pre eminence


فضیلت، تفوق، امتیاز

جمله های نمونه

1. His pre-eminence in his subject is internationally recognized.
[ترجمه گوگل]برتری او در موضوع خود در سطح بین المللی شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]برتری او در این موضوع در سطح بین المللی به رسمیت شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. No one doubt the preeminence of my father in financial matter.
[ترجمه گوگل]هیچکس در برتری پدرم در مسائل مالی شکی ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ شکی نیست که امتیاز پدر من در این زمینه مالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And it's a tradition that sustains the pre-eminence of the seven-car S-class range.
[ترجمه گوگل]و این سنتی است که برتری هفت خودروی کلاس S را حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]و این یک سنت است که از پیش برج هفت ماشین را حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The maritime chronometer took Britain to pre-eminence in safe navigation and helped secure the empire.
[ترجمه گوگل]کرنومتر دریایی بریتانیا را در ناوبری ایمن به برتری رساند و به امنیت امپراتوری کمک کرد
[ترجمه ترگمان]زمان سنج دریا بریتانیا را به پیش از برتری در دریانوردی ایمن برد و به تامین امنیت امپراطوری کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sovereign courts' traditional preeminence within the government was vanishing too.
[ترجمه گوگل]برتری سنتی دادگاه های حاکمیتی در داخل دولت نیز در حال از بین رفتن بود
[ترجمه ترگمان]دادگاه های مستقل برتری سنتی را در دولت نیز از بین بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The preeminence assigned to last hours on earth gave a special significance to the final words of the dying.
[ترجمه گوگل]برتری اختصاص داده شده به آخرین ساعات بر روی زمین، اهمیت ویژه ای به سخنان پایانی مردگان می بخشید
[ترجمه ترگمان]The که برای آخرین ساعات روی زمین تعیین شده بود، اهمیت ویژه ای برای آخرین کلمات محتضر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After early season teething troubles, it also proved a threat to the pre-eminence of Senna's McLaren Honda.
[ترجمه گوگل]پس از مشکلاتی که در اوایل فصل به وجود آمد، این یک تهدید برای برتری مک لارن هوندای سنا نیز بود
[ترجمه ترگمان]بعد از فصل اولیه مشکلات teething، آن نیز تهدیدی برای the of s Senna شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Such preeminence wasn't always the way.
[ترجمه گوگل]چنین برتری همیشه راه نبود
[ترجمه ترگمان]این امتیاز همیشه راه نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Now some believe that the clan's preeminence is already being challenged.
[ترجمه گوگل]اکنون برخی معتقدند که برتری این قبیله در حال حاضر به چالش کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]اکنون برخی بر این باورند که برتری این قبیله در حال حاضر به چالش کشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Japan had no such confidence in its cultural preeminence or diplomatic skill.
[ترجمه گوگل]ژاپن چنین اعتمادی به برتری فرهنگی یا مهارت دیپلماتیک خود نداشت
[ترجمه ترگمان]ژاپن به برتری فرهنگی و مهارت دیپلماتیک خود اعتماد نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. No one doubted the preeminence of my father in financial matters.
[ترجمه گوگل]هیچکس به برتری پدرم در مسائل مالی شک نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ کس به برتری پدرم در مسائل مالی شک نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Clearly, the Europeans are determined to challenge our preeminence in commercial aviation, and the challenge to our leadership in space is coming from the Pacific Rim.
[ترجمه گوگل]واضح است که اروپایی ها مصمم هستند که برتری ما در حمل و نقل هوایی تجاری را به چالش بکشند و چالش پیش روی ما در فضا از حاشیه اقیانوس آرام سرچشمه می گیرد
[ترجمه ترگمان]واضح است که اروپایی ها تصمیم گرفته اند تا برتری خود را در هوانوردی تجاری به چالش بکشند و چالش رهبری ما در فضا از حاشیه اقیانوس آرام تامین خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No one doubted his preeminence in financial matters.
[ترجمه گوگل]هیچ کس در برتری او در مسائل مالی شک نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ کس به برتری او در مسائل مالی شک نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Preeminence in all and each is yours.
[ترجمه گوگل]برتری در همه و هر کدام از آن شماست
[ترجمه ترگمان]در هر صورت، هر کدام از آن ها مال شما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pre-eminence is the quality of being more important, powerful, or capable than other people or things in a group; a formal word.
importance, significance; superiority, supremacy; distinctiveness, state of being distinguished; advantage

پیشنهاد کاربران

بررسی دقیق و کامل ۲ واژه ی Preeminent و Preeminence :
اول بگیم که Eminent یک صفت هست با معنی؛ سرشناس، نامدار، شناخته شده و موفق و مورد احترام و ستایش بقیه. حالا Preeminent چی میشه؟
نکته ی جالب در باب واژه ی Eminent این است که وقتی پیشوند Pre به آن اضافه می شود معنی آن بطور غیر منتظره تغییر می کند و گویی pre نقشِ تفضیلی کننده ی این صفت را بر عهده می گیرد. پس:
...
[مشاهده متن کامل]

Preeminent : نیرومندتر و بااهمیت تر از بقیه - برتر، فراتر و بالاتر از دیگران - سرآمد و ممتاز و خفن تر از تمام رقبا و هم صنفان ( بیشتر مواقع به معنی بهترین هست گاهی هم به معنی بسیار برجسته و ممتاز و درجه یک میاد )
بد نیست چند مثال را برای صفت Preeminent با همدیگه بررسی کنیم:
◀️ He is preeminent in his profession : او در پیشه ی خود سرآمد است ( از همه بهتر است در شغل و حرفه ی خودش )
◀️ the world's pre - eminent expert on asbestos : بهترین متخصص آزبست در جهان
◀️ his pre - eminent position in society : نقش برجسته ی او در جامعه
◀️ She is the pre - eminent authority in her subject : او والاترین قدرت ( فرد ) در رشته ی ( آموزشی ) خودش است.
نکات:
۱. گاهی preeminent را به شکل Pre - eminent و Preeminence را به شکل
پس دیدیم که eminent با گرفتن پیشوند pre به یک واژه ی کاملاً متفاوت با نقشی متفاوت تبدیل می شود. حالا مترادف های صفت Preeminent را با هم بررسی کنیم:
Peerless, Superior, Supreme, Dominant, Leading, Foremost, Chief, Unrivalled, Matchless, Transcendent, Major, Topmost, Paramount, Arch, Cardinal, Grand, Premier, Primary, Main
درحالیکه مترادف های Eminent میشد:
Famous, Renowned, Well - known, Brilliant
۲. اسم Preeminent می شود Preeminence که معنی آن است:
سرآمدی - برترین بودن - ممتازیت و برجستگی - برتری
۳. اگر میخواهید بدونید تعریف واژه ی Preeminent در انگلیسی را چجوری بگید:
more important or better than others / surpassing all others; very distinguished in some way / having paramount rank, dignity, or importance
۴. حالا تعریف اسم Preeminence در انگلیسی ( به همراه مثال )
the fact of surpassing all others; superiority / the quality or state of being preeminent / the quality of being more important or better than others
◀️the Edinburgh Festival maintains its pre - eminence because of the quality of its programming
◀️ His pre - eminence in his subject is internationally recognized.
◀️ The company hopes to reestablish its pre - eminence with an international clientele.
◀️ The pre - eminence of English in films, music, and software helped make it a global language.
◀️ This gift will help ensure that the university maintains preeminence in the geosciences for generations to come.
◀️ It isn’t clear yet which of the new technologies will come to pre - eminence.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : pre - eminence
✅️ صفت ( adjective ) : pre - eminent
✅️ قید ( adverb ) : pre - eminently
برتری . فضیلت
جایگاه والا -
جایگاه
برتری دادن، بالا بردن

بپرس