preceding

/priˈsiːdɪŋ//prɪˈsiːdɪŋ/

معنی: سابق، ماقبل
معانی دیگر: (از نظر زمان یا مکان یا رتبه یا اهمیت) مقدم، دارای حق تقدم یا اولویت، پیشین، قبلی، جلوی، پیش رفته، سابق الذکر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: that comes, goes, or exists before; prior.
مترادف: antecedent, foregoing, precedent, previous, prior
متضاد: after, following, subsequent
مشابه: aforementioned, anterior, earlier, former, preliminary

- the preceding chapter
[ترجمه گوگل] فصل قبل
[ترجمه ترگمان] فصل قبل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the frolic preceding the wedding day
جشن و سرور قبل از روز عروسی

2. during the days preceding his death
طی روزهای پیش از مرگ او

3. It had happened during the preceding year.
[ترجمه گوگل]در سال قبل اتفاق افتاده بود
[ترجمه ترگمان]این واقعه در طول سال گذشته رخ داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The author anticipated the question in a preceding chapter.
[ترجمه گوگل]نویسنده این سوال را در فصل قبل پیش بینی کرده است
[ترجمه ترگمان]مولف این سوال را در فصل قبل پیش بینی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The plots of this novel in the preceding chapters are so complicated that I couldn't follow them.
[ترجمه گوگل]طرح های این رمان در فصل های قبل آنقدر پیچیده است که من نتوانستم آنها را دنبال کنم
[ترجمه ترگمان]توطئه های این رمان در فصل های قبل چنان پیچیده هستند که من نمی توانم آن ها را دنبال کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Repeat the exercises described in the preceding section.
[ترجمه گوگل]تمرینات توضیح داده شده در بخش قبل را تکرار کنید
[ترجمه ترگمان]تمرین های توصیف شده در بخش قبل را تکرار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Industrial orders had already fallen in the preceding months.
[ترجمه گوگل]سفارشات صنعتی در ماه های قبل کاهش یافته بود
[ترجمه ترگمان]دستورهای صنعتی در ماه های پیش سقوط کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This seems to contradict the argument in the preceding paragraph.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که این با استدلال در پاراگراف قبل تناقض دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این موضوع با بحث در پاراگراف قبل مغایرت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. See preceding error message in the incident log file for a fuller explanation of the error encountered.
[ترجمه گوگل]برای توضیح کاملتر خطای رخ داده، پیام خطای قبلی را در فایل ثبت حوادث ببینید
[ترجمه ترگمان]پیغام خطا را در فایل لاگ فایل برای توضیح کامل خطا مشاهده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the six months preceding the survey, 40 percent of them had spent £18 or less on textbooks.
[ترجمه گوگل]در شش ماه قبل از نظرسنجی، 40 درصد از آنها 18 پوند یا کمتر برای کتاب های درسی هزینه کرده بودند
[ترجمه ترگمان]در شش ماه قبل از این بررسی، ۴۰ درصد از آن ها ۱۸ میلیون پوند یا کم تر در کتاب های درسی گذرانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. During the preceding fifty or sixty years Christians were often seen as outsiders, especially in Western aristocratic circles.
[ترجمه گوگل]در طول پنجاه یا شصت سال قبل، مسیحیان اغلب به‌عنوان افراد خارجی به‌ویژه در محافل اشرافی غربی دیده می‌شدند
[ترجمه ترگمان]در پنجاه یا شصت سال پیش، مسیحیان به خصوص در محافل اشرافی غربی دیده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It differs from the preceding varieties by having a more robust growth.
[ترجمه گوگل]با داشتن رشد قوی تر با گونه های قبلی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]این تفاوت از نوع قبلی با داشتن رشد قوی تری متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Body weight was stable during the three months preceding the study.
[ترجمه گوگل]وزن بدن در طول سه ماه قبل از مطالعه ثابت بود
[ترجمه ترگمان]در طول سه ماه قبل از این مطالعه، وزن بدن ثابت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He is apparently unaware of the preceding action, so that the significance of his observations is lost upon him.
[ترجمه گوگل]او ظاهراً از عمل قبلی بی خبر است، به طوری که اهمیت مشاهدات او از بین می رود
[ترجمه ترگمان]ظاهرا از عمل قبلی غافل است، به طوری که اهمیت مشاهدات او بر او گم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سابق (صفت)
former, antecedent, past, old, preceding, ci-devant

ماقبل (صفت)
past, precedent, preceding

تخصصی

[ریاضیات] آلی، پیشین، قبلی، فوق، قبلی

انگلیسی به انگلیسی

• coming before, previous, prior

پیشنهاد کاربران

previous, above, aforementioned, aforesaid, earlier, foregoing, former, past, prior
پیشین، گذشته، قبلی، اولیه، سابق، ماقبل، ماسبق
After >>
1 - subsequently, in succession, imminent
before >>
1 - prior to the introduction of steam engine
2 - two days previously
3 - in the days preceding the election.
4 - Ali was formerly worked as a teacher.
...
[مشاهده متن کامل]

5 - in advance
بعد از >>
متعاقباً، متوالی و پی در پی، قریب الوقوع و در راه بودن
قبل از >>
1 - قبل از معرفی ماشین بخار
2 - قبل، پیش
3 - قبل از، پیش از انتخابات
4 - سابق، پیشتر، سابق بر این
5 - از پیش

قبلی
گذشته
The preceding chapters
فصل های گذشته
past
ابتدایی
سابق
اولیه
primary
پیشین
پیش از ، ماقبلِ
world empires and mini - systems preceding the modern world system =
امپراتوری های جهانی و نظام های خرد پیش از نظام جهانی مدرن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس