practised

/ˈpræktɪst//ˈpræktɪst/

معنی: با تجربه
معانی دیگر: practiced باتجربه

جمله های نمونه

1. He has practised medicine for a year.
[ترجمه گوگل]یک سال است که طبابت کرده است
[ترجمه ترگمان]یک سال است که طبابت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The old lady has practised a lot at drawing and she is now a famous painter.
[ترجمه Saeideh.M] پیرزن تجربه زیادی در نقاشی دارد و هم اکنون یک نقاش معروف است
|
[ترجمه گوگل]پیرزن در طراحی بسیار تمرین کرده و اکنون یک نقاش مشهور است
[ترجمه ترگمان]پیرزن در نقاشی خیلی مهارت دارد و حالا نقاش مشهوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He practised the boys in football.
[ترجمه گوگل]او پسران را در فوتبال تمرین کرد
[ترجمه ترگمان] اون پسرا رو توی فوتبال تمرین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She practised as a barrister for many years.
[ترجمه گوگل]او سالها به عنوان وکیل دادگستری تمرین کرد
[ترجمه ترگمان]چند سال بود که وکیل دعاوی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He faced the television cameras with practised ease.
[ترجمه گوگل]او به راحتی با دوربین های تلویزیونی روبرو شد
[ترجمه ترگمان]با آسودگی خاطر با دوربین های تلویزیون روبرو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He practised a preaching and teaching ministry there for over 40 years.
[ترجمه گوگل]او بیش از 40 سال در آنجا خدمت موعظه و تدریس کرد
[ترجمه ترگمان]او بیش از ۴۰ سال در آنجا موعظه می کرد و تدریس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In our first - aid class we practised on one another.
[ترجمه گوگل]در کلاس کمک های اولیه روی یکدیگر تمرین می کردیم
[ترجمه ترگمان]در کلاس کمک های اولیه ما روی هم تمرین می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was a practised swindler and took advantage of the old man's confiding nature.
[ترجمه گوگل]او یک کلاهبردار عملی بود و از طبیعت محرمانه پیرمرد سوء استفاده می کرد
[ترجمه ترگمان]او یک شیاد تمام عیار بود و از آن پیرمرد اعتماد به نفس استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He practised at the pawnshop counter for many years.
[ترجمه گوگل]او سال ها در پیشخوان رهنی تمرین کرد
[ترجمه ترگمان]او سال ها در فروشگاه موسسه رهنی کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He performed the job with practised skill.
[ترجمه گوگل]او کار را با مهارت انجام داد
[ترجمه ترگمان]کارش را با مهارت انجام می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are consistent reports of electrical torture being practised on inmates.
[ترجمه گوگل]گزارش های ثابتی از اعمال شکنجه الکتریکی بر روی زندانیان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]گزارش های پیوسته ای از شکنجه الکتریکی در زندانیان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She is a confident and practised speaker who always impresses her audience.
[ترجمه گوگل]او یک سخنران با اعتماد به نفس و تمرین است که همیشه مخاطبان خود را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]او یک سخنران مطمئن و باتجربه است که همیشه مخاطبین خود را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These writers knew that unless they practised a form of self-censorship, the authorities would persecute them.
[ترجمه گوگل]این نویسندگان می دانستند که اگر نوعی خودسانسوری انجام ندهند، مقامات آنها را مورد آزار و اذیت قرار خواهند داد
[ترجمه ترگمان]این نویسندگان می دانستند که اگر از خود سانسوری استفاده نکنند، مقامات آن ها را شکنجه خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The tribe practised a religion that mixed native beliefs and Christianity.
[ترجمه گوگل]این قبیله مذهبی بود که باورهای بومی و مسیحیت را در هم آمیخت
[ترجمه ترگمان]قبیله دینی را که عقاید بومی و مسیحیت را با هم مخلوط می کردند، تمرین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

با تجربه (صفت)
thoroughbred, experienced, practiced, practised

انگلیسی به انگلیسی

• someone who is practised at something is good at it because they have had a lot of experience of it.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : practice ( practise )
✅️ اسم ( noun ) : practice / practitioner / practicality / practicability / practical / practicableness
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : practical / practiced ( practised ) / practicing ( practising ) / practicable
✅️ قید ( adverb ) : practically / practicably

بپرس