prenuptial

/priˈnəpʃəl//priˈnəpʃəl/

پیش از زناشویی، وابسته به قبل از ازدواج، پیش گشنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: before a wedding ceremony or marriage.

(2) تعریف: in zoology, before copulation or mating.

جمله های نمونه

1. prenuptial agreement
توافق قبل از ازدواج

2. He asked her to sign a prenuptial agreement when they got engaged.
[ترجمه گوگل]او از او خواست که هنگام نامزدی، قرارداد پیش از ازدواج را امضا کنند
[ترجمه ترگمان]از او خواهش کرد که وقتی نامزد کردند امضا prenuptial را امضا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I never negotiated a corporate prenuptial agreement and never received a golden handshake.
[ترجمه گوگل]من هرگز در مورد قرارداد پیش از ازدواج شرکتی مذاکره نکردم و هرگز دست دادن طلایی دریافت نکردم
[ترجمه ترگمان]من هرگز با یک توافق نامه امضا کننده شرکت نکرده ام و هرگز یک دست دادن طلایی را دریافت نکرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Firstly, this little episode exposes pre-nuptial contracts in this country to be the complete waste of paper they are.
[ترجمه گوگل]اولاً، این قسمت کوچک قراردادهای پیش از ازدواج در این کشور را به عنوان ضایعات کامل کاغذ نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، این قسمت کوچک قراردادهای پیش از عروسی در این کشور را در معرض هدر دادن کامل کاغذ قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They also signed a pre-nuptial agreement supposedly restricting Meg's payout to £100,000 should the marriage fail.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین یک قرارداد پیش از ازدواج امضا کردند که ظاهراً در صورت شکست ازدواج، پرداخت مگ را به 100000 پوند محدود می کند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین توافقنامه پیش از ازدواج را امضا کردند که ظاهرا پیشنهاد مگ به ۱۰۰۰۰۰ پوند از ازدواج را محدود کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These days many couples a prenuptial agreement to protect their assets.
[ترجمه گوگل]این روزها بسیاری از زوج ها برای محافظت از دارایی های خود قرارداد پیش از ازدواج امضا می کنند
[ترجمه ترگمان]این روزها بسیاری از زوج ها موافقت کردند تا از دارایی های خود محافظت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are two types of prenuptial agreements: marriage contract for people who are married or about to be married, and cohabitation agreement for unmarried couples.
[ترجمه گوگل]دو نوع قرارداد پیش از ازدواج وجود دارد: عقد ازدواج برای افرادی که ازدواج کرده اند یا در شرف ازدواج هستند و قرارداد زندگی مشترک برای زوج های مجرد
[ترجمه ترگمان]دو نوع توافقنامه ازدواج وجود دارد: عقد ازدواج برای افرادی که ازدواج می کنند یا ازدواج می کنند، و زندگی مشترک برای زوج های ازدواج نکرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But practically speaking, a prenuptial agreement does save a lot of time and disputes in court," Shanghai divorce lawyer Mike Liang said.
[ترجمه گوگل]مایک لیانگ، وکیل طلاق شانگهای، گفت: اما از نظر عملی، قرارداد پیش از ازدواج باعث صرفه جویی در زمان و اختلافات در دادگاه می شود
[ترجمه ترگمان]مایک لیانگ، وکیل طلاق در شانگهای، گفت: \" اما عملا در حال صحبت کردن، یک قرارداد prenuptial زمان و اختلافات زیادی را در دادگاه حفظ می کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Prenuptial agreements seem fashionable in the West.
[ترجمه گوگل]قراردادهای پیش از ازدواج در غرب مد به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که توافقات Prenuptial در غرب مد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Another problem a prenuptial agreement signed under pressure.
[ترجمه گوگل]مشکل دیگر قرارداد پیش از ازدواج تحت فشار امضا شد
[ترجمه ترگمان]مشکل دیگر یک توافقنامه prenuptial امضا شده تحت فشار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A divorce lawyer must prenuptial contracts.
[ترجمه گوگل]وکیل طلاق باید قراردادهای قبل از ازدواج داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یه وکیل طلاق باید قرارداد ببنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Seriously. Unless there's prenuptial option or you feel really confident in your pro bono abilities, courts are usually only good for splitting hairs between legally married couples with lawyers.
[ترجمه گوگل]به طور جدی مگر اینکه گزینه پیش از ازدواج وجود داشته باشد یا واقعاً به توانایی های حرفه ای خود اطمینان داشته باشید، دادگاه ها معمولاً فقط برای تقسیم مو بین زوج های قانونی با وکیل مناسب هستند
[ترجمه ترگمان]جدا مگر اینکه گزینه prenuptial وجود داشته باشد یا شما احساس اعتماد به توانایی های خود را نداشته باشید، معمولا دادگاه ها تنها برای تفکیک موهای بین زوج های متاهل قانونی با وکلا مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I think they got some sort of prenuptial agreement in place.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم آنها نوعی قرارداد قبل از ازدواج را در محل خود بسته اند
[ترجمه ترگمان] فکر کنم یه جور توافقنامه تجاری دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With both parties worth many millions of dollars, legal sources said the pair likely has some form of prenuptial agreement.
[ترجمه گوگل]منابع حقوقی گفتند که هر دو طرف میلیون‌ها دلار ارزش دارند، احتمالاً این زوج به نوعی قرارداد پیش از ازدواج دارند
[ترجمه ترگمان]در حالی که هر دو طرف میلیونها دلار ارزش دارند، منابع قانونی اعلام کردند که این زوج احتمالا نوعی قرارداد prenuptial دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• preceding marriage, prior to marriage, occurring before marriage

پیشنهاد کاربران

❍ صفت ( ) : پیشاعروسی، پیش گشنی
• Prenuptial agreement
• Prenuptial pregnancy
nuptial به معنای عروسی است و prenuptial به معنای قبل از عروسی .
در کشورهایی مانند آمریکا ، کانادا و . . . زوجین قبل از ازدواج می توانند توافقنامه ای امضا کنند که در آن وضعیت این دو و اموال آنها بعد از طلاق احتمالی مشخص می شود . به این توافقنامه prenuptial agreement می گویند . بطور خلاصه به این توافقنامه prenup نیز می گویند :
...
[مشاهده متن کامل]

Didn't he sign a pre - nup ؟

بپرس