگیر شد؟
[ترجمه ترگمان]آیا پارکس با عصبانیت مثل یک خواننده زن خواننده زن و مرد زخمی بر پا شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Teeter - totter caught up bein a father and a prima donna.
[ترجمه گوگل]Teeter - پرش به یک پدر و یک پریمادونا تبدیل شد
[ترجمه ترگمان] - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• leading opera singer; spoiled, ostentatious, a little princess
a prima donna is the main female singer in an opera.
if you describe someone as a prima donna, you mean that they are difficult to deal with because their moods change suddenly.

پیشنهاد کاربران

"تافته جدا بافته" معادل فارسیش هست.
کسی که خیلی خودش رو دست بالا می گیره
از خود راضی
snob
بی لیاقت، دمدمی مزاج

بپرس