preemption

/ˌpriˈempʃən//ˌpriˈempʃən/

حق شفعه، پیشدستی، اخذ به شفعه، (در حقوق بین الملل)، ایالات را از اعمال ان محروم کند( درامریکا) قانون ـ فقه : شفعه، ایالات را از اعمال ان محروم کند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or right of claiming or purchasing something, such as public land, before or in preference to others.

جمله های نمونه

1. Existing shareholders will have pre-emption rights.
[ترجمه گوگل]سهامداران موجود حق تقدم خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]سهامداران فعلی حق تقدم را خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pre-emption was the only method of averting defeat.
[ترجمه گوگل]پیش گرفتن تنها روش جلوگیری از شکست بود
[ترجمه ترگمان]پیش از emption تنها روش جلوگیری از شکست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The argument for the pre-emption thesis proceeds from another, which I shall call the dependence thesis.
[ترجمه گوگل]استدلال برای تز حق تقدم از دیگری ناشی می شود که من آن را تز وابستگی می نامم
[ترجمه ترگمان]بحث در مورد پایان نامه پیش از پیش emption از دیگری، که من آن را تز وابستگی می نامیم، ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. the right of preemption.
[ترجمه گوگل]حق شفعه
[ترجمه ترگمان]سمت راست preemption
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Accordingly, the open offer and clawback preserves the pre-emption rights of existing shareholders of the bidder.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، پیشنهاد باز و کلو بک حق تقدم سهامداران موجود مناقصه گزار را حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، پیشنهاد باز و clawback حقوق pre سهامداران فعلی را حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. S 92 deals with the consequences of contravening the pre-emption rights the Act confers.
[ترجمه گوگل]S 92 به پیامدهای نقض حق تقدمی که قانون اعطا می کند می پردازد
[ترجمه ترگمان]S ۹۲ با عواقب تخطی از حقوق قبل از emption قانون رایزنی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To the extent that legitimate authorities have power over us, the pre-emption thesis governs our right attitude to them.
[ترجمه گوگل]تا جایی که مقامات قانونی بر ما قدرت دارند، تز پیشدستی بر نگرش درست ما نسبت به آنها حاکم است
[ترجمه ترگمان]تا حدی که مقامات قانونی بر ما قدرت دارند، این پایان نامه پیش از emption بر نگرش درست ما با آن ها حاکم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Pre-emptive Thesis From the dependence and normal justification theses it is but a short step to the pre-emption thesis.
[ترجمه گوگل]تز پیشگیرانه از تزهای وابستگی و توجیه عادی، تنها گامی کوتاه به تز پیش دستی است
[ترجمه ترگمان]The پیش دستانه از وابستگی و توجیه نورمال تزهای الکترونیکی فقط یک گام کوتاه در پایان پایان نامه پیش از emption است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The right of preemption is a kind of expectant right, which base on and come into being when the primary relation setup.
[ترجمه گوگل]حق شفعه نوعی حق انتظاری است که بر پایه تنظیم رابطه اولیه استوار است و به وجود می آید
[ترجمه ترگمان]حق of نوعی انتظار انتظار است که به هنگام راه اندازی رابطه اولیه، بر پایه و اساس قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Moreover, all advertisements placed are subject to the preemption rules as stated in this Advertising Rate Card. ("Rate Card").
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، کلیه تبلیغات درج شده مشمول قوانین حق تقدم مندرج در این کارت نرخ تبلیغات هستند ("کارت نرخ")
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، همه تبلیغاتی که قرار داده می شوند تابع قوانین preemption هستند که در این کارت سرعت تبلیغاتی بیان شده است (\"کارت سرعت\")
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The preemption right in co- ownership is a expectant right as well as a formative right which means it's up to the co-owner 's own willing to change the legal relationship.
[ترجمه گوگل]حق شفعه در مالکیت مشترک یک حق انتظاری و همچنین یک حق تکوینی است که به این معنی است که تمایل خود مالک برای تغییر رابطه حقوقی است
[ترجمه ترگمان]حق عضویت در مالکیت یک حق expectant و همچنین یک حق سازنده است که به معنای آن است که مالک به خواست خود برای تغییر رابطه حقوقی خود را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One transportation - related area in which preemption problems have arisen with some frequency relates to airport noise.
[ترجمه گوگل]یکی از مناطق مربوط به حمل و نقل که در آن مشکلات پیشگیرانه با فرکانس هایی به وجود آمده است به سر و صدای فرودگاه مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]یک منطقه مربوط به حمل و نقل که در آن مشکلات preemption با برخی از فرکانس مربوط به سر و صدای فرودگاه ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When these two preemption rights get concurrent, taking legislation aim and other aspects into account, we should choose the preemption right of the part owner instead of that of the leaseholder.
[ترجمه گوگل]هنگامی که این دو حق تقدم با در نظر گرفتن هدف قانون و سایر جنبه‌ها همزمان می‌شوند، ما باید حق تقدم مالک قطعه را به جای حق شفعه اجاره‌دهنده انتخاب کنیم
[ترجمه ترگمان]هنگامی که این دو حق preemption همزمان می شوند و اهداف قانونی و جنبه های دیگر را در نظر می گیرند، ما باید حق مالکیت بخشی از مالک بخشی به جای آن را انتخاب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This reluctance to preemption makes sense, because the agency can readily adopt an express preemption regulation.
[ترجمه گوگل]این بی میلی به پیش گرفتن منطقی است، زیرا آژانس می تواند به آسانی یک مقررات پیش دستی صریح را اتخاذ کند
[ترجمه ترگمان]این تمایل به preemption منطقی به نظر می رسد، زیرا آژانس می تواند به آسانی مقررات preemption را اتخاذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Article 286 of contract law; priority of compensation; preemption; Construction work cost.
[ترجمه گوگل]ماده 286 قانون قراردادها؛ اولویت جبران خسارت؛ پیشدستی؛ هزینه کار ساخت و ساز
[ترجمه ترگمان]ماده ۲۸۶ قانون قرارداد؛ اولویت جبران، preemption؛ هزینه کار ساخت وساز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] اعمال تقدم عمل متوقف کردن ارسال فرایندی با تقدم کمتر برای ارائه خدمات به کاربری یا تقدم بیشتر .
[حقوق] حق شفعه، پیشدستی، حق تقدم دولت در مورد خرید املاک جهت استفاده از عموم، اولویت قوانین فدرال نسبت به قوانین ایالتی (آمریکا)، حق دولت نسبت به خرید کالای ترانزیتی متعلق به اتباع بیگانه و ممانعت از ارسال آن به قصد (در حقوق بین الملل)

انگلیسی به انگلیسی

• right of purchase before anyone else; acquisition before others; tenure, right of possession

پیشنهاد کاربران

پیش دستی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pre - empt
✅️ اسم ( noun ) : pre - emption
✅️ صفت ( adjective ) : pre - emptive
✅️ قید ( adverb ) : pre - emptively
قطع
مهندسی صنایع
کنترل پروژه
تئوری توالی عملیات
Preemption: انقطاع
preemption
preemption ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: پیش دستی 1
تعریف: اقدام یا حملۀ یک کنشگر به قصد از بین بردن امکان حملۀ قریب الوقوع طرف مقابل|||متـ . اقدام پیش دستانه preemptive action

بپرس