pour out


(احساسات و غیره) بیان کردن

جمله های نمونه

1. You do the honors and pour out the tea while I bring in the cakes.
[ترجمه foroogh] شما افتخار بدین وچایی بریزین تا من کیکو میارم
|
[ترجمه گوگل]شما افتخارات را انجام دهید و در حالی که من کیک ها را می آورم، چای را بریزید
[ترجمه ترگمان]تو این کار رو انجام بده و وقتی من کیک رو میارم بیرون چایی رو بریز بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pour out the water left in the bucket.
[ترجمه روناک] آب باقی مونده توی سطل رو بریز بیرون
|
[ترجمه POSTAL DUDE] آب باقی مانده در سطل را خالی کنید.
|
[ترجمه گوگل]آب باقی مانده در سطل را بریزید
[ترجمه ترگمان]آب را در سطل بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We listened to him pour out his troubles.
[ترجمه نگار] ما به او گوش دادیم تا مشکلاتش را بیان کند
|
[ترجمه POSTAL DUDE] ما به او گوش دادیم تا مشکلاتش را به بیرون بریزد.
|
[ترجمه گوگل]ما به او گوش دادیم که دردسرهایش را بیرون می داد
[ترجمه ترگمان]به او گوش دادیم تا مشکلاتش را حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pour out the flour on a clean work surface.
[ترجمه POSTAL DUDE] آرد را بر روی یک سطح تمیزِ کار خالی کنید.
|
[ترجمه گوگل]آرد را روی یک سطح کار تمیز بریزید
[ترجمه ترگمان]آرد را در یک سطح کار تمیز بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A friend is one to whom one may pour out the contents of one's heart, chaff and grain together, knowing that gentle hands will take and sift it, keep what is worth keeping, and with a breath of kindness, blow the rest away. George Eliot
[ترجمه گوگل]دوست کسی است که محتویات دل و کاه و دانه‌هایش را با هم بریزد، بداند که دست‌های نرم آن را می‌گیرد و الک می‌کند، آنچه را که ارزش نگه‌داشتن دارد نگه می‌دارد و با دمی از مهربانی بقیه را به باد می‌دهد جورج الیوت
[ترجمه ترگمان]دوست کسی است که ممکن است محتویات قلب آدم، کاه و غله را با هم بریزد، چون می داند که دستان لطیف آن را می گیرند و زیر و رو می کنند، چیزی را که ارزش نگه داشتن را دارد، و با یک نفس محبت، بقیه را دور نگه می دارند جورج الیوت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There are scenes of confusion here as refugees pour out of the city.
[ترجمه گوگل]با سرازیر شدن پناهجویان از شهر، صحنه های سردرگمی در اینجا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در اینجا نشانه هایی از سردرگمی وجود دارد که پناهندگان از شهر می ریزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Coldly she watched him pour out his careless charm, telling herself to be thankful he could sustain no deeper soul.
[ترجمه گوگل]با خونسردی او را تماشا کرد که جذابیت بی‌دقتی‌اش را بیرون می‌ریزد و به خودش می‌گوید شکرگزار باشد که نمی‌تواند روح عمیق‌تری را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]با خونسردی به او نگاه می کرد که charm بی careless را بیرون می ریخت و به خود می گفت که خدا را شکر که روحش را از آن بیرون نخواهد کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We may pour out our hearts about the situation in which we find ourselves, expressing our trust, hope and confidence.
[ترجمه POSTAL DUDE] ما شاید احساس خود را در مورد شرایطی که در آن قرار گرفته ایم به بیرون بریزیم و اعتماد ، امید و عزتِ به نفس خود را بروز دهیم.
|
[ترجمه گوگل]ما ممکن است قلب خود را در مورد موقعیتی که در آن قرار داریم بریزیم و اعتماد، امید و اطمینان خود را ابراز کنیم
[ترجمه ترگمان]ما ممکن است در مورد شرایطی که در آن خود را پیدا می کنیم و اعتماد، امید و اعتماد به نفس خود را بیان کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Would you pour out the tea?
[ترجمه POSTAL DUDE] میشه چایی بریزی؟
|
[ترجمه گوگل]چای را بریزید؟
[ترجمه ترگمان]چای میل دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A torrent of words pour out as thoughts race around in her head, vying with each other for verbal expression.
[ترجمه گوگل]سیلابی از کلمات در حال سرازیر شدن افکار در سر او و رقابت با یکدیگر برای بیان کلامی
[ترجمه ترگمان]سیل کلمات همچون نژادی در سر او می دود و با یکدیگر بازی می کنند و با یکدیگر بازی می کنند و با یکدیگر بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In most countries some industrial companies pour out whatever they can get away with.
[ترجمه گوگل]در بیشتر کشورها، برخی از شرکت‌های صنعتی هر آنچه را که می‌توانند از دست بدهند، بیرون می‌ریزند
[ترجمه ترگمان]در بیشتر کشورها، برخی شرکت های صنعتی هر چیزی که بتوانند با آن کنار بیایند را می ریزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She would regularly pour out her heart to the kind-hearted friend who she has known since her teenage days.
[ترجمه گوگل]او مرتباً قلبش را برای دوست مهربانی که از دوران نوجوانی اش می شناسد می ریزد
[ترجمه ترگمان]او به طور مرتب قلب خود را به دوست مهربانی که از زمان teenage می شناخت، بیرون می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The hounds pour out like spilled milk.
[ترجمه گوگل]سگ های شکاری مانند شیر ریخته شده بیرون می ریزند
[ترجمه ترگمان] سگ ها هم مثل شیر ریختن بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Laboring muscles burn oxygen rapidly and pour out waste carbon dioxide.
[ترجمه گوگل]ماهیچه های کارگر به سرعت اکسیژن می سوزانند و دی اکسید کربن زباله را بیرون می ریزند
[ترجمه ترگمان]ماهیچه های کارگران به سرعت اکسیژن را می سوزانند و کربن دی اکسید را هدر می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Pour out thine indignation upon them, and let thy wrathful anger take hold of them.
[ترجمه گوگل]خشم خود را بر آنها بپاش، و خشم خشم خود را بر آنان فرا گیرد
[ترجمه ترگمان]خشم خود را بر آن ها بریز و بگذار خشم غضب تو را به چنگ بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

خارج شدن از جایی
در تأیید معادل پیشنهادی ariana در فارسی گاهی اوقات می گوییم "سفره دلش را باز کرد".
پر کردن ( لیوان و. . . ) از نوشیدنی ( نوشیدنی ) در لیوان و. . . ریختن
( با جمعیت زیاد/فوج فوج ) از جایی خارج شدن
گاهی It's pouring out there
به معنی اینه که �داره شر شر بارون میباره�
بیرون ریختن. ابرازکردن احساس درونی. بیرون ریختن محتوی دل. خالی کردن دل. خالی کردن وبیرون ریختن احساس درونی. اگربرای اشیاوسایرچیزهااستفاده بشه به معنی بیرون ریختن میشه مقلاازقوری چای ریختن. اب ازشیربیرون ریختن.
ریختن
مثلا pour out a glass of tea
بیان کردن احساسات
درد و دل کردن
کشیدن غذا ( آبکی ) مثل سوپ و آش از دیگ به داخل ظرف

بپرس