press on

پیشنهاد کاربران

Press on with sthپافشاری کردن در انجام چیزی
Insist on sthپافشاری کردن روی یک عقیده
با عزمی راسخ همچنان ادامه دادن
مصممانه در برابرمشکلات ایستادن و کماکان پیش رفتن
ادامه دادن ( مصرانه ) [press ahead]
– She pressed on with the delicate task
– They pressed boldly on with their plan
– It was pouring with rain, but we pressed on regardless
– The president will press ahead with his plans for reform
به نقل از فرهنگ پویا:
( به چیزی ) ادامه دادن
( چیزی را ) دنبال کردن
پشت ( چیزی را ) گرفتن
( اغلب علیرغم وجود مشکلات ) شروع کردن، ادامه دادن
پافشاری کردن در مورد چیزی

بپرس