preferred


معنی: مقدم، مرجح
معانی دیگر: ترجیح داده شده، مرحج

جمله های نمونه

1. preferred stock
سهام ممتاز

2. preferred stocks
سهام ممتاز

3. he preferred the contemplative life to the active life
او زندگی پر عبادت و تفکر را به زندگی پرفعالیت ترجیح می داد.

4. he preferred to remain anonymous
او ترجیح داد که گمنام باقی بماند.

5. he preferred to serve in the navy
او ترجیح داد در نیروی دریایی خدمت کند.

6. he did not desire to be pinnacled, but rather preferred to lead an ordinary life
میل نداشت که او را به عرش برسانند بلکه بیشتر می خواست دارای یک زندگی عادی باشد.

7. He preferred to stay at home rather than go with us.
[ترجمه سجاد مصلحی] او ترجیح داد بماند در خانه به جای اینکه باما بیاید.
|
[ترجمه گوگل]ترجیح داد در خانه بماند تا اینکه با ما برود
[ترجمه ترگمان]او ترجیح می داد در خانه بماند تا با ما بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I think I preferred the television version.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم نسخه تلویزیونی را ترجیح می دادم
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم نسخه تلویزیون را ترجیح می دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We preferred to remain in blissful ignorance of what was going on .
[ترجمه گوگل]ما ترجیح دادیم در جهل سعادتمندانه نسبت به آنچه در جریان بود بمانیم
[ترجمه ترگمان]ترجیح می دادیم که بی خبر از اتفاقاتی که در حال رخ دادن بود، باقی بمانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Of swimming and football he much preferred the former.
[ترجمه ثنا] میان شنا و فوتبال، او اولی را بیشتر ترجیح داد
|
[ترجمه گوگل]از شنا و فوتبال او اولی را بسیار ترجیح می داد
[ترجمه ترگمان]او از شنا و فوتبال بسیار ترجیح می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He preferred the company of those who were intellectually inferior to himself.
[ترجمه گوگل]او همنشینی با کسانی را که از نظر فکری پایین تر از خودش بودند ترجیح می داد
[ترجمه ترگمان]او شرکت کسانی را که از نظر عقلی با عقل و منطق پایین تر بودند ترجیح می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Personally speaking, I've always preferred Italian food.
[ترجمه گوگل]به شخصه، من همیشه غذاهای ایتالیایی را ترجیح داده ام
[ترجمه ترگمان]من شخصا غذای ایتالیایی را ترجیح داده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Egg pasta is certainly preferred by many chefs.
[ترجمه سجاد مصلحی] پاستای تخم مرغ مطمئناً توسط بسیاری از سرآشپز ها ترجیح داده می شود.
|
[ترجمه گوگل]ماکارونی تخم مرغ مطمئناً توسط بسیاری از سرآشپزها ترجیح داده می شود
[ترجمه ترگمان]پاستای اگ قطعا توسط بسیاری از سرآشپزها ترجیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her own preferred methods of exercise are hiking and long cycle rides.
[ترجمه گوگل]روش های مورد علاقه او برای ورزش پیاده روی و دوچرخه سواری طولانی است
[ترجمه ترگمان]روش های سنتی ورزش پیاده روی، پیاده روی و سواری طولانی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He usually preferred to train up a crew of enthusiastic young sailors from scratch.
[ترجمه گوگل]او معمولاً ترجیح می داد خدمه ای از ملوانان جوان مشتاق را از ابتدا آموزش دهد
[ترجمه ترگمان]او معمولا ترجیح می داد که یک گروه از ملوانان پر شور و شوق را از صفر بالا ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He preferred to die instead of stealing.
[ترجمه گوگل]او ترجیح داد به جای دزدی بمیرد
[ترجمه ترگمان]ترجیح می داد بجای دزدی بمیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مقدم (صفت)
prior, previous, antecedent, first, leading, preferred, precedent, pre-eminent, headmost

مرجح (صفت)
preferred, preferable

انگلیسی به انگلیسی

• favored, held in high regard, viewed as superior

پیشنهاد کاربران

Preferred stock, , , , سهام ممتار
مد نظر ، اشاره داشتن
محبوب
دل خواه
مورد نظر
ارجح
ترجیحی
ترجیح
آرمانی، ایده آل
سهام ممتاز ( حسابداری )

بپرس