power failure

/ˈpaʊərˈfeɪljər//ˈpaʊəˈfeɪljə/

معنی: قطع قدرت، خرابی برق
معانی دیگر: قطع قدرت، خرابی برق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a loss of electric power.

- We used candles for light during the power failure.
[ترجمه گوگل] در هنگام قطع برق از شمع برای نور استفاده کردیم
[ترجمه ترگمان] ما در طول شکست قدرت از شمع برای نور استفاده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A power failure plunged the whole house into sudden darkness.
[ترجمه گوگل]قطع برق کل خانه را در تاریکی ناگهانی فرو برد
[ترجمه ترگمان]شکست شدیدی تمام خانه را در تاریکی ناگهانی فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A power failure occurred between 4 and 5 p. m.
[ترجمه گوگل]قطع برق بین ساعت 4 و 5 رخ داد متر
[ترجمه ترگمان]یک شکست قدرت بین ۴ و ۵ p رخ داد متر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A power failure blacked out the city last night.
[ترجمه گوگل]قطعی برق شب گذشته شهر را خاموش کرد
[ترجمه ترگمان]شب گذشته یک شکست برق در شهر سیاه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The power failure browned out the southern half of the city.
[ترجمه گوگل]قطع برق، نیمه جنوبی شهر را خراب کرد
[ترجمه ترگمان]شکستی که نیمی از شهر را نابود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If there is a power failure, the emergency generators should come on line within 1minutes.
[ترجمه گوگل]در صورت قطع برق، ژنراتورهای اضطراری باید در عرض 1 دقیقه به خط بیایند
[ترجمه ترگمان]اگر یک شکست قطعی برق وجود داشته باشد، ژنراتورهای اضطراری باید در عرض یک دقیقه به خط خود برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A power failure plunged everything into darkness.
[ترجمه گوگل]قطع برق همه چیز را در تاریکی فرو برد
[ترجمه ترگمان]شکست شدیدی همه چیز را در تاریکی فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The power failure caused the whole computer system to shut down.
[ترجمه گوگل]قطع برق باعث شد کل سیستم کامپیوتر خاموش شود
[ترجمه ترگمان]شکست برق باعث شد که کل سیستم کامپیوتر بسته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. FBI agents believe Thursday's power failure was a deliberate act of sabotage.
[ترجمه گوگل]ماموران FBI معتقدند قطع برق روز پنجشنبه یک اقدام عمدی خرابکارانه بوده است
[ترجمه ترگمان]ماموران اف بی آی بر این باورند که شکست قدرت پنجشنبه یک اقدام عمدی خرابکاری بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's only a power failure.
[ترجمه گوگل]فقط قطع برق است
[ترجمه ترگمان]این فقط یک شکست کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In case of power failure, this electric pneumatic hemostat can maintain its pressure without pressure loss.
[ترجمه گوگل]در صورت قطع برق، این هموستات پنوماتیک برقی می تواند فشار خود را بدون افت فشار حفظ کند
[ترجمه ترگمان]در صورت عدم موفقیت در توان، این دستگاه electric بادی می تواند فشار خود را بدون افت فشار حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Due to power failure suddenly, the lifting system of sand pump in alluvial gold mine is frequently blocked up.
[ترجمه گوگل]به دلیل قطع برق ناگهانی، سیستم بالابر پمپ شن و ماسه در معدن طلای آبرفتی اغلب مسدود می شود
[ترجمه ترگمان]به دلیل شکست قدرت، سیستم بلند کردن پمپ ماسه در معدن طلای alluvial اغلب مسدود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The power failure took a toll on two traction substations along the Yingtan - Xiamen electric railway.
[ترجمه گوگل]قطعی برق دو ایستگاه پست کششی در امتداد راه آهن برقی Yingtan - Xiamen را به خطر انداخت
[ترجمه ترگمان]عدم موفقیت در دو ایستگاه فرعی در امتداد خط لوله Yingtan - Xiamen برق تلفاتی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The power failure had traffic tangled in the city.
[ترجمه گوگل]قطعی برق باعث شده بود ترافیک در شهر پیچیده شود
[ترجمه ترگمان]خرابی برق در شهر پیچیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In order to prevent from data fault during power failure, grating torque sensor provides absolute zero position signal with zero position grating.
[ترجمه گوگل]به منظور جلوگیری از خطای داده در هنگام قطع برق، سنسور گشتاور گریتینگ سیگنال موقعیت صفر مطلق را با گریتینگ موقعیت صفر ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]به منظور جلوگیری از خطای داده ها در طول شکست قدرت، سنسور گشتاور صفر سیگنال موقعیت صفر مطلق را با دریچه موضعی صفر فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قطع قدرت (اسم)
power outage, power failure

خرابی برق (اسم)
power failure

انگلیسی به انگلیسی

• power outage, decrease in electrical supply, decrease in voltage
a power failure is a period of time when the electricity supply to a particular building or area is interrupted, for example because of damage to the cables.

پیشنهاد کاربران

قطعی برق
A power failure occurred, so the lamps went out
یک قطعی برق رخ داد درنتیجه لامپ ها خاموش شدند

بپرس