prepayment

/priˈpeɪmənt//ˌpriːˈpeɪmənt/

معنی: پیش پرداخت، پیش قسط
معانی دیگر: پیش پرداخت، پیش قسط، بازرگانى : پیش پرداخت

جمله های نمونه

1. A prepayment of 75% against receivables of £670,000 more than met this amount.
[ترجمه گوگل]پیش‌پرداخت 75 درصدی در مقابل مطالبات 670000 پوندی بیش از این مبلغ برآورده شده است
[ترجمه ترگمان]پیش پرداخت ۷۵ درصد در برابر مطالبات of پوند بیش از برآورده کردن این مبلغ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most co-operative societies have some form of funeral prepayment plan which may involve vouchers for goods in their stores.
[ترجمه گوگل]اکثر انجمن‌های تعاونی نوعی طرح پیش‌پرداخت مراسم تشییع جنازه دارند که ممکن است شامل کوپن‌هایی برای کالاهای موجود در فروشگاه‌هایشان باشد
[ترجمه ترگمان]اکثر جوامع تعاونی بخشی از طرح پیش پرداخت که ممکن است شامل کوپن برای کالا در فروشگاه های آن ها باشد را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Prepayment with cash your check or money order is accepted.
[ترجمه گوگل]پیش پرداخت با نقد چک یا حواله شما پذیرفته می شود
[ترجمه ترگمان]پول نقد با پول نقد یا سفارش پول پذیرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A prepayment multi-rated single-phase electric power meter, which was based on chip FM2307 and CPU card, was designed.
[ترجمه گوگل]یک کنتور برق تک فاز چند رتبه ای پیش پرداخت که مبتنی بر تراشه FM2307 و کارت CPU بود طراحی شد
[ترجمه ترگمان]یک کنتور برق تک مرحله ای prepayment که بر پایه FM۲۳۰۷ چیپ و کارت CPU قرار داشت طراحی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Re : within 4days after get the prepayment.
[ترجمه گوگل]پاسخ: ظرف 4 روز پس از دریافت پیش پرداخت
[ترجمه ترگمان]Re: در عرض ۴ روز بعد از پیش پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The prepayment metering operation system is designed for the capital of Ghana.
[ترجمه گوگل]سیستم عملیات اندازه گیری پیش پرداخت برای پایتخت غنا طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]سیستم عملیات کنتور پیش پرداخت برای سرمایه غنا طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Prepayment is required before shipping orders.
[ترجمه گوگل]پیش پرداخت قبل از ارسال سفارشات الزامی است
[ترجمه ترگمان]prepayment قبل از ارسال دستورها لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Follow up order, prepayment, tracking order delivery schedule . Insert POs to ERP Monitor and update there.
[ترجمه گوگل]پیگیری سفارش، پیش پرداخت، پیگیری برنامه تحویل سفارش PO ها را در مانیتور ERP قرار دهید و در آنجا به روز کنید
[ترجمه ترگمان]دستور پی گیری، پیش پرداخت، ردیابی سفارش سفارش را پی گیری کنید قرار دادن POs به نمایشگر و به روز رسانی در آنجا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Once the prepayment method is confirmed, it can't be changed within one taxation year.
[ترجمه گوگل]پس از تأیید روش پیش پرداخت، نمی توان آن را در یک سال مالیاتی تغییر داد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که روش پیش پرداخت تایید شد، نمی تواند در یک سال مالیاتی تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Control prepayment and Account Payable payment term.
[ترجمه گوگل]کنترل پیش پرداخت و مدت پرداخت حساب پرداختنی
[ترجمه ترگمان]کنترل پیش پرداخت و عبارت پرداخت Payable حساب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The implementing process of resident prepayment kilowatt-hour meter by Beijing Electric Power Company, as well as its technical characteristics and improvement are presented.
[ترجمه گوگل]روند اجرای کیلووات متر پیش پرداخت مقیم توسط شرکت برق پکن و همچنین مشخصات فنی و بهبود آن ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]فرآیند اجرای کنتور prepayment میلیارد کیلووات ساعت توسط شرکت نیروی برق پکن و همچنین ویژگی های فنی آن و بهبود ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Suggest build prepayment - card system to provide users a new way to bill.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد ساخت پیش پرداخت - سیستم کارت برای ارائه روشی جدید به کاربران برای صدور صورت حساب
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد کنید که یک سیستم کارت پیش پرداخت بسازد تا به کاربران یک راه جدید برای ارائه صورتحساب بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Full prepayment is required 7 days before Check - in date. refund or cancellation will be accepted.
[ترجمه گوگل]پیش پرداخت کامل 7 روز قبل از تاریخ ورود الزامی است بازپرداخت یا انصراف پذیرفته خواهد شد
[ترجمه ترگمان]پیش پرداخت کامل ۷ روز قبل از چک کردن در تاریخ مورد نیاز است استرداد یا لغو پذیرفته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The earnings include a charge of three cents for prepayment of debt, the company said.
[ترجمه گوگل]این شرکت گفت که درآمد شامل سه سنت برای پیش پرداخت بدهی است
[ترجمه ترگمان]این شرکت گفت که درآمد شامل سه سنت برای پیش پرداخت از بدهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیش پرداخت (اسم)
advance, prepayment, payment in advance

پیش قسط (اسم)
advance, prepayment, down payment, cash down, handsel

تخصصی

[حسابداری] پیش پرداخت

انگلیسی به انگلیسی

• advance payment, giving of money in advance (to settle a debt)

پیشنهاد کاربران

پیش پرداخت
[سرمایه گذاری]
پیش پردازش / پیش پردازی
یعنی پرداخت زودتر از موعد اصل یا فرع یک وام
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند هر دارایی دیگری برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان برای بقا است.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس