predication

/ˌpredɪˈkeɪʃən//ˌpredɪˈkeɪʃən/

معنی: اظهار، اثبات، اعلام، اسناد، اطلاق
معانی دیگر: موعظه

جمله های نمونه

1. The predication theories include of similar analogy, ore deposit model, geo - anomaly, metallogenic series and metallogenic system.
[ترجمه گوگل]تئوری های پیش بینی شامل قیاس مشابه، مدل کانسار، ژئو آنومالی، سری متالوژنیک و سیستم متالوژنیک می باشد
[ترجمه ترگمان]نظریه های پیش بینی عبارتند از شباهت مشابهی، مدل سپرده سنگ معدن، geo -، سری metallogenic و سیستم metallogenic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nominal predication and verbalized noun are two phenomena in Contemporary, Chinese.
[ترجمه گوگل]گزاره اسمی و اسم لفظی دو پدیده در زبان چینی معاصر هستند
[ترجمه ترگمان]بحث حمل و نقل اسمی و اسمی دو پدیده در معاصر، چین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The paper also gives predication of ship performance in irregular waves and comparison between the experimental results of varied models of bulb stern fishing boats which have good seakeeping quality.
[ترجمه گوگل]این مقاله همچنین پیش‌بینی عملکرد کشتی در امواج نامنظم و مقایسه بین نتایج تجربی مدل‌های متنوع قایق‌های ماهیگیری لامپ را که کیفیت دریابانی خوبی دارند، ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله همچنین به پیش بینی عملکرد کشتی در امواج نامنظم و مقایسه نتایج تجربی مدل های مختلف قایق های ماهیگیری دنباله دار می پردازد که کیفیت seakeeping خوبی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Practice has testified the model is precise in predication and the model has a physical meaning.
[ترجمه گوگل]عمل گواهی داده است که مدل در پیشگویی دقیق است و مدل دارای معنای فیزیکی است
[ترجمه ترگمان]تمرین گواهی می دهد که مدل در پیش بینی دقیق است و مدل دارای معنای فیزیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Accordingly, the predication of other aeromagnetic anomalies which are similar to the known ore area may reflect the hidden uranium mineralization of distinct scale.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، پیش‌بینی سایر ناهنجاری‌های هوا مغناطیسی که مشابه ناحیه سنگ معدن شناخته شده هستند، ممکن است کانی‌سازی اورانیوم پنهان در مقیاس مشخص را منعکس کند
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، پیش بینی سایر ناهنجاری های aeromagnetic که مشابه ناحیه سنگ معدن شناخته شده هستند ممکن است نشان دهنده کانی سازی پنهان در مقیاس مشخص باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On - line application proved rolling force predication precision was controlled within 7 % after adopting the method.
[ترجمه گوگل]کاربرد آنلاین ثابت کرد که دقت پیش‌بینی نیروی نورد پس از اتخاذ روش در 7 درصد کنترل می‌شود
[ترجمه ترگمان]کاربرد خط ثابت ثابت شد که دقت پیش بینی نیروی در حدود ۷ % بعد از اتخاذ این روش کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper presents a new model of term predication quantity -- Modle of recurrence predication.
[ترجمه گوگل]این مقاله مدل جدیدی از کمیت پیش‌بینی مدت - مدل پیش‌بینی عود را ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک مدل جدید از مقدار پیش بینی عبارت را ارائه می کند - - Modle از پیش بینی recurrence
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Description Logics(DLs) is a decidable subset of first-order predication logic which possesses powerful function of knowledge expressing and reasoning.
[ترجمه گوگل]منطق های توصیف (DLs) یک زیرمجموعه قابل تصمیم گیری از منطق پیش بینی مرتبه اول است که دارای عملکرد قدرتمندی از بیان و استدلال دانش است
[ترجمه ترگمان]توصیف Logics (dls)یک زیرمجموعه decidable از منطق پیش بینی درجه اول است که دارای کارکرد قدرتمندی از منطق بیان و استدلال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. AIM: To develop an individual surgical predication system which is economic and utility, special to maxillofacial asymmetric deformities in 3-dimensional measurement and model-making.
[ترجمه گوگل]هدف: توسعه یک سیستم پیش‌بینی جراحی فردی که اقتصادی و مفید باشد، مخصوص ناهنجاری‌های نامتقارن فک و صورت در اندازه‌گیری سه بعدی و مدل‌سازی
[ترجمه ترگمان]به منظور ایجاد یک سیستم حمل و نقل انفرادی که اقتصادی و سودمند است، به طور خاص به صورت نقص نامتقارن در اندازه گیری سه بعدی و مدل کردن مدل مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Determination of coordination area and predication methods of interference between satellite communication earth station and terrestrial microwave station ITU-R SM.
[ترجمه گوگل]تعیین ناحیه هماهنگی و روش‌های پیش‌بینی تداخل بین ایستگاه زمینی ارتباط ماهواره‌ای و ایستگاه مایکروویو زمینی ITU-R SM
[ترجمه ترگمان]تعیین ناحیه هماهنگی و روش های پیش بینی تداخل بین ایستگاه زمینی ارتباط ماهواره ای و ایستگاه مایکروویو زمینی، SM FP - R
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The model calculation and predication show good agreement with the experimental results.
[ترجمه گوگل]محاسبه مدل و پیش‌بینی تطابق خوبی با نتایج تجربی نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]محاسبه و پیش بینی مدل با نتایج تجربی همخوانی خوبی نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Carrying on Mineral Resource Predication of Comprenensive Information With Geographical Information System ( GIS ).
[ترجمه گوگل]انجام پیش بینی اطلاعات جامع منابع معدنی با سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)
[ترجمه ترگمان]حمل و نقل منابع معدنی با سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Meantime, empirical formula of fatigue life predication of the structure under multicycle loading in random scan vibration was obtained by modifying the three factors formula.
[ترجمه گوگل]در ضمن، فرمول تجربی پیش‌بینی عمر خستگی سازه تحت بارگذاری چند چرخه در ارتعاش اسکن تصادفی با اصلاح فرمول سه عاملی به‌دست آمد
[ترجمه ترگمان]در این ضمن، فرمول تجربی پیش بینی عمر خستگی ساختار تحت بارگذاری multicycle در ارتعاش اسکن تصادفی با اصلاح فرمول سه عامل به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some methods of Reliability Predication for Redundant System and application in the aeronautics and astronautics are summarised in this paper.
[ترجمه گوگل]برخی از روش‌های پیش‌بینی قابلیت اطمینان برای سیستم اضافی و کاربرد در هوانوردی و فضانوردی در این مقاله خلاصه شده‌اند
[ترجمه ترگمان]برخی از روش ها قابلیت اطمینان قابلیت اطمینان برای سیستم Redundant و کاربرد در the و astronautics در این مقاله خلاصه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اظهار (اسم)
signification, statement, avouchment, declaration, saying, utterance, remark, say, adduction, adductor, testimony, allegation, proposal, showing, predication, say-so

اثبات (اسم)
affirmation, assertion, proof, show, demonstration, proving, substantiation, argument, ascertainment, positivity, predication

اعلام (اسم)
declaration, promulgation, annunciation, warning, enunciation, indiction, predication, meld

اسناد (اسم)
delation, predication

اطلاق (اسم)
use, predication

تخصصی

[ریاضیات] اعلام، حمل
[پلیمر] پیشگویی، پیش بینی

انگلیسی به انگلیسی

• confirmation, approval; authentication, verification; proclamation, declaration; assertion

پیشنهاد کاربران

predication ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: اِسناد 2
تعریف: رابطۀ بین نهاد و گزاره
حمل در گزاره منطقی
گزاره سازی

بپرس